آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۳۴

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل ششم سلسله مقالات ايران باستان (جشن های باستانی)

به نام خداوند رنگین کمان 

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است 

اوقات، ايّام، روزها و ماه های خاص در ايران باستان:

چنانکه اشاره شد، سی روز ماه، هر روز نام ویژه ای دارد، و دوازده ماه سال نیز هـر کدام دارای نامی است. این نام ها برگرفته از اسامی امشاسپندان و ایزدان است. امشاسپندان عبارت اند از شش ملک یا ایزد برجسته که به کروبیان نامی هستند و در سرودهای زرتشت، از اسامی و صفات اهورامزدا به شمار می روند. ایزدان عبارتند از عناصر سودرسان و گرامی که در هیبت فرشتگان نمایان می شوند، چون ایزد آب، آتش، هوا، زمین، آسمان، ماه، خورشید ، ستارگان ، گیاهان و

در کتاب خرده اوستا دو بخش وجود دارد تحت عنوان: سی روزه کوچک و سی روزه بزرگ. در این دو بخش نام هر روز که در واقع نام امشاسپند یا ایزدی است ستوده شده است. هر ایزد و یا امشاسپند، از ایزدان درجه دوم همکارانی دارد که از آنان نیز طی سی بند یاد شده است. نام اول هر ماه، به نام خداوند اهورامزدا منتسب می شود. از روز دوم تا هفتم به ترتیب نام شش امشاسپند یا مهین ایزدان زرتشتی است که به ترتیب عبارتند از: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد، مرداد.

بدین طریق نام هفت روز آغاز ماه تعیین می شود. میان ایرانیان قدیم و در تقویم اوستایی هفته وجود نداشته است. هفته ویژه اسامی نژادان است. اما کسانی چون نیبرگ و کریستن سن، بنا بر اشاره ای که در فصل سوم کتاب بندهشن آمده است خواسته اند این فکر را القاء نمایند که ماه ایرانیان نیز عبارت از چهار هفته بوده است و سی روز به چهار بخش تقسیم می شده است. این پندار از آنجا پیدا شده که نام روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم هر ماه موسوم بوده به دنوش يا ددوه. منظور از این نام، اهورمزد یا خدا می باشد، چون این دو واژه در اوستا به معنی آفریدگار و خالق است. اما در سراسر منابع مورد استناد اوستایی و پهلوی واشاره ای که حاکی از وجود تقسیم ماه به چهار بخش یا هفته باشد نیست.

  Cosmology | کیهانشناسی (16)

اشاره شد که نام های دوازده گانه ماه ها، با دوازده نام از اسامی روزها مشترک هستند. مثلا فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده می شده اشت. یا اردیبهشت نام دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار می رفته است. بدین شیوه هر گاه نام روز و ماهی موافق می افتاد، آن روز را جشن می گرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها را جشن های ماهانه بنامیم پدید می آمد.

این جشن ها در جدول زیر نمایان است:

بر اساس جدولی که در کتاب نخبة الدهر، ص ۴۷۰، آمده است، برابری ماه های ایرانی، عربی و برج های دوازده گانه بنابر احتساب سال شمسی و ماه های شریانی نقل می شود تا در مورد نیاز، مفید فایده واقع شود.

این ها جشن های دوازده گانه سال می باشند که در روزگار ساسانیان و پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان برگزار می شد. اما متأسفانه پس از سقوط ساسانیان و دگرگون شدن اوضاع و احوال ایران، بسیاری از این جشن ها چنان فراموش شد که حتی در منابع و مراجع مربوطه نیز جز یکی دو سطر درباره آنها مطلب باقی نمانده است. در یک متن سنتی، یعنی خرده اوستا، چاپ موبد رستم رشید خورسند، نام های دوازده جشن چنین آمده که این نقل از دیدگاه سنتی و متأخر، مورد توجه می تواند باشد:

۱فژوژدیان در روز نوزدهم از ماه نخست.

۲اردی بهشتگان در روز سوم از ماه دوم.

۳۔ خوردادگان در روز ششم از ماه سوم.

٤تیرگان / تیریان در روز سیزدهم از ماه چهارم.

٥ـ امردادگان در روز هفتم از ماه پنجم.

٦شهریورگان در روز چهارم از ماه ششم.

٧مهرگان در روز شانزدهم از ماه هفتم.

۸آباگان / آبانگان در روز دهم از ماه هشتم که آواگان و آوانگان نیز نامیده می شود.

۹آذرگان در روز نهم از ماه نهم.

۱۰ ـ دیگان در روز هشتم و پانزدهم و بیست و سوم از ماه دهم.

۱۱بهمنگان در روز دوم از ماه یازدهم.

۱۲ ـ اسپندار مدگان در روز پنجم از ماه دوازدهم .جشن اسپندار مدگان را جشن برزیگران هم می نامند.

  شعر سعید عرفان - مریم مقدس

البته این با توجه به اختلافی است که از لحاظ گاه شماری میان ایرانیان زرتشتی مذهب مزديسنی و بعضی فرق زرتشتی مزدیسنی در هند رایج بوده است و هنوز هم دو فرقه مهم قدیمی ها و شاهنشاهی دارای اختلاف هایی هستند.

حكيم عمر خیام نیز در رساله ای موسوم به نوروزنامه ۱۸ که جزو رسایل منسوب به اوست درباره نام های دوازده ماه سال شرحی دارد:

* فروردین ماه: فروردین واژه ای پهلوی است و معنی آن این است که آن ماهی است که روییدن گیاهان در آن ماه است و این ماه برابر است با برج حمل که سراسر آن، آفتاب در این برج باشد.

* اردیبهشت ماه: اردیبهشت را بدین جهت به بهشت نام نهاده اند که در آن، جهان هم چون بهشت باشد از خرمی و سرسبزی و طراوت در زبان پهلوی و این ماهی است واقع در میانه بهار که آفتاب اندرین ماه در برج ثور باشد.

* خردادماه: به معنی ماهی است که دهنده خورش و خوراک است به مردمان و به ثمر رسیدن گندم و جو و میوه در این ماه اتفاق می افتد. و این ماه در برج جوزا می باشد.

* تیرماه: این ماه را بدان جهت تیر می نامند که اندر آن جو و گندم و دیگر محصول ها را قسمت کردند. در تیرماه، آفتاب از نهایت بلندی، شروع به فرود آمدن کند و اندر این ماه آفتاب در برج سرطان باشد و اولین ماه از فصل تابستان باشد.

*مردادماه: یعنی ماهی که خاک محصول و داده های خود بدهد و میوه ها و محصول های زمین پخته و رسیده گردند و هوا در این ماه غبارآلود باشد و میانه تابستان است و بخشی از آن در برج اسد باشد .

* شهریورماه: این ماه را از آن جهت شهریور نام دادند که بهره و دخل یا سهم پادشاهان از محصول، در آن تادیه شود و در این ماه ادای خراج برای برزگران به صرفه و هنگام باشد. آفتاب در این ماه در برج سنبله بوده و آخر تابستان است.

* مهرماه: از آن جهت این ماه را مهر نام نهاده اند که ماه مهربانی مردم نسبت به هم باشد و هر کس از نصیب و بهره کشت و زرع خویش به دیگران ببخشد و انفاق کند. آفتاب در این ماه در برج میزان باشد و آغاز فصل پاییز محسوب می شود.

* آبان ماه: بدین جهت این ماه را آبان نام نهاده اند که مردم در این ماه به بزرگداشت آب پردازند. آب به جهت باران و بارش هایی که اتفاق افتد، زیادتی گیرند و مردم جهت کشت پاییزه این آب را میان خود سهم کنند. در این ماه، آفتاب در برج عقرب باشد.

  موسیقی ایرانی در عهد باستان

* آذرماه: به زبان پهلوی، آذر، آتش است. در این ماه هوا رو به سردی رود و نیاز مردم به آتش بیش باشد؛ و آذر ماه. یعنی ماه آتش. در این ماه آفتاب در برج قوس باشد.

* دی ماه: به زبان پهلوی، دی به معنی دیو (نام خداوند است نه مجازا که برداشت شده یعنی دیو مشهور) است. به این جهت این ماه را دی نامند که سخت سرد شود و زمین از طراوت و خرمی بازماند و آفتاب در این ماه در برج جدی (بزغاله، بز) بود و دلو که آغاز زمستان است.

* بهمن ماه: یعنی این ماه به همان همانند بود، به ماه دی شبیه بود که ماه دی در سردی هوا افسردگی زمین آغاز می شود و آفتاب اندر این ماه در برج زحل باشد و با جدی نیز پیوند دارد.

* اسفندارمذ ماه: بدان جهت این ماه را اسفندارمذ نامیده اند که اسفند به زبان پهلوی به معنی میوه است، یعنی اندر این ماه شکوفه های میوه ها و گیاهان به روییدن و آماده شدن برای رستن آماده شوند و اندر این ماه آفتاب اندر برج حوت باشد.

* نام های سنتی پنجه یا پنج روز اضافی سال: دوازده ماه سی روزه، درست ۳۶۰ روز می شد. پنج روز باقی مانده را در شمار ماه محسوب نمی داشتند. این پنج روز با نام هایی چون: خمسه مسترقه يا بـه فارسی پنجه و پنجه دزدیده، اندرگاه، اندرگاهان، روزهای گات ها و نام های دیگر نامیده می شد. آنرا جشن می گرفتند و شادی میکردند و آن ایام را نزول فروهرها یا ارواح درگذشتگان به خان و مان می دانستند که در گفتار نوروز و فروردگان و فروردین از آن به تفصیل یاد خواهد شد. گاتاها یا سرودهای زرتشت دارای پنج بخش است و هر بخشی نامی ویژه دارد. این پنج روز را نیز به نام های پنجگانه گاتاها می خواندند.     ادامه دارد

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.                             

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان