آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۳۱

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل ششم سلسله مقالات ايران باستان (جشن های باستانی)

به نام خداوند رنگین کمان 

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است 

ادامه جشن های بهمن ماه:

جشن سده در نواحی مختلف با نام های مختلفی شناخته می شود: در خراسان «سره»، در نواحی اراک «جشن چوپانان»، در خمین «گرده»، در دلیجان «هله هله» و در بدخشان تاجیکستان به نام «خرپچار». در فراهان، سنگسر سمنان، چهار روز پیش و پس از سده را «چاروچار» و سردترین شب زمستان می دانند. همان گونه که می دانیم در ایران باستان سال به دو بخش تابستان بزرگ «همه» و زمستان بزرگ «زینه» تقسیم شده بود که هر یک را چهره می نامیدند. بخش نخست که تابستان است از آغاز فروردین تا آخر مهر، یعنی ۲۱۰ شبانه روز و بخش دیگر که زمستان بزرگ است از آغاز آبان ماه تا آخر اسفند یعنی پنج ماه به اضافه ی روزهای کبیسه و به عبارت دیگر در سه سال نخستین ۱۵۶ روز و سال چهارم ۱۵۷ روز بوده است. بنابراین سده عبارت است از ۱۰۰ روز از آبان گذشته که سده یا سته نامیده می شود، یعنی ۱۰۰ روز از زمستان گذشته است. ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» می نویسد: «… ایرانیان پس از آن که کبس از ماه های ایشان برطرف شد، در این وقت منتظر بودند که سرما از ایشان برطرف شود و دوره ی آن به سر آید، زیرا ایشان آغاز زمستان را از پنج روز که از آبان ماه بگذرد می شمردند و آخر زمستان ده روز که از بهمن ماه می گذشت می شدو اهل کرج این شب را «شب گزنه» می گویند، یعنی شبی که در آن گزیدن زیاد است و مقصودشان این است که سرما شخص را در این شب می گزد … » و در کتاب «التفهیم» نیز درباره ی نامگذاری جشن سده آورده است: «… و اما سبب نامش چنان است که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب … ». منوچهری دامغانی نیز می گوید: گفته و نیک بیامدست به پنجاه روز پیش جشن سده، طلایه ی نوروز و نوبهار برخی روایات پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند و اند چون عدد فرزندانش به سد رسید، جشنی بزرگ برپا کرد و آتشی فراوان افروختند و آن را سده نام نهادند. از پیروزی فریدون بر ضحاک نیز خبر آمده است. خلف تبریزی در «برهان قاطع» آورده است که: «کیومرث را سد فرزند از اناث و ذکور بود، چون به حد رشد و تمیز رسیدند، در شب این روز جشن ساخت و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسیار برافروختند بدان سبب آن را سده می گویند. » در پی این مطلب نیز می گوید که این جشن را بعضی به آدم نیز نسبت می دهند، و آشکار است که منظور از آدم همان کیومرث است که در اساطیر ایرانی نخستین بشر محسوب می شود. بیرونی نیز در التفهیم و آثارالباقیه به همین موضوع در شمار یکی از انگیزه های برپایی این جشن اشاره می کند. گردیزی مولف «زین الاخبار» نیز همین نسبت را به گونه ای دیگری یاد کرده و آن را به «مشیه» و «مشیانه» که در اساطیر ایرانی نخستین زوج محسوب می شوند، نسبت می دهد و این روایتی است که به گونه های مختلف، اما در معنی، ریشه ی یگانه دارند و اغلب مورخان یاد کرده اند. اما دلیلی دیگر نیز برای برپایی جشن سده یاد شده است و آن به پیکار فریدون و ضحاک بر می گردد و از نگرش معنوی با داستان هوشنگ و مار سیاه آمیزه های فراوانی دارد. 

  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی - قسمت 14

گوشه ای از مراسم جشن سده: از بسیاری اشارات نویسندگان، مورخان و پژوهشگران، آشکار است که جشن های نوروز، سده و مهرگان، جشن هایی بوده است همگانی که با سرور و شادمانی و به صورت کارناوال برپا می شده است. مردمان هر یک به فراخور توان به تهیه ی هیزم و خار و خاشاک به ویژه چوب «گرمی» می پرداختند و پشته هایی از آن ها فراهم می کردند و آتش می زدند، سپس با صورتک هایی بر چهره و دست افشانی و پایکوبی تا چندین روز با گریز از همه ی قیود، به جشن و شادمانی مشغول می شدند. آتش ها در بالای پشت بام ها یا در دشت ها و بلندی ها روشن می شد، مراسم جشن سده علاوه بر آتش افروزی های گسترده، با برپایی مجالس سور و سرور و میهمانی های بسیار مفصل همراه بوده است. پس از مراسم آتش افروزی، نیز این میهمانی ها ادامه داشته و بر سر خوان می نشتند و نوشخواری در حد افراط از رسوم بوده است. مجالس رقص و موسیقی و آواز تا بامدادان به طول می انجامید و روز پس از جشن، پادشاه و بزرگ رگان به پذیرایی می نشستند. 

۴) طوبی شباط: پانزدهم ماه شواط (شباط) عبری برابر با ۱۴ بهمن در گاه شماری ایرانی روز درختکاری یا جشن سال نو درختان در آیین یهودیان ایران، این جشن با کشاورزی در ارتباط است، پس از نخستین باران زمستانی در روز ۱۵ شباط برگزار می گردد. 

۵) بهار کردیمیانه ی زمستان: پانزدهم بهمن/ دی به مهر روز،جشن میانه زمستان و گاهنباری فراموش شده که دلیل فراموشی آن دانسته نیست. با این وجود برخی دیگر از جشنهای میانه زمستان، بازمانده ای از این گاهنبار هستند. همچنین آغاز سال نو در تقویم های شمال غربی هندوکش در افغانستان امروزی؛ آغاز سال نو در تقویم های محلی لرستان، بختیاری و کردستان (بنام «وهار کردی»). همچنین هنگام جشن مهرگانمیر ما / مهرماه») در تقویم طبری؛ و نیز همین ایام، زمان برگزاری جشن «پیر شالیار/ پیر شهریار» در «اورامانات» کردستان. 

  آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت 23

۶) بادروزی: باد روز از بهمن ماه برابر با ۲۲ بهمن در گاهشماری ایرانی جشنی به نام «بادروزی» یا «کژین» یا «بادبره» یا «باذ وره» در گرامیداشت باد، در اوستایی «واته»، و ایزد نگاهبان آن با همین نام که از بزرگ ترین ایزدان ایرانی در باورهای «زروانی» یا «زروانی» بشمار می رفته است. کوشیار گیلانی در «زیج جامع» از آن به نام «باذ وره» یاد کرده است. این جشن نیز با بازار همگانی همراه بوده است و در آن روز ریسمان هایی از نخ هفت رنگ را به آغوش باد می سپرده اند. افسانه ای نیز درباره ی این جشن وجود دارد: گویند هفت سال در ایران باد نیامد، در این روز شبانی نزد کسری آمده و گفت: «دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید»، پس در آن روز نشاط کردند و شادی نمودند. 

۷) درندز: بیست و پنجم بهمن/ ارد روز برابر ۱۳ یا ۱۴ فوریه و جشن آتش ارمنیان به نام «درندز». سیزدهم فوریه برابر با ۲۴ بهمن در گاهشماری ایرانی جشن آتش افروزی در میان ارمنیان ایران به نام «درندز» یا «ترانتاز». ارمنیان ایران این جشن را در نیمه ی زمستان و در شب ۱۳ فوریه به نام «تیرن انداراج» یا «دیارنداراج» با تشریفات خاص برپا می کردند و بعدها در ارمنستان «ترانتاز» و «درندز» خوانده شد ولی مراسم کنونی این جشن هنوز شباهت های بسیار به مراسم جشن سده دارد. در ارمنستان باستان برای آتش، صفات زنانه و برای آب، فروزه های مردانه ای می پنداشتند. در افسانه های بسیار کهن ارمنی چنین آمده است که خدایان «آرامازد» (همان اهورامزدا) و «آستقیک» بر قله ی کوه پاقات نشیمن داشتند و کمی پایین تر از نوک کوه، جایگاه آتشی جاویدان و در پای کوه منزل چشمه ای بزرگ بوده است. پس آتش و آب خواهر و برادر بودند. بنابراین نه تنها آب و آتش بلکه خاکستر نیز مقدس شمرده می شد. این جشن رفته رفته صورت دینی به خود گرفت و در فرهنگ مسیحی ارمنیان، وارد شد و با برخی پیرایه ها در زمره ی جشن های کلیسای ملی ارمنی در آمد. اکنون ارمنیان هر ساله این جشن را در غروب روز ۱۳ فوریه برابر با ۲۴ بهمن ماه به یادبود ورود مریم مقدس همراه با مسیح چهل روزه، به بیت المقدس و استقبال از آن ها با افروختن آتش و آذین بندی گذرگاه با مشعل و چراغ، در کلیساها جشن می گیرند. در این جشن، کپه های بوته را که در حیاط کلیسا می چینند و با شمع افروخته ای که مقام روحانی ارمنیان از مهراب کلیسا می آورد، آتش می زنند. هر کس پس از جشن درندز و در هنگام بیرون رفتن از کلیسا، شمع یا فانوس یا اخگردانی (مشعلی) را با آتش فروزان در حیاط کلیسا روشن کرده و به خانه می برد. 

  زبان‌شناسی: خطوط باستانی از آغاز تا خط کوفی - بخش هفدهم

۸) آفریجگان: انارام روز از بهمن ماه برابر با ۳۰ بهمن در گاهشماری ایرانی؛ جشن آبریزگان دیگری که با نام «آفریجگان» نیز شناخته شده است. همچنین هنگام جشن مهرگان (میرما) در تقویم دیلمی و در گیلان.

  ادامه دارد

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.                             

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان