افسردگی نوجوانان – قسمت دوم

نویسنده: بدرالدین نجمی، روانشناس

Nbbn1392@gmail.com

نرگس ۱۶ ساله از ۳ ماه پیش تا کنون به مدرسه نرفته بود چراکه درد شکمی ماندگار و راجعۀ او به درمان دارویی پاسخ نداده بود. او تحت یک دوره آزمایشات شکنجه آور توسط یکی از بهترین متخصصان بیماری های گوارش در شهر قرار گرفته بود ولی هنوز از درد ناتوان کننده ای که بیشتر مواقع او را در خانه محبوس کرده بود، شکایت داشت. به جز چند تن از دوستانش که هنوز او را آخر هفته ها ملاقات می کردند، او تماس خود را با بقیه از دست داده بود.

هنگامی که درد شکمی نرگس آغاز می شد، با تمرکز بر یافتن علت مشکل و چگونگی درمان آن، نزاع او و پدرش برای مدت کوتاهی به تعویق می افتاد. ولی همانطورکه نرگس بیشتر و بیشتر عقب نشینی می کرد و بی حال می شد، پدر نیز کم طاقتی زیادی نشان می داد. او گه گاه به منظور خجل ساختن دخترش که مثل بچه ها رفتار می کند، او را با برادرش مقایسه می کرد. به دنبال یکی از همین مواجهه های غیرقابل پیش بینی بود که دختر تهدید به خودکشی کرد.  طی ملاقات ها متوجه شدم که نرگس هرگز مخالفت خود را با پدر ابراز نمی کرد و در عوض در برابر درخواست های پدر تظاهر به بیماری می نمود. آیا می توانستم به نرگس کمک کنم تا جرأت پیدا کند و مخالفت خود را به جای شکایت بدنی با کلمات ابراز کند؟ وقتی که با نرگس تنها ملاقات کردم به او گفتم که باید جهت بهانه آوردن برای عدم انجام کارهایی که پدرش انتظار دارد او انجام دهد، متوسل به درد نشود. اگر او بر این باور است که تقاضای پدر منطقی است پس باید آنچه که از او خواسته می شود انجام دهد و دردش را نادیده بگیرد. و چنانچه فکر می کند تقاضای پدرش غیرمنطقی است بهتر است به جای استفاده از بیماری تنها با صدایی بلند و رسا، در قالب گفتگو مخالفت خود را اعلام کند. اگر او می خواهد بر دردش پیروز شود، باید خطر به چالش کشیدن مستقیم پدر را بپذیرد.

  حرکات اصلاحی - این قسمت: تمرینات مناسب برای لاغری شکم و پهلو

با بهبود نقش ها و روابط در خانواده، درد نرگس کاهش یافت ولی کاملاً از بین نرفت. او برخی از فعالیت-هایش را دوباره آغاز کرد و به مدرسه بازگشت. در همین زمان بود که نرگس با حالتی عصبی در یک جلسۀ فردی اعلام کرد که او در مدرسه توسط گروهی از همسالان همجنس گرا معرفی می شود و مورد آزار قرار می گیرد. نرگس گفت: مشکل این است که من واقعاً ترانس  هستم و شما اولین کسی هستید که من تا به حال این مطلب را به او گفته ام.

آن جلسه با فرایند طولانی کمک به نرگس جهت سازش با جنسیت خودش آغاز شد. او سرانجام این موضوع را با والدینش  در میان گذاشت. من و نرگس در نهایت تعجب، شاهد حمایت آنها بودیم. یک سال بعد او بدون هیچ درد شکمی به مدرسه برگشت و با دختر جوان دیگری رابطه برقرار کرد.

آرتا که در شروع بحث از آن یاد کردیم تهدید کرده بود، با چاقوی بزرگی که خواهرش برای او تهیه کرده بود خود را می کشد. او هم اکنون عبوسانه کنار مادرخوانده و دخترش که به نظر زن جدی و مسئولی می رسید و دهۀ۴۰ سالگی خود را پشت سر می گذاشت زندگی می کرد. پدر آرتا که تقریباً به علت ضایعات زمان جنگ آسیب روانی دیده بود و در شرایط پرفشار خود را با دارو تسکین می داد، نیز در تربیت بد عمل کرده بود و به تمامی خواسته های فرزند لبیک گفته بود. 

چگونه به افسردگی یک نوجوان پی ببریم؟ اگرچه نشانه های مختلف افسردگی ممکن است جلب توجه کند، اما معمولاً این سطح از خلق با احساسات پایداری از غم و کاهش سطح انرژی مشخص می شود. افسردگی دوران نوجوانی طیفی از اختلالات شامل افسردگی اساسی(شدید)، افسرده خویی، اختلال دوقطبی و افسردگی نامشخص را در بر می گیرد. معیارهای تشخیص افسردگی در نوجوانی و بزرگسالی یکسان است جز اینکه نوجوانان نسبت به بزرگسالان بیقرار و تحریک پذیر هستند و در برابر موقعیت های بیرونی و فشارها واکنشی تر رفتار می کنند. و ممکن است دوره های گذرا ولی حاد افسردگی را که در عرض چند روز فروکش می کند تجربه نمایند. اما این دوره های گذرا نباید دست کم گرفته شود چراکه می تواند مختل کننده باشد. 

  چشم های گریان (3)

نوجوانی که افسردگی شدید را تجربه می کند ممکن است اختلال خواب، کاهش اشتها و وزن، کناره گیری اجتماعی، گریستن و فکر به خودکشی را نیز تجربه کند. اگر این نشانه ها با دوره هایی از شادی و شعف  افراطی، خلق تحریک پذیر و کج خلقی جایگزین شود، تشخیص احتمالاً اختلال دو قطبی  یا خلق ادواری  خواهد بود. نشانه های نسبتاً خفیف تر ولی با افسردگی پایدارتر با عنوان افسرده خویی  شناخته می شود. در این حالت نشانه های افسردگی ممکن است برای سال های متمادی وجود داشته باشد ولی توسط شخص افسرده و خانواده اش با این عنوان تشخیص داده نشود. چنانچه نشانه های افسردگی که در پاسخ به تغییرات یا حوادث خاص زندگی رخ می دهند برای تشخیص افسردگی اساسی کافی نباشند ما با اختلال روانی دیگری به نام اختلال سازشی  همراه با خلق افسرده رو به رو هستیم.

در هر حال برای بعضی بیماران شناخت این امر ممکن است مفید باشد که ابتلا به افسردگی یک نوع آسیب پذیری را نشان می دهد، همانطور که ابتلا به دیابت یا هر بیماری جسمی دیگری حاکی از انواع دیگری از آسیب پذیری هستند. پس افسردگی یک بیماری طبی قابل درمان است و بیمار در پدیدایی آن مقصر نیست. 

معیارهای تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا برای افسردگی اساسی

الف. حداقل ۵ نشانه از نشانه های زیر در طی دو هفتۀ اخیر تقریباً هر روز وجود داشته باشد. حداقل یکی از نشانه های خلق افسرده یا فقدان علاقه و لذت وجود داشته باشد.

۱)خلق افسرده

۲)کاهش علاقه یا لذت تقریباً در همۀ فعالیت ها در تمام روز

  اختلال بیش فعالی - قسمت دوم

۳)کاهش یا افزایش چشمگیر وزن بدون رژیم گرفتن، یا کاهش یا افزایش اشتها

۴) بی خوابی یا پرخوابی

۵)سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی

۶) خستگی یا فقدان انرژی

۷) احساس بی ارزشی یا گناه

۸)کاهش توانایی تفکر، تمرکز یا تصمیم گیری

۹)افکار عود کننده درمورد مرگ یا خودکشی، قصد خودکشی یا داشتن طرح و برنامۀ خاص برای خودکشی

ب. نشانه ها با دورۀ مانیا یا شیدایی مرتبط نباشد.

ج. نشانه ها سبب پریشانی یا تخریب زندگی اجتماعی، کار و دیگر فعالیت های شخصی شده باشد.

د. نشانه ها به دلیل تأثرات مستقیم مواد یا یک بیماری طبی نباشد.

ه. نشانه ها به دلیل مرگ یک عزیز در طول دو ماه گذشته نباشد. نشانه هایی که بیش از دو ماه بعد از مرگ یک عزیز به طول انجامد و آسیب های چشمگیری برسانند، افسردگی در نظر گرفته می شوند. 

لازم به ذکر نیست که مهم ترین نکتۀ مورد بررسی در نوجوانان افسرده ارزیابی خطر خودکشی است. احتمال خودکشی موفق در این سن می تواند بیش از بزرگسالی باشد، و دوره های عود به ویژه در صورت وجود مشکلات مهم رشدی، آموزشی و رابطه ای و در نتیجه افت عملکرد روانی اجتماعی مهم به نظر می رسد. تمام نوجوانانی که نشانه های افسردگی را نشان می دهند باید از نظر احتمال خودکشی بررسی شوند. به طورکلی ارزیابی این خطر بر اساس حضور و اختصاصی بودن نقشۀ خودکشی، دستیابی به وسایل و اندک بودن موانع انجام این تصمیم است. 

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان