زبان‌شناسی: خطوط باستانی از آغاز تا خط کوفی – بخش هفدهم

نویسنده و گردآورنده : شهرام خبیر

انسان از آغاز تکامل خویش پیوسته نیازمند به ارتباط با یکدیگر بوده و در طی این زندگی اجتماعی معمولاً به سه نحوه ارتباط دست برد و آن را به کار بست. نخست ارتباط دیداری است از طریق حرکات دستها، صورت، دیگر اندام ها یا افروختن آتش به کار بردن نور یا دود برای ایجاد ارتباط نوع دیگر ارتباط انسآنها با یکدیگر ارتباطی است که از طریق لمس برقرار می شده؛ نوازش کردن، لمس کردن یا نحوه حرکات انگشتها که در میان ناشنوایان و کر و لال ها به کار می رود و نحوۀ سوم نحوه ارتباط صوتی و آوایی است؛ فریاد کشیدن، آواز خواندن و انواع دیگری از اینگونه ارتباط که در میان مردم بسیار رایج بوده است. اما انسان برای این که به مرحلهٔ ثبت آنچه که به دست آورده یاد گرفته و در طی تاریخ پر از سختی و کوشش تمدن خویش آموخته، بتواند استفاده کند و آن را به نسلهای بعدی منتقل، کند نیاز به مراحل پیشرفته ای از تمدن داشت، در واقع خط محصول این مرحله پیشرفته تمدن است.  اما پیش از این که انسان به کار خط مشغول شود از طریق ارتباط دیداری با جهان، ارتباط هایی ابتدایی برقرار کرده بود. غارهای تازه کشف شده در آسیا اروپا، افریقا و در همه سرزمینهای دیگر و صخره های عظیم که در کوهستآنها – وجود دارد اینها همه یادگارهایی را بر سینه خودشان دارند از عصری که انسان طبیعت و جهان پیرامونش را تصویر میکرده نقش، جانوران نقش انسآنها در حال جنگیدن در حال شکار و انواع مختلف مسایل زندگی بر این سنگها و دیواره های غارها نقش شده و ثبت گردیده است. این تصویرها چه، رنگین با سیاه معرف دوره ای است که انسان به تصویر کردن طبیعت مشغول بوده است. آیا انسان هدفش از این تصویر کردن یک امر هنری و یک امر جادویی بوده با استفاده های دیگر ما مدرک مشخصی در دست نداریم اما تمدن انسان نشان میدهد که انسان ابتدایی هیچ کاری را بدون آن که ضرورتی اجتماعی در پی داشته باشد، انجام نداده است. 

بنابراین باید تصور کنیم که این نقاشی های صخره ای با غاری معرف یک نوع نیاز انسان به برآوردن حوایج اوست اما میان نقاشی های غارها و پیدایش خط در جوامع انسانی زمان درازی گذشت و انسان ضمن این زمان دراز بود که اندک اندک آموخت برای برآوردن نیازهایی که به آن اشاره شد، میتواند از همان تصویرهایی که بر غارها و صخره ها پدید می آورد در کار برآوردن نیازهای اجتماعی اش استفاده کند نخستین خطوط در حدود ۵۰۰۰ سال پیش در آسیای غربی و در دره نیل به وجود آمد و این هنگامی است که نخستین حکومت عظیم مصر در ۳۱۰۰ پیش از مسیح به وجود آمد و هنگامی که سومری ها در بین النهرین پایه های تمدنی را گذاشتند که هنوز هم تمدن ما بر آن استوار است. نخستین خط از درون تصویرها و نقاشی ها پدید آمد برای این منظور انسان آنچه را که در طبیعت می دید آن را عیناً تصویر می کرد تصویر یک انسان برابر یک انسان بود،  تصویر یک جانور همان جانور بود به این ترتیب بود که خط تصویر نگاری به وجود آمد این خط زبان خاصی نداشت، بلکه فقط معرف جهان پیرامون و خواست های انسان بود،  آن را به هر زبانی می شد خواند و فهمید،  البته فقط در یک سطح کلی و ساده. اما اندک اندک تصویرها زیاد می شد و ضمناً انسان قادر نبود همه مفاهیمی را که برای ارتباط به آن احتیاج داشت،  تصویر کند. افعال بخصوص اشکال عمده ای در این کار تصویر نگاری بود و ثانیاً تعداد و شمارش آنها یکی از اشکالات تصویر نگاری بود، آیا چگونه ممکن بود هزار مرد را کنار هم کشید تا معرف هزار مرد باشد، با این ترتیب از همان آغاز تحولی عظیم در کـار تصویرنگاری به وجود آمد برای بسیاری از مفاهیم تصویرهایی پدید آمد که شکلی در خارج نداشت شکل ذهنی و مفهوم واژه را داشت نه مفهوم جهان خارج را در خودش مثلاً راه  رفتن،  که آن را با دو پا نشان می دادند ولی تصویر دویا علامت دو پا، نبود بلکه علامت راه رفتن، بود یا چشمی ریختن بود اندوه و غصه و ناراحتی معنا داشت و همچنین برای اعداد نمادهایی به وجود آمد که نخستین تصویرهای مربوط به عدد میباشند به این خط جدید ایدئوگرام میگویند یعنی تصویر کنندۀ ایده ها، شکل هایی که الزاماً معرف جهان خارج نیست. این مشکلها معرّف مسایل ذهنی و واژگانی است که در ذهن ما وجود دارد. این طبعاً مرحلۀ دوم خط است؛ مرحله ای که در پیشرفت کار خط تحول بزرگی به شمار می.آید خط هیروگلیف که در مصر به وجود می آید، خطی که در بین النهرین در سومر به وجود می آید خطی که در چین باستان به وجود می آید و همچنین در ایران، ما این خط تصویر نگاری را در تپه سیلک کاشان داریم که جزء خطوط پیش از عیلامی است و گاه عیلامی به شمار می آید اینها خط های مهم کهن تصویر نگاری.اند. در واقع، آثاری که امروز ما از از این خطوط در دست داریم هیچ کدام شکل نگاری مطلق نیستند بلکه همگی با تصویر نگاری همراه اند. 

  افسردگی نوجوانان - قسمت دوم

اما کار خط به اینجا خاتمه پیدا نمی کند انسان با پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی اش نمی توانست احتیاجات وسیع ترش را به یاری این خط تصویر نگاری یا شکل نگاری بر طرف کند به این ترتیب،  خط از مرحله تصویر نگاری و ایدئوگرافی به مرحله هجانگاری رشد می کند. 

از این طریق بود که برای نخستین بار نظام های کامل خط به وجود آمد و تمام عوامل درونی را می شد به یاری آن مکتوب کرد و دیگر واژه با شکل خارجی ارتباط الزام آوری نداشت. این واژه نگاری که در آن یک واژه نگار می توانست هم برابر یک واژه و هم برابر یک هجا قرار گیرد درایام و اعصار پاستان همۀ شرق را فرا گرفت و از سرزمین چین در خاور دور تا کرانه های شرقی دریای مدیترانه در باختر آسیا و مصر و یونان پیش از هلنی را پوشاند و هفت مکتب واژه نگاری پدید آمد که سومری ها کهن ترین آنها هستند و چینی ها هنوز هم به همین شیوه می نویسند. مرحله بعد مرحله ای است که کاملاً هجانگاری می شود این امر معمولاً از درون شیوۀ واژه نگاری به وجود می آید و آنهم توسط اقوام بیگانه ای به وجود آمد که مجبور بودند واژه نگاری های عدد مسلط قوم دیگر را بپذیرند و آن را برای خودشان غیر قابل تحمل و مشکل می یافتند مانند عیلامی ها در اعصار جدیدتر که خط واژه نگار سومری را گرفتند و از آن خط هجانگاری را پدید آوردند؛ یعنی تنها به یک جنبۀ آن توجه کردند که جنبه مجانگار خط بود و حتی اقوام سامری در فلسطین و سوریه آن شیوه هجانگاری را باز ساده تر و ساده تر کردند. خط میخی در اصل از خط تصویر نگاری پدید می آید و چون تصویر نگاری در لوحه ها و سنگها اشکال ایجاد میکرد، این خط کم کم ساده شد و به صورت میخهای کوچکی بر الواح و بر تخته سنگها و بعداً بر همۀ نوشته ها به وجود، آمد و علاوه بر کتیبه ها، الواح گلی و مهرها و استوانه های سنگی هم وجود دارد که خط میخی بر همه آنها نقش گردیده است. قدیمی ترین نوع خط میخی را در نوشته های سومری میبینیم و بعد خط آگادی (آکدی)، بابلی، شوشی و غیره از آن گرفته میشود.

  زبان شناسی؛ ادوار تاریخی زبان‌های ایرانی – بخش بیست و چهارم

هم چنین خط میخی عیلامی از این خط منشعب میشود که خودش به چندین دوره منقسم میگردد نمونه های جدید این خط را در کنار خط میخی فارسی باستان در کتیبه های هخامنشی می بینیم. خط فارسی باستان که در دوره هخامنشیان به کار می رفت نیز خطی هجایی بود و تنها چند واژه نگار دارد،  اما این تنها و نخستین خط هجانگاری نیست و قبل از آن سابقه چنین امری را در آسیای غربی به وضوح می بینیم. خط فارسی باستان که در آن ستایش خداوند بزرگ،  ستایش آنچه را که خداوند خلق کرده اغلب در رأس کتیبه ها قرار دارد. خطی است که معرف اعتقاد عمیق این مردم به خدای بزرگ به خالق آسمان وزمین، به خالق شادی، به خالق انسان است و برای ما معرف یک رشته اعتقاد عمیق به آن مسایل انسانی است که امروز نیز مورد احترام ماست.  پس از این،  مرحله خطوط هجایی انسان به مرحله جدیدتر و عظیم تری از تحول خط میرسد و آن عبارت است از الفبایی شدن خط در آسیای غربی و مصر؛ سرانجام خطوط الفبایی پدید آمدند اما در یونان است که برای نخستین بار الفبای کاملی به وجود می آید که در آن مصوت های کوتاه و بلند هر دو را ثبت می کردند.  باید دانست که یونانی ها و رومی ها و در مشرق تا هندوستان، همه اقوام غرب آسیا و اروپا الفبای خودشان را از اقوام سامی فرا گرفتند و هنوز هم آثار این وام گرفتن در الفبای اروپایی و جز آن برجاست. ترتیب الفبای سامی براساس ابجد هوز، حُطَی و جز این بود که در خطوط یونانی و رومی هنوز می توان( ای. بی. سی دی )را برابر( ابجد) و (ای. اف. جی) را برابر هوز و (کی، ال، ام، ان )را برابر (کلمن) و (کیو آر. اس. تی) را برابر (قرشت) دید.  همزمان با تکامل خطوط، میخی خط، الفبایی، دیگری به وجود می آید به نام خط آرامی،  آرامی ها اقوامی بودند که در تمام آسیای غربی پخش می شوند و نخست به کار تجارت می پردازند و بر اثر این امر خط و زبان آرامی به خط و زبان بین المللی آن روز تبدیل میشود که در سراسر آسیای غربی و مدیترانه و شمال شرقی افریقا گسترش یافت این خط آرامی در دوره هخامنشیان به کار میرود و زبان دیوانی آن دوره است و آثار بسیاری از این خط را در دست داریم و خط های ایرانی بعد از هخامنشیان همه از این خط آرامی است و از دل آن پدید می آید خطوط مربوط به زبآنهای ایرانی غربی که به مکتوب کردن زبان پارتی (اشکانی) و زبان پهلوی ساسانی مربوط میشود خود از خط آرامی گرفته شد این خط از راست به چپ نوشته میشده و برای کتیبه نویسی و کتابت شکلهای مختلفی از آن به کار می رفته است.

  زبان شناسی: سفر حجمی در خط زمان: سیر از "زبان" به "اوزوان"

 قطعه ای را که در اینجا می خواهم از متون پهلوی بخوانم، از کتاب بندهش است. این کتاب که در واقع دایرة المعارف ساسانی و تمدن آن دوره است از برجسته ترین متون پهلوی است که در آن اطلاعات وسیعی را درباره اعتقادات زردشتیان و دانش های مردم در این دوره می بینیم این قطعه بخش کوچکی است از آنچه که درباره کوه ها، در نوشته های پهلوی از جمله بندهش وجود دارد و آن بدین گونه شروع می شود:

 درباره چگونگی کوه ها… چنین گوید در دین، که نخستین کوهی که فراز رست البرز ایزدی بخت بود و از آن پس همۀ کوه ها به هیجده سال فراز رستند… البرز تا به سر رسیدن هشتصد سال همی می رویید.. البرز تا به سر رسیدن هشتصد سال همی رُست،  دویست سال تا به ستاره پایه،  دویست سال تا به ماه پایه، دویست سال تا به خورشید پایه و دویست سال تا به بالای آسمان.»

 در گذشته معتقد بودند که آسمان طبقات متعددی در فراز هم دارد و البرز این کوه افسانه ای تا بالاترین آسمان رشد می کند.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان