شماره 169 مجله پیام جوان

سرمقاله اکتبر ۲۰۲۳ – وکـالت به شاهـزاده رضا پهلوی (۸)

نویسنده: شهرداد خبیر

شهرداد خبیر

ادامه اصلاحات ارضی شاه و جنبش چپ 

در تداوم سرمقاله ماههای پیشین در مورد مسئله حکومت استبدادی در ایران و رابطه آن با مسئله زمین های کشاورزی در طول تاریخ، اکنون با اتمام اطلاعات تاریخی در این شماره، به اصلاحات ارضی شاه خواهیم پرداخت و نشان خواهم داد که چه مایه از جسارت، آینده نگری و لیاقت در این مرد بزرگ در جهت تحقق آرمان بلند او برای عظمت ایران عزیز دخیل بوده است. در سرمقاله بعدی با یادآوری اندکی از تاریخ معاصر، با مقایسه اقدامات شاه و مصدق در این زمینه، توضیح خواهم داد که چه اندازه مخالفت آشکار و نهان توسط مالکان بزرگ در لباس مکلّا و معمم و با شعارهای مردم فریب در برابر او بوده است.

شاید با این تحلیل، غبار پیشداوریها و القائات هدفدار و مغرضانه نادانان یا خائنان از ذهن نسل جوان از میان رفته، و شفافیت و بینش درست، اندیشه آنان را صیقل دهد تا آینده ایران را نسبت به نسل های پیشین بهتر ارزیابی کرده و نیز بهتر بسازد. آری محمد رضا شاه در این انقلاب بزرگ که خود آغاز کرد آنچنان بی باکانه با صاحبان قدرت بویژه زمینداران بزرگ و روحانیت و عوامل خارجی ضد ایرانی و روشنفکران جعلی مبارزه کرد که سرانجام حکومت خود را بر سر آن گذاشت. در اینجا بصورت گذرا به نکته ای اشاره خواهم کرد که شاید بصورت بایسته تاکنون به آن توجه نشده باشد و آن انعطاف، هوشیاری و مهربانی و فراست این رادمرد هم در سپهر سیاسی و هم در برخورد با قشر فناوران و روشنفکران مدعی است.

اخیراً ابراهیم گلستان که نماد و بازتاب جریانات روشنفکری پرهیاهوی ایرانی در قرن چهاردهم خورشیدی بوده است (تولد ۱۳۰۱- مرگ ۱۴۰۲) درگذشت. او که تقریباً همسن اعلیحضرت فقید بود و فراتر از او هم زیست، سال به سال و همپای او جوانی را سپری کرد و پرداختن به زندگی اجتماعی و فعالیت های ادبی و هنری گلستان و نحوه برخورد شاه با او، می تواند در ضمن خاطرات گلستان در این باره، بسیار آموزنده باشد.

  حرکات اصلاحی - این قسمت: کاهش درد زانو

قبلاً گفتیم که از نظر پیشینه تاریخی شاهان و روحانیون در مصر و بین النهرین چگونه بعلت وجود زمین های کشاورزی حاصلخیز و نیاز به سیستم های آبیاری متمرکز و انرژی و هزینه هنگفت مصروف در این امر با ایجاد حکومت های استبدادی، بر بزرگترین منبع ثروت در دنیای باستان مسلط شدند. اما پدیداری این نوع خودکامگی در ایران را که سرزمینی به نسبت بسیار خشک تر از آنها بوده است چگونه می توان توجیح کرد؟

در ایران وجود رودخانه های کم آب و کم طول تولید وسیع دیم، وجود قنات هایی که معمولاً حفر آنها در حدود امکانات مالکان روستاها بوده و وجود اراضی وسیع کویری یا کوهستانی غیر قابل کشت که ضمناً یکپارچگی سرزمین را نیز مشکل میکرده است، هیچ کدام شرایط مناسبی را برای پدید آمدن و رشد طبیعی خودکامگی شرح و نشان نمی دهد و چنین تمرکزی در مالکیت و قدرت هیچ نقش ویژه ای (function) در امر تولید که با این شرایط طبیعی هماهنگ باشد و به پیشرفت آن یاری میرساند، ندارد. در شرایط طبیعی خود، در سرزمینی چون سرزمین ما میبایست سازمانی اقتصادی متکی به مالکیت محلی که کمابیش از یکدیگر مستقل باشند، به وجود آید که بیشتر به نوع فئودالیسم اروپای غربی شبیه باشد اما هنگامی که تلاش جوامع مشترک زراعی در ایران آغاز میشود این خودکامگی شرقی این سلب مالکیت از تولیدکنندگان و تمرکز آن در دست شاهنشاه است که جایگزین جوامع کوچک اشتراکی آغازین میشود. چرا؟

برای پاسخ بدین پرسش باید به موقعیت نجد ایران در آسیای غربی توجهی بیشتر کرد تا بتوان به توجیه این تحول ناخواسته و نامناسب قادر شد. نجد ایران سرزمین مرتفعی است که در میان جلگه های رسوبی بین النهرین دجله و فرات در غرب سند در جنوب شرقی و آمودریا و سیر دریا یا جیحون و سیحون در شمال شرقی قرار گرفته است و از شمال غربی و شرق از یک سو به کوه های مرتفع توروس و قفقاز و از سوی دیگر، به هیمالایا و پامیر ختم می شود.

  آشنایی با اضطراب نوجوانی و فنون خودیاری در مدیریت آن – قسمت پنجم

از هزاره سوم پ.م به بعد در نجد ،ایران سرزمینهای غربی شمال غربی (آذربایجان، کردستان تا خوزستان جنوبی،کرمان، فارس تا خوزستان) و مرکزی (اصفهان، کاشان و ری) تا کرانه های غربی کویر مرکزی زیر تأثیر عمیق اقتصادی، سیاسی و نظامی بین النهرین قرار گرفت. عیلامی ها در جنوب، در تمام خوزستان، پارس و بخش‌های عمده از کرمان (تپۀ یحیی) و نقاط مرکزی ایران (تپۀ سیلک) نفوذ عمیق سیاسی و اقتصادی داشتند. بابلی‌ها و سپس آشوریان، تا اواسط هزارۀ اول پ.م که دولتشان به دست مادها و بابلیان بر می‌افتد، بر غرب و شمال غربی ایران تسلط اقتصادی، سیاسی و نظامی داشتند.

بنابراین، مادها و پارسیان پیش از رسیدن به حکومت در ایران، با وجود حفظ ساخت‌های قبیله‌ای خود که از نظر طبقاتی و اجتماعی به نحوی در حال تلاشی بود، از آغاز با این ساخت‌های اقتصادی و سیاسی بین النهرینی آشنا بودند و غرب، جنوب و مرکز ایران در واقع دنباله‌ای از بین النهرین و وابسته به وقایع سیاسی و اجتماعی آن به حساب می‌آمد.

سپس، هنگامی که پارسیان همۀ آسیای غربی و مصر را گشودند و شاهنشاهی هخامنشی را پدید آوردند، مرکز ثقل اقتصاد شاهنشاهی، و بخش متمدن و پرجمعیت آن همان بین النهرین و مصر بود که هر دو منطقه زیر سلطۀ نظام متمرکز آبیاری و در نتیجه، تمرکز مالکیت دولتی قرار داشت. بدین روی شگفت آور نیست اگر ببینیم که شیوۀ حکومتی هخامنشیان و به احتمال بسیار مادها، در واقع تقلید دقیقی از نظام حکومتی بین‌النهرینی است. در اینجا باید یادآور شد که تمدن عظیم بین النهرینی نه تنها شکل حکومت را در ایران تعیین کرد بلکه تأثیری چنان عمیق بر فرهنگ ایرانی ما گذاشت، که امروزه هرچه بیشتر در فرهنگ ملّی خود دقیق شویم، نشانه‌های عظیم این تاثیر را بیشتر می‌یابیم اما شاید درست باشد اگر بگوییم عظیم‌ترین و استوارترین تاثیر بین النهرین بر فرهنگ نجد ایران همان آیین سلطنت و مُلک‌داری است که تقریباً دست ناخورده برای دو هزار و پانصد سال در ایران دوام یافت.

  استاد دکتر منوچهر صهبائی - موسیقیدان

در چنین شالوده اقتصادیفرهنگی است که شاه مالک مطلق همۀ شاهنشاهی است و همۀ مردم، چه اشراف و چه تهیدستان و بردگان، بندگان اویند. این او است که اسماً مالک همه اراضی است و می‌تواند این اراضی را موقتا یا جاودانه بکسی و خاندانی ببخشد یا مالکیتی اجدادی را از خاندانی سلب کند. او مالک جان و مال همه است!

ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان