استاد ابوالحسن صبا، موسیقیدان بزرگ و توان – قسمت چهارم

نویسنده و پژوهشگر: علی تیموری

استاد ابوالحسن خان صبا تنها به یادگیری نحوه و رموز علمی سازها و به عبارتی عمل کردن به شیوه قدما کفایت نکرد. وی با تحصیل در مدرسه موسیقی و بهره گیری از مکتب و آموزه های علینقی وزیری در علوم علمی موسیقی بین المللی همچون تئوری، نت نگاری، آهنگ سازی، هارمونی وصاحب نظر و آگاه به همه ی حوزه ها شد و بدین ترتیب از هر دو سوی عملی و علمی به مرتبه ای والا و قابل توجه دست یافت. وی علا,ه بر سازهای یاد شده در نواختن دیگر سازها همچون نی و پیانو نیز سر رشته داشت.

اگر بخواهیم زندگی استاد صبا را در یک نظر اجمالی خلاصه کنیم شاید بتوانیم این گونه به جمع بندی برسیم:

۱۲۸۱ شمسی تولد۱۲۸۷ تا ۱۳۰۲ ش: آشنائی با انواع متفاوت سازهای ایرانی۱۳۰۲ ش: ورود به مدرسه عالی موسیقی و آغاز هنرجویی نزد استاد وزیری. در این زمان صبا ردیف موسیقی ایران را بر روی سه تار کاملاً آموخته است. ۱۳۰۱ ش: ریاست مدرسه صنایع رشت.

۱۳۱۰ ش: بازگشت به تهران و تأسیس کلاس موسیقی

۱۳۱۷ ش: سفر به کشور لبنان به اتفاق تاج اصفهان، ادیب خوانساری، استاد مهرتاش ، بدیع زاده و طاطائی.

۱۳۱۹ ش: آغاز همکاری با رادیو در سمت هایی چون سرپرست گروه، تکنواز مسئول با عضو شورای موسیقی که این همکاری ها تا پایان عمر ادامه داشت.

۱۳۲۶ ش: عضویت در هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر سابق) سرپرستی گروه موسیقی شماره یک هنرهای زیبا (ارکستر صبا)

۱۳۳۶ ش: وفات

تعلیم و تدریس جزء لاینفک زندگی صبا

همان قدر که میل و عطش ناپذیری برای آموختن در وجود ابوالحسن خان موج می زد به همان میزان نیز علاقه مندی و طالب آموزش دانسته ها و تجاربش به هنرمندان جوان و هنرجویان مستعد بود. تدریس موسیقی از مسائل تفکیک ناپذیر زندگی استاد صبا محسوب می شد و به راستی که وی در این راه از آموزش هیچ نکته و دفتری فرو نمی گذاشت.

نکته جالب و حائز اهمیت در این بین برگزیده بودن این شاگردان در بین هم رشته ای های خود است.

بدین معنی است که برجسته ترین هنرمندان از موسیقیدانان هر رشته ای، از دست پروردگان صبا بوده اند به خصوص اساتید رشته هایی چون ویولن، سنتور، تنبک، سه تار و نی همگی از جمله صاحب نام ترین اساتید این رشته ها محسوب می شوند.

از جمله مشهورترین شاگردان صبا می توان به مهدی خالدی آهنگساز، موسیقیدان، نوازنده (ویولن و سه تار) ـ علی تجویدی آهنگساز، موسیقیدان، نوازنده ویولن و سه تار ـ فرامرز پایور موسیقیدان، ردیف دان، آهنگساز، نوازنده سنتور و تکمیل کننده مکتب نوازندگی صبا ـ حبیب الله بدیعی آهنگساز، نوازنده ویولن ـ داریوش صفوت ردیف دان، نوازنده سه تار و سنتور ـ محمد بهارلو نوازنده ویولن ـ حسن کسائی استاد بزرگ قرن حاضر نوازندگی نی هفت بند، آشنا با نوازندگی سه تار ـ لطف الله مفخم پایان موسیقیدان، ردیف شناس، نوازنده ویولن ـ حسین تهرانی استاد بزرگ معاصر تنبک نوازی، دریف دان، همایون خرم آهنگساز، موسیقیدان، نوازنده ویولن ـ تقی تفضلی نوازنده سه تار. صبا قضاوت پیرامون شاگردانش را در پاسخ به سئوالی که کدام یکی از شاگردان بهترند؟ به آینده و قضاوت آیندگان واگذار نموده است. با توجه به روحیات و خلق و خوی صبا به نظر می آید که آن استاد بزرگ منش بیشتر اهل جذب بود تا تهدید و دفع. به عواطف و احساسات شاگردان خود احترام می گذاشت و برای هر یک از آنان مطابق شأن کاری و سابقه هنری و در مجموع آن چه از شخص و پرونده وی در ذهن داشت، بها و ارزش قائل بود.

  شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت چهل و دوم

روابطش با تک تک شاگردان منطقی، گرم و به جا بود. روحیات و خلقیات آنان را به خوبی می شناخت و بر اساس همین شناخت و احساس قادر به برقراری بهترین نوع رابطه تعلیم و تعلم بود. اشتباه را به ظرافت متذکر می شد و نظر صحیح را به راحتی می پذیرفت و به ندانسته های خود اعتراف می نمود. صبا در تمام عمر در پی فراگیری و آموزش بود. حال این آموزش را درویش بازاری، مثنوی خوان تا کجا آبادی  یا چوپان قاسم آبادی به او فرا دهد، تفاوتی نداشت. مهم برای وی تکمیل هر روزه دانسته های خود از هر منبع و مأخذ ممکن بود. با وجودی که استاد صبا در مدرسه عالی موسیقی و تحت نظر اساتیدی چون علینقی وزیری با متدها و پرورش یافته بود اما هرگز در اصول و قواعد آموزش غربی محسوب می شدند، پرورش یافته بود اما هرگز در اصول و قواعد آموزش و تعلیم با نظریات اساتید خود موافقت نداشت.

به عنوان مثال مرحوم وزیری علم موسیقی را مجموعه قواعد نظری موسیقی اروپا و نیز مکتوب نمودن موسیقی با بهره گیری از روش موسیقیدان های قرن هجدهم می دانست و به پدید آوردن موسیقی دنیا پسند از این طریق باور داشت.

اما صبا به گونه ای متفاوت می اندیشید. وی در این باره می گوید: نمی دانم منظور از موسیقی دنیا پسند چیست. هیچ وقتی دنیا از این موسیقی خوشش نمی آید. موسیقی ایرانی و موسیقی محلی است، یعنی مخصوص این آب و خاک است و در جای دیگر دنیا این نوع موسیقی معمول نیست اگر هم اروپائیان علاقمند به آن باشند هر قدر اصیل و دست نخورده تر باشد بیشتر طالب آن می شوند. زیرا فقط از لحاظ استفاده از تم هاست که طالب این گونه موسیقی هستند نه از لحاظ ترکیب آن. آیا با خواندن چند کتاب موسیقی اروپایی و حفظ کردن چند قاعده هارمونی و یک نظر اجمالی به کتاب های موسیقی ایرانی می توان دست به چنین اقدامی زد.

صبا آموزش موسیقی را همانند پیشینیان خود چه با استفاده از روش های مکتوب و چه بدون آن بی حضور راهنما و استاد ناممکن و اشتباه می دانست از همین روی کتاب هایی که صبا در زمنیه سه تار، تار و ویولن منتشر ساخته است، هیچ کدام جنبه خودآموز ندارد بلکه تنها گزیده ای از آن چه در نهایت باید نواخت محسوب می شوند. در این آثار هیچ تمرین خاصی برای یک عملی فیزیکی صرف به چشم منمی خورد. در تمامی این کتاب ها آموزش همچون پیشینیان از بیان و ارائه ردیف موسیقی آغاز می شود و این خود مؤید طرز تفکر استاد صبا در زمینه آموزش است. صبا حتی نگارش شعر به وسیله حروف لاتین در ذیل آوانویسی ها را نمی پسندید بلکه اشعار را به خط نستعلیق در بین حامل ها می نگاشت شاید بتوان این حرکت صبا را از چند زاویه مورد توجه قرار داد.

  شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت سی و ششم

صبا نیز مانند هر هنرمند حقیقی به دنبال زیبائی بود و پر واضح است که بین دو نستعلیق و حروف چاپ لاتین یک چشم نواز تر و زیبا تر است. در عین حال صبا به همان اندازه که به موسیقی ملی در (ردیف دستگاهی) علاقه داشت، به خط ملی نیز عشق می ورزید. از سوی دیگر به این دلبستگی صبا به فارسی نگاشتن، حکایت از خودباوری وی و عدم علاقه او به هر نوع تغییر به صرف اروپایی بودن آن تغییر داد. آن جا که احتیاجی به پشت کردن نسبت به داشته های خود نمی دید، هیچ گاه به این خبط و اشتباه دچار نمی گشت و همواره در پی بهره گیری از داشته های اصلی خود بود تا بیگانه.

صبا از روش های آموزشی مدرن و کم حوصلگی هنرجویان و عجول و متوقع بودن آن شکایت داشت. وی گفت:

در گذشته هر کس که شور و شوق هنر را در خود می یافت، لااقل ده پانزده سال از عمر خود را صرف قرار گرفتن آن می کرد ولی امروز آن هایی که به هنر موسیقی علاقه نشان می دهند می خواهند آن را طی چند ماه یاد بگیرند و هنوز به مرحله ی صلاحیت و استادی نرسیده، کلاس آموزش باز می کنند. سابقاً چون نت معمول نبود شاگرد مجبور بود که هر گوشه ای از موسیقی ایرانی را چندین بار تمرین کند و تا خوب از عهده ی آن برنمی آمد استاد درس دیگری به او نمی آموخت. اما امروز که نت موسیقی معمول گشته است شاگردان پیش خود و بدون آن که متوجه عیوب کار خود گردند از روی نت یکی دو بار یک دستگاه را مشق می کنند و سطحی از آن می گذرند. امروز هنرآموزان جوان ما بیشتر به تقلید از اروپایی ها به فراگرفتن ویولن، پیانو، جاز و قره نی پرداخته اند.

در دوران فعالیت هنری استاد صبا موجی از نوگرایی برخی از هنرمندان هم عصر وی را متغیر کرده بود. به نحوی که خواستار تغییر ساختار موسیقی سنتی بودند و این موسیقی را فاقد ارزش و جذابیت لازم و کافی می دانستند. اما صبا با درک بالایی که از امور و مسائل هنری داشت به خوبی به ارزش معنوی این موسیقی واقف بود و می گفت: می گویند موسیقی ایرانی مغموم است و باید موسیقی نشاط انگیزی جای آن را بگیرد. اگر موسیقی نشاط انگیزی ساخته شود که ریشه و مبنای آن از موسیقی ایرانی آب نخورد.

  شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت بیست و دوم

دیگر آن را نمی توان موسیقی ایرانی نام نهاد. اگر هم مبنای موسیقی، مغمومی باشد چه طور می توان از آن موسیقی بشاش و خندان به وجود آورد؟ همیشه در مجالس خصوصی که درک موسیقی حضار زیاد بود از اساتید درجه یک که عده ی آن ها در هر دوره ای بیش از سه نفر نبود دعوت می کردند و چند نفر هم که ذوق شان درویش مأبانه بود از محضر استاد که گاهی هم یک خواننده درجه یک و یک ضرب گیر درجه اول در آن حضور می یافت استفاده می کردند. بدین معنی که استاد در سکوت کامل محضر شروع به نواختن پیش درآمد که اواخر متداول شده بود می نمود و ضرب ملایمی با او همراهی می کرد.

سپس شروع به زدن آواز مربوط به همان دستگاهی که پیش درآمد آن را زده است می کرد. خواننده در موقع مناسب شروع به خواندن می نمود و افراد مجلس را هر یک به تفکری عمیق فرو می برد تا این که به توسط تصنیفی موزون، آن سکوت و آرامش شکسته می شد و حالت وجد و سرور به اهل مجلس دست می داد که گاه گاهی اهل مجلس با خواننده ی تصنیف هماهنگ می شدند و شور و ولوله دست می داد و در پایان با رنگ مختصری دستگاه خاتمه می یافت.

با توجه به گفته ها و عقاید مطرح شده از جانب استاد صبا و نیز همت وی در جمع آوری تمامی تصانیف قدیم و صرف لحظه لحظه عمر به نواختن و تدریس همین گونه از موسیقی، مطمئناً بزرگ ترین و اصلی ترین هدف این بزرگ مرد، ایمان و اعتقاد راسخ وی به ماندگاری این هنر شریف و گرانقدر بوده است.

آن چه که معمول و مسجل است تبحر و استادی صبا در نواختن سازهای سه تار، سنتور و ویولن و عدم امکان پوشیده نگاه داشتن و مطرح نکردن این شاخصه های برجسته هنری است. هر چند که وی در نواختن دیگر سازها نیز دست داشته اما این سه ساز را به نحوی شگرف چیره دستانه به نوا در می آورده است.

ابوالحسن خان سنتور را نزد استاد علی اکبر شاهی آموخت و در نواختن این ساز به تبحری عجیب دست یافت. به اذعان تمام آگاهان وادی موسیقی، صبا با وجد تمام صلاحیت مشروعی که در موسیقی ایرانی داشت برای حفظ اصالت های نهتفه در ساز دلنواز سنتور، شاگر خود حبیب سماعی را به فراگیری و بسط هر چه نجات سنتور از گمنامی و نابودی تدریجی، در مکتب سماعی شرکت می کرد و موارد لازم را به نت مبدل می نمود تا سرانجام موفق به نوشتن یک دروه ردیف برای تکنیک سنتور نوازی گشت.

ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان