آبدیدگی، دوره دیگری از رشد (۵)

بدرالدّین نجمی
www.dr-najmi.com

استعلای خود در برابر دل مشغولی به خود. وقتی سالخوردگان شاهد مرگ اطرافیان هستند، باید از طریق اندیشیدن به آینده ای طولانی تر به جای عمر خودشان، برای روبرو شدن با واقعیت مرگ بصورت سازنده راهی پیدا کنند. دستیابی به انسجام خود مستلزم آن است که فرد به تلاش خود برای امن تر کردن، معنی دارتر کردن و خشنود کننده تر ساختن زندگی برای دیگران، بعد از مرگ خود ادامه دهند.
جامعه شناسان از منظر دیگری، دورۀ سالمندی و پیری را توضیح می دهند. برای مثال عده ای بر این باورند که پیر شدن برابر است با عدم تعهد متقابل فرد و جامعه. فرد رفته رفته از مداخله در زندگی اجتماعی باز می ایستد و اجتماع نیز کمتر از قبل انواع مختلف امتیازات را به او عرضه می کند و یا او را وارد فعالیت های اجتماعی می نماید. در واقع، شخصی که به تدریج به حال خود رها می شود، هر اندازه این موقعیت را بهتر بپذیرد به همان اندازه بهتر با آن سازگار خواهد شد. برخی گمان می کنند که خود سالمندان فرایند عدم تعهد را شروع می کنند، و برعکس برخی دیگر معتقدند که این جامعه است که به تدریج سالمندان را وادار می کند تا خود را از زندگی فعال کنار بکشند.
گروه دیگری از جامعه شناسان به ابهام در برخی از نقشها در دوره سالمندی اشاره می کنند؛ مبنی بر اینکه برخی نقشها از آنها سلب می شود و نقشهای باقیمانده نیز به روشنی تعریف نمی شوند. ابهام برخاسته از این امر فرد را به حالت بی نظمی طبیعی می کشاند. بنابر این نظریه، پیری موفقیت آمیز ایجاب می کند که نقش های تازه ای برای فرد ایجاد یا تعریف شود و یا برای حفظ نقش های قدیم، راهکارها و وسایل تازه ای به وجود آید.
و نهایتاً اینکه پیری تدوام آموخته های گذشته است. عادتها، سلیقه ها، سبکها و نگرش های شخصی که در طی زندگی کسب شده است تا دوران پیری باقی می مانند و استمرار می یابند. بهترین نشانه برای پیش بینی رفتارهای فرد در یک موقعیت معین، همواره رفتار قبلی اوست.

  برگهایی از تاریخ – به مناسبت 100 سالگی کودتای رضاشاه؛ از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت بیست و هفتم

نیازهای دورۀ سالمندی

چنانچه گفته شد، سالمندی با شروع و پیشرفت تدریجی یک سری تغییرات فیزیکی و روانی همراه است. شرایط محیطی، اتفاقات خوب و بد زندگی، پیشینه و شرایط روانی و روحیه افراد، بود یا نبود افراد حمایتگر در اطراف فرد در رضایتمندی یا نارضایتی از دوران سالمندی افراد و سازگاری با ویژگی های این دوره مؤثر است. افرادی که در طول زندگی از خود، تجارب زندگی، ازدواج، فرزندان، شرایط مختلف محیطی، انتخابها و … راضی ترند، دوران سالمندی شادتر و رضایتمندانه تری را تجربه خواهند کرد.
اما گاهی افراد نارضایتی خود از گذشته‌ را به دوران سالمندی انتقال می‌دهند و با فکر کردن و حسرت خوردن به ناکامی ها، دوران سالمندی خود را نیز همچون گذشته با اندوه و مشکلات روحی پشت سر خواهند گذاشت.

و اما نیازهای مشترک تجربه شده توسط سالمندان عبارت از:

* سالمندان نیاز مبرمی دارند تا باور کنند هنوز هم توانایی و اقتدار گذشته را دارند و می‌توانند افرادی مؤثر باشند و در کارها و تصمیم‌گیری‌ها، نظراتشان دارای اهمیت است. ما می‌توانیم با سپردن بعضی فعالیت‌ها با توجه به توان آن عزیزان و مشارکت دادن آنها در امور به ارضاء این نیاز آنها کمک نماییم‌. پرواضح است که وظایف محوله نباید بیش از توان آنها باشد که احساس بی‌کفایتی و نا‌امیدی گریبان‌گیر آنها شود.
* برای سالمندان مهم است که همچون گذشته و حتی بیش از قبل، مورد توجه و احترام فرزندان و اطرافیان باشند‌. ممکن است در این دوران واکنش آنها به مسایل هیجانی‌تر باشد، به این معنی که سالمندان کم طاقت‌تر و تکانشی‌تر از گذشته باشند و حساس تر، زودرنج تر و انتقادی‌تر به نظر برسند، و در نتیجه احتمال عصبانیت و ناراحتی در آنها بیشتر است‌. همۀ ما می‌دانیم که ضعف قوای جسمی تأثیر مهمی در خلق انسان‌ها دارد. بنابراین، لازم است توانایی هم‌دلی و درک بیشتری با این عزیزان داشته باشیم و بطور مستقیم یا غیرمستقیم احساس ناتوانی را به آنها القا نکنیم.
* نیاز به امنیت یکی دیگر از نیازهای مهم و اساسی افراد سالمند است؛ که البته یکی از نیازهای پایۀ روانی در دوره های مختلف رشد به شمار می رود. اما این نیاز، در طول دوران کهولت همانند دوران کودکی، به علت آسیب‌پذیری و ناتوانی فرد بیشتر مورد توجه و نیاز است. اینکه آنها بدانند با توجه به آسیب‌پذیرتر بودن، کسانی را دارند و کسانی هستند که در مواقع لزوم در کنار آنها باشند بسیار مهم و اثرگذار است.
* سالمندان هم مانند افراد جوان و میانسال نیاز به تفریح و سرگرمی دارند. تفریح در این دوران متفاوت از سایر دوران است. در این دوران سرگرمی آنها بیشتر وقت گذرانی با دوستان و خویشان است. آنها میل شدیدی به مرور خاطرات گذشته و تجربیات خود دارند. گاهی بنابه ویژگی های شناختی از جمله حافظه در این دوره، مجبوریم شنوندۀ خاطرات تکراری باشیم؛ که در چنین شرایطی باید دانست شنونده فعال بودن برای آنها می‌تواند به احساس مفید بودن آنها کمک شایانی نماید.

  چشم های گریان (2)

و مهمتر، نیاز به حفظ روابط بین فردی است. احساسات غم و اندوه به خاطر عدم توجه و پاسخدهی عاطفی فرزندان و اطرافیان كه عمری برای رفاه آنان تلاش كرده اند، جدی ترین خطری است که فرد سالمند را تهدید می كند و ارتباط مستقیم با در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان دارد. زن یا مردی كه خود را زمانی توانمند، صاحب قدرت و نفوذ می دانست به یكباره خود را تنها و بدون قدرت می یابد و این ناراحتی گاهی به حوادثی نامناسب می انجامد و موجب نابسامانی روانی سالمند می شود. تنهایی یا احساس تنهایی اثرات بسیار عمیقی بر جای می نهد و حتی بر میزان خوردن غذا و متابولیسم و تغییرات بیولوژیكی نیز تأثیر می گذارد. سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند، زیرا اكثر آنها كار نمی كنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در فضای كار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را نیز به نوعی از دست داده اند. این مسئله تنهایی آنها را افزایش می دهد. تنهایی موجب می شود فرد سالمند به تدریج دچار مشكلات روانی شود، لذا درك احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی آنها بسیار مهم است. سالمندان به اندازه ای كه دیگران به آنها به عنوان پیر و از كار افتاده نگاه می كنند، خود را ضعیف و ناتوان احساس نمی كنند. به طوری كه در یك خانواده گرم و مهربان، اغلب سالمندان بسیار راحت، آرام، مقاوم و با نشاط روزگار می گذرانند و حتی حوصله نگهداری نوه ها را با همه شیطنت هایشان دارند. سالمندان به دلیل بازنشستگی و دوری از فرزندان نیاز به ارتباط و توجه عاطفی بیشتری را در خود احساس می كنند كه این نیاز باید مورد توجه قرار گرفته و پاسخ داده شود. برنامه ریزی صحیح و استفاده از وجود سالمندان و تجربیات آنها هم تنهایی آنان را بر طرف می كند و احساس پوچ بودن را در آنها از بین می برد و هم منبعی مفید و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می دهد.

  Cosmology | کیهانشناسی (۲)

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان