شروع اختلالات رفتاری شایع در کودکان – ۲

بدرالدّین نجمی

www.dr-najmi.com

آیا یک کودک می خواهد در شرایط رعب و وحشت ناشی از جنگ و تهدید جانی یا تحدید اقتصادی و اجتماعی به دنیا آید و رشد کند؟ آیا  برای چنین کودکانی می توان آینده ای آرام و سازنده را متصور بود؟ آیا کودک پرورش یافته در شرایط سخت قابل مقایسه با همتایان برخاسته از محیط های مرفه است؟ و پرسش های بدیهی بسیار دیگر که نه پیشگو می خواهد و نه تخصصی ویژه. حداقل در اکثر جوامع، خانواده یکی از عوامل مهم رشد است. نظریه های روان پویشی به گونه ای تأثیر خانواده را مطرح می سازند و نظریه یادگیری اجتماعی با طرح مسئله سرمشق گیری، و نظریه نقش با تأکید بر مسئولیت های منحصر به هر جنسیت مانند رفتار بیانی برای زنان و رفتار ابزاری برای مردان، به گونه ای دیگر.

در کنار این رویکردها مداخلات اخیر، علاوه بر اهمیت ساختار خانواده و نقش های آن به تعاملات و دادوستدهای رفتاری– عاطفی بین والدین– فرزند، مانند شکل گیری واکنش های مادران نسبت به نوزادان تحت تأثیر نگرش آنان نسبت به بارداری و مراقبت از نوزاد و نیز نوع مراقبت های بیمارستانی پس از وضع حمل توجه داشته اند. تماس های نخستین کودک با مادر و تداوم صحیح آن طی سال های اولیه زندگی پدیده رشدی دلبستگی  را به دنبال دارد که مبنای رشد روانی سالم کودک به شمار می رود. به زعم روانشناسان امکان دارد رفتار کودکان به سبک رفتار والدینشان بستگی داشته باشد.

آسیب پذیری ممکن است دو کانون داشته باشد:

۱) آمادگی فرد برای صدور پاسخ های ناسازگارانه به تجربه های زندگی که ممکن است ناشی از وراثت، محیط یا تأثیر متقابل آنها با یکدیگر باشد.

  سرچشمه‌ی شکوفایی شعر نو (بخش آخر)

۲) خود تجارب زندگی که کودک را به طریقی تحت فشار قرار می دهد.

مطالعه قلمرو این ابعاد احتمالاً سبب خواهد شد کودکانی را که بیشتردر معرض خطر مشکلات رفتاری قرار دارند بشناسیم. همچنین امکان دارد با اقدامات نخستین، امکان بروز این مشکلات رفتاری را به حداقل برسانیم. متأسفانه به ندرت می توان از سبب شناسی رفتارها بطور کامل مطلع شد؛ اما براساس انبوهی از مطالعات، پاره ایی از عوامل که کودک را در معرض خطر و آسیب روانی قرار می دهد را می توان اینگونه بر شمرد:

۱- وراثت

۲- عوامل مختل کننده رشد در دوران پیش از تولد

۳- نارسایی های بدو تولد، و مشکلات دوران زایمان

۴- تجارب روانی- اجتماعی زیان آور دوران نخستین کودکی

۵- آسیب های جسمانی به ویژه در دستگاه عصبی

۶- فقر

۷- بدرفتاری و نادیده گرفتن نیازهای اساسی کودک (در ابعاد مختلف)

۸- فشارهای خانوادگی و تأثیرات متقابل منفی(مانند آسیب های روانی اعضای خانواده به ویژه والدین)

۹- روابط ضعیف با دوستان و همسالان

۱۰-  روش های فرزندپروری نابسنده

۱۱- بیماری های مزمن جسمی کودک و نابسندگی برخورد اطرافیان و آموزش مهارت های کنترل به کودکان

کودکان و نوجوانان برای مشکلات مختلفی مانند اضطراب، بیش فعالی، افسردگی، اختلالات نافذ رشد، اختلالات رفتار آشفته، اختلالات مربوط به خوردن و نابهنجاری های دیگر در بیمارستان ها، درمانگاه ها و سایر مراکز بهداشت روانی تحت بررسی و درمان قرار می گیرند. برخلاف پیشرفت های قابل ملاحظه ایی که در زمینه تشخیص اختلالات روانی یا مسایل روان شناختی بزرگسالان به واسطه تلاش برای تعیین ملاک هایی خاص برای برخی از اختلالات و توسعه پژوهش های مربوط به بروز، شیوع، بررسی علل، روش های درمانی و سیر بیماری انجام شده است؛ تا همین اواخر آسیب شناسی و طبقه بندی اختلالات دوران کودکی تقریباً مورد غفلت قرار گرفته بود، هرچند در سه دهه اخیر با طراحی پژوهش های مبتنی بر شاهد، فرا تحلیل، کارآزمایی های کنترل شده و پیمایش های منظم این خلأ تا حد زیادی جبران شده است. بخشی از این بی توجهی به دلیل پیچیدگی های خاص و تغییرات سریع رشدی در دوره کودکی است. نابهنجاری های روانی در بزرگسالان اغلب در یک زمینه رشد اجتماعی، شناختی، عاطفی و زیستی نسبتاً ثابت تجلی می یابد و مراحل وتغییرات در رشد بزرگسالان کمتر یا حداقل کندتر از آن است که در دوره کودکی ونوجوانی به چشم می خورد.

  Skin Cancer (2)

بر حسب نظر گلفاند و پیترسون (۱۹۸۵)، تشخیص بسیاری از نابهنجاری های دوران کودکی تا حد زیادی وابسته به سن و ملاحظات رشدی است. بعضی رفتارها به گونه ای کاملاً متفاوت تابع سن کودک هستند. بسیاری از خصوصیات عاطفی و رفتاری کودک مانند ترس ها وافسردگی ها در سنین مختلف کودکی و نوجوانی، به گونه های متفاوتی جلوه می کنند. خصوصاً حجم زیاد مطالبی که باید در باره مراحل رشد و رشد بهنجار کودک آموخته شود، تشخیص اختلالات کودکان ونوجوانان را دشوار می سازد.

با تکیه بر این مقدمۀ کوتاه، در شمارگان آتی بر آنم تا خوانندگان عزیز را با اختلالات رفتاری شایع در دوران کودکی آشنا کنم. چه بسا با یک آشنایی مختصر نه تنها می توان در زمان مناسب برای کودک نیازمند اقدام تخصصی به عمل آورد تا مسیر رشدی هموارتری داشته باشد بلکه می توان از بار روانی، اقتصادی و اجتماعی خانواده نیز کاست. اگرچه مسیر درمان و مداخله برای اختلالات با ریشۀ زیستی دشوار به نظر می رسد اما بدانیم که استفاده از زمان طلایی مداخله می تواند از آلام آینده فرد و خانواده بکاهد و نیز مسیر عدم وابستگی و خودکفایی اجتماعی را برای او هموارتر سازد.

همچنین با شناسایی و اصلاح خلاءهای روانشناختی موجود در محیط رشدی کودک می توان گامی مؤثر در بهبود روابط بین فردی او در کودکی و بزرگسالی برداشت. البته توجه به این نکات و انجام اعمال مقتضی و مناسب مستلزم پذیرش مسئولیت است.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان