آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۳۶

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل ششم سلسله مقالات ايران باستان (جشن های باستانی)

به نام خداوند رنگین کمان 

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است 

هر دوره از جهان به موجب منابع پهلوی، به ویژه کتاب بندهشن ۱۲۰۰۰ سال و به تعبیری ۹۰۰۰ سال است:

فرهنگ نام های اوستا جلد دوم، ذیل ماده زروان، این دوران دوازده هزار ساله گویا بر اساس بروج دوازده گانه سال پدید آمده باشد. هر دوره عمر جهان که به پایان رسد، فرشگرت یا نو شدن و آفرینش مجدد انجام می شود. این دوران به چهار بخش سه هزار ساله تقسیم می شود. سه هزار سال نخست، دوران مثالی یا فروهری جهان است. به این تفسیر که چون خداوند بر آن شد تا آفرینش را انجام دهد، پیش از آفرینش مادی و جسمانی، آفرینش مینوی یا روحانی و به تعبیر خود منابع پهلوی، آفرینش پژوهری یا فره وشی را انجام داد. در این سه هزار سال فقط یک جهان روحانی و غیر مادی آفریده شد و در آن همه اشکال مادی و نباتی و جانوری به صورت قالب مثالی و غیر مادی خود زندگی می کردند. جهان در سکـون مـطلق و خیر محض قرار داشت، صور معنوی و مثالی بدون قالب مادی زندگی می کردند. آنچه که به چنین جهانی نیرو و حرکت می بخشید، از تجلیات ذات اهورایی بود که نیروی فره وشی به موجب پشت سیزدهم محسوب می شود. در آن هنگام .. جهان فروغ و روشنایی در بالا و جهان تیرگی و ظلمت در پایین قرار داشت. چون سه هزار سال از آفرینش فزوری گذشت، هرمزد به آن جواهر مقدسه و طور مثالی گفت آزادند که به شکلی جاودانه در جهان مینو باقی بمانند و یا جهت پیکار با بدی و مظاهر اهریمنی، صورت مادی گرفته و به زمین فرود آیند و پس از انجام وظیفه به جایگاه اصلی باز گردند. فره وشی ها پذیرفتند که جهت پیکار با بدی و پشتیبانی از نیکی و محافظت و نگاهبانی آفرینش نیک در قالب مادی به زمین نزول کنند و پس از انجام وظیفه به مبدأ بازگردند. پس دو موضوع روشن می شود. نخست آنکه فره وشی یا قالب مثالی و صورت معنوی همه ادیان و عرفان و افکار صوفیانه محل انطباق و نفوذ و بحث دارد که در واقع آدمی را بهت زده می کند.

  شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت بیست و سوم

چنان که گذشت به روشنی و وضوح چند اصل دریافت می شود. طور مثالی همه عناصر و آحاد آفرینش که موجود بودند، با میل ندای هرمزد را پاسخ گفتند تا از قالب مثالی به قالب مادی در آیند و در روی زمین با مظاهر بدی و پلیدی و اهریمنی بجنگند. فروهر با روان متفاوت است و روح چیز دیگری است. فروهر پس از مرگ تن به عالم مینو و مبدأ باز می گردد. اهورامزدا خود به تعبیری منشأ و اصل و كل فره وشی است و به همین جهت است که در اوستای متأخر فره وشی اهورامزدا، زیباترین، بهترین، پرفروغ ترین و نیرومندترین فروهرها معرفی شده، فروهرها پس از مرگ تن، با آن یکسره قطع علاقه و رابطه نمی کنند، بلکه هر سال به مدت ده روز پایان سال میان خانمان خود باز می گردند تا بازماندگان را برکت دهند و یاری کنند. همواره پشتیبان نیکی و پیکارگر بر علیه بدی و زشتی هستند چنانکه در قالب جسمانی خـود بودند. در جنگ ها و بحبوحه های نبرد، دوشادوش اعقاب و بازماندگان خود بر علیه سپاه دشمن به پیکار می پردازند در صورتی که نامرئی هستند. در شمار پشت های اوستا، پشت سیزدهم موسوم است به: فروردین پشت، در این پشت فروهرها و نیرومندی شان توصیف شده است:

اهورامزدا به زرتشت گفت تو را آگاه می کنم که فروشیان تا چه اندازه مقدسند و نیرومند، چون آنها همیشه در خیر و نیکی و گسترش آن در زمین پشتیبان من بوده اند. از نیروی آنان است که آسمان در بالا و زمین در پایین قرار گرفته و این چنین فروغ و روشنایی گسترش می یابد. از پرتو آن انوار مقدس است که نطفه در رحـم مـادران می بندد و به کودکانی زیبا شکل می گیرد. از پرتو آنان است که انسانهای نیک و جانوران سودمند در بسیط زمین پیدا شده و باقی مانده اند، چون هر آینه آنها نمی بودند، نیروی اهریمنی آفریده های نیک را تباه می کرد. از پرتو آنان است که: آب صافی روان و باد خوش وزان و ابرها باران زا و گیاهان شاداب و باطراوتند، و زنان آبستن دردشان تخفیف یافته و به سلامت بچه می آورند. از پرتو آنان است که: خورشید به راه خود می گردد، ماه به راه خود می گردد، ستارگان به راه خود ره سپرند. فروهرها هستند که در میدان های جنگ به پیکارگران یاری میکنند.

  Bladder Cancer

چهارشنبه سوری در سروستان:

در سروستان که حدود نود و دو کیلومتری شرق شیراز واقع است، اصالت زبان و فرهنگ و مراسم و سنت های کهن ایرانی، از دوران ساسانی هنوز به وضوح به نظر می رسد. در این مورد از پژوهشی چشمگیر و شایسته، یعنی کتاب فرهنگ مردم سروستان، مراسم چهارشنبه سوری نقل می شود:

در غروب آخرین چهارشنبه سال، مراسمی بسیار ساده برپا می شود. به این ترتیب که توی کوچه ها، میدان ها و اغلب خانه ها، خرمن های خارگون آماده را با شعله آتش می افروزند و همه با سرور و شادی از کوچک و بزرگ از روی آن می پرند و با هر پرسشی این شعر را می خوانند:

هاجنگ شیر ، ها جنگ شیر / بالا  ، پایین بیشین ، خود شیر اومد رسید. یا:

سرخی تو از من زردی من از تو

آتش افروزی در پشت بام تا سه سال متوالی در سحرگاه روز اول عید است، ولی سال چهارم که کبیسه نام دارد و ایام سال ۳۶۶ روز است آتش افروزی در سحرگاه روز سی صد و شست و پنجم است نه سحرگاه روز عید و به عبارت دیگر پس از پایان پنجه و پنج روز ویژه آن در پشت بام ها آتش افروزی می شود.  آیین برگزاری جشن های ایران باستان، نوشته موبد اردشیر آذرگشسب، تهران ۱۳۴۹ خورشیدیفرهنگ مردم سروستان، تألیف صادق همایونی، تهران، ۱۳۷۱– (مؤلف درباره توجیه این شعر یا عبارت بازمانده و کهن، شرحی نقل کرده است. می گویند ضحاک شخصی را به نام اورامائیل مأمور کرده بود که هر روز دو جوان خوبرو را بکشد و از … )

  شروع اختلالات رفتاری شایع در کودکان - 2

مراسم چهارشنبه سوری در خراسان آتش افروزی در سراسر خطه پهناور خراسان، باکم و بیش اختلاف، مـراسـم چـهارشنبه سوری برگزار می شود. البته در شهرها و روستاها اندک اختلاف هایی در سنت ها و عقاید و تـرانـه هـا وجـود دارد. در درجه نخست به شکلی که نقل شد، این عقیده در خراسان وجود دارد که مختار ثقفی، سردار عرب که به خونخواهی امام حسین و یارانش قیام کرد، چون از زندان رهایی یافت برای بازشناختن موافقان و مخالفان اعلام کرد هرکس که با وی همراه است، شب هنگام بر بام خانه اش آتش بیفروزد. از اتفاق آن شب مصادف بود با آخرین شب چهار شنبه سال و شیعیان از آن پس در هر سال، در چنین شبی بر بام خانه خود آتش می افروزند. مردم خراسان در شب چهارشنبه آخر سال، نزدیک غروب آفتاب، هر خانواده یا گروهی، هفت یا سه بوته خار روشن می کنند. سپس پیر و جوان و کوچک و بزرگ از روی آتش می پرند و برای دفع شر و زیان ها، این شعر را می خوانند: زردی ما از تو، سرخی تو از ما.  در برخی از روستاها، هنگام پریدن از روی آتش، این شعر را می خوانند: آلا بـه در ، بـلا بـه در، دزد و حیز از دها به در.

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.                             

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان