شماره ۱۶۸ مجله پیام جوان

سرمقاله سپتامبر ۲۰۲۳ – وکـالت به شاهـزاده رضا پهلوی (۷)

نویسنده: شهرداد خبیر

شهرداد خبیر

هموطنان عزیز؛ امیدوارم که جنبش مهسا و عاملین قتل او و هزاران ایرانی دیگر را فراموش نکرده باشید. صورت مسئله را در قلبهایمان نگه داریم  و در تصمیم‌مان در برخورد به بی عدالتیها مصمم بمانیم تا به امید پروردگار کار به پایان برسد. و اینک ادامه سرمقاله:

بدترین حالتی که می تواند برای رهبر حزبی افراطی رخ دهد هنگامی است که ناگزیر شود در دورانی دولت را در دست بگیرد که جنبش هنوز به پختگی لازم برای طبقه ای که او نماینده آنست نرسیده و زمینه برای اعمال قوانین و مقرراتی که سلطه آن طبقات طلب می کند آماده نباشند. آنچه او می تواند انجام دهد به اراده اش بستگی ندارد بلکه وابسته به تضادهای طبقات مختلف، درجه میزان رشد شرایط زیست مادی، مناسبات تولیدی و ارتباطی است که میزان تضادهای طبقاتی مبتنی بر آن است. آنچه او می تواند انجام دهد، بر ضد مجموعه اصول و رفتار گذشته و بر ضد منافع بلاواسطه حزبش است.

در یک کلام او مجبور است نه حزب و طبقه خود، بلکه طبقه ای را نمایندگی کند که جنبش بدرستی برای حاکمیتش پخته و آماده است. او باید بخاطر منافع جنبش، درست منافع طبقه بیگانه ای را پیش برده و برای طبقه خود با جمله پردازی، لفاظی و وعده و وعید چنین وانمود سازد که منافع آن طبقه بیگانه، منافع خود اوست. کسی که در چنین موقعیت نا مناسبی قرار گیرد غیر قابل نجات است.”

انگلس – (کتاب جنگ دهقانی در آلمانصفحه ۴۰۰ تا ۴۰۱ جلد ۷)

جدا از آنکه به ایدئولوژی انگلس باور داشته یا نداشته باشید سیر تاریخ و آنچه عملاً در کشورهایی که انقلاب در آنها رویداده از فرانسه و روسیه گرفته تا ایران و کوبا و الجزایر، درستی واقعیتی را که تنها در این چند خط بیان شده نمایان می سازد. انقلابیونی که زیر لوای جنبش چپ، مدعی فهم و رفتار طبق ایدئولوژی انگلس بودند، تحت تأثیر اراده گرایی و نیز شتابزدگی در کسب قدرت سیاسی بوده و سِیرِ کُند تغییرات روابط مادی در جوامع بشری و انعکاس آنها را در ذهن بشری بصورت نهادینه که غالباً از عمر چند نسل هم در می گذرد تا به نتیجه ملموس برسد ندیدند و جز شکست و حرمان برای آرمانگرایی باقی نگذاشتند. آنچه که تاریخ به ما می گوید این است که همیشه اصلاحات از بالا که معمولاً بدون خشونت و تلفات انسانی انجام می شود بدست حاکمان به هر دلیل، پسندیده ترین و آسانترین راه رسیدن به اهداف انسانگرایانه است. در این میان وظیفه تمام روشنفکران و مصلحین اجتماعی چه در درون یا بیرون حاکمیت همسویی نقادانه و یاری دهنده به این گونه حرکت های حکومتی است. اکنون می خواهم در ادامه سر مقاله های پیشین به یک واقعه بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران بپردازم که نتایج آن بسیار آموزنده و بیانگر خصائل ما ایرانیهاست. این است حدیث محمد رضا شاه پهلوی و اصلاحات ارضی و قضاوت و واکنش همه آنان که داعیه آگاهی اجتماعی و تاریخی و نیز غم محرومان را داشتند. قبل از آنکه بصورت مشروح به این موضوع ورود کنم بخش نهایی مبحث ریشه های استبدادی و عقب ماندگی شرقی را می آورم که بعنوان پیش زمینه برای فهم شرایط اجتماعی ایران از زمان انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید شاه ضروری است؛ یعنی علل و پیشینه تاریخی درهم تنیدگی قدرت شاهان و روحانیت در ساختار فئودالیزم و خرافات و خودکامگی و بهره کشی چونان ابزار حاکمیت و حکومت:

  سفری به قلب قرن نوزدهم، جنبش هنر رمانتیک

در قرن هیجدهم پ.م حمورابی پادشاه آشور پایه گذاری مستحکم حکومت استبداد و تمرکز قدرت و ثروت، با وضع قوانین و تعمیم کیش مردوک بعنوان خدا، از نظر تئوریک و عملی را ایجاد کرد. همچنین سپاه دائمی ایجاد شد و به ازاء خدمتی که آنها انجام میدادند قطعه زمینی رابصورت اجاره داری دریافت میکردند که این امر شامل درباریان و کشاورزان نیز می شد تا منال (حق اجاره) را بصورت محصول و اجناس هر سال به دربار بپردازد امّا حق انتقال این اراضی را به غیر نداشتند

بدین گونه در طی دو هزاره جوامع اشتراکی بین النهرین، در پی شرایط جغرافیایی، لزوم ایجاد و حفظ نظام آبیاری و لزوم توسعه هرچه بیشتر آن و ایجاد تمرکز برای مدیریت بهتر این نظام در زیر سلطه خودکامگی به پیشرفتهای اقتصادی سیاسی و فرهنگی عظیمی دست می یابد. اما در این منطقه نارضایی ها و عصیان ها باعث تضعیف دولت می شد که قومی با تمدن ابتدایی تر می توانست بر آن بتازد و آن را براندازد و همان شیوه دیرین حکومت ادامه یابد.

در هزاره چهارم پ.م کار بر سواحل درۀ نیل آغاز گشت. حفر ترعه ها و ایجاد جویبارها منشعب از ترعه ها باعث به وجود آمدن نظام آبیاری در دره نیل شد و مالکیت اشتراکی با رشد وسایل تولید و ایجاد اضافه تولید آغاز به تجربه کرد. وجود بردگان و وجود مالکیت خصوصی در کنار مالکیت اشتراکی و برابری و برادری ابتدایی به چشم میخورد و در پایان این هزاره، اشرافیت به وجود آمده بود.

نخستینسازماندهندگانجوامعمشترکروستاییدرطیرشداینجوامعتبدیلبهشاهکاهن ها، شدند. شاه وظایف برکت بخش عظیمی را بر عهده داشت. او میبایست نخستین کس باشد که زمین را شخم کند تا با تقدس و قدرتش به زمین برکت بخشد و حاصل فراوان را تضمین کند.

  برگ‌هایی از تاریخ: از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان

در دوره های بعد، حکومتی کاملاً طبقاتی در مصر پدید آمد. فرعون اسماً مالک همۀ اراضی بوده اما اربابان املاک وسیعی داشتند. قسمتی از این املاک موروثی بود و بخشی دیگر زمینهایی بوده که به جبران خدمات خود از فرعون دریافت می داشتند. در دورانهای پیشرفته تر فرعون ها با استبداد مطلقه فرمان راندند. فرعون می توانست اموال اتباع خویش را ضبط کند و آنان را بدون دادرسی به مرگ محکوم سازد. دریافت مالیات و اداره امور آبیاری بر عهده دستگاه اداری عظیم فرعون بوده بدین گونه دیده میشود که تاریخ مصر، نیز با شدتی بیشتر، تکرار همان تاریخ بین النهرین است.

در سرزمین چین، به علت وجود رود عظیم هوانگ هو در اراضی خشک شمال و به علت بسیاری آبهای زیرزمینی در بخشهای میانی و جنوبی کشور و وجود رودهای عظیم و سیلاب ها، لزوم آبیاری زه کشی و مبارزه با سیلاب ها از آغاز محسوس بوده و این امر به زودی به شکل گرفتن نظام متمرکز آبیاری در چین انجامید.

درطیحیاتنخستینامپراتوریچینبهنامشانگ (۱۷۶۶۱۱۲۲ پ. م.)، جامعۀ اشتراکی چین شروع به تجزیه میکند و طبقات پدید می آید و رئیس قبیلهجادوگر تبدیل به امپراتور می شود و وظایف مدیریت و روحانیت را به دست می گیرد. امپراتور چین مالک مطلق همه اراضی به شمار می رفت.

در این میان وضع خاص ایران چه بوده است؟

در قیاس با چین، بین النهرین و مصر باید گفت که اوضاع طبیعی و جغرافیایی نجد ایران امکانات طبیعی لازم را برای پدید آمدن یک نظام وسیع و آبیاری نداشته است. آسیای صغیر ،افغانستان هندوستان (چه دره سند و چه شبیه جزیره دکن)، تبت، مغولستان و ژاپن نیز به مانند ایران شرایط لازم را برای رشد دادن و الزام آور کردن نظام خودکامگی شرقی نداشته اند. دره سند با وجود وضع خاص خود که آن را به مصر و بین النهرین شبیه کرده بود، ظاهراً به علت رطوبت خاک در اعصار باستان نیازی به نظام آبیاری وسیع نداشته و آثاری از آن در آنجا وجود ندارد. بنابراین میتوان اندیشید که اقوام ساکن ایران و سرزمینهای مشابه اگر دور از تأثیرات اقتصادی سیاسی و فرهنگی اقوام همسایه خود که دارای نظامهای آبیاری متمرکز بودند، میزیستند. شرایط طبیعی محیط زیست و شرایط اقتصادی منتج از آن ساخت اجتماعی جامعه کهن آنها را متمایل به ساخت یک جامعۀ خودکامه شرقی نمیکرد….   ادامه دارد

  شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت بیست و دوم

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان