نویسنده: هستی موسوی
تاریخ نقاشی موضوعی غنی و متنوع است که هزاران سال و فرهنگ ها، دوره های زمانی و جنبش های هنری را در بر می گیرد.
تکامل نقاشی در طول زمان شکل گرفته که منعکس کننده تغییرات اجتماعی، تغییرات فرهنگی و پیشرفت های تکنولوژیکی ست، در این مقاله قصد دارم مروری کوتاه بر دوره ها و تحولات کلیدی در تاریخ نقاشی بپردازم :
هنر پیش از تاریخ و باستان (۵۰۰ سال قبل میلاد):
نقاشیهای غارهای ماقبل تاریخ، مانند نقاشیهای لاسکو (lascaux) و پناهگاههای صخره ای Bhimbetka، قدمتی به چهل هزار سال دارند آنها حیوانات، شکارچیان و صحنه هایی از زندگی روزمره را به تصویر می کشیدند. هنرمندان از رنگدانه های طبیعی برای ایجاد رنگ های زنده استفاده می کردند.
هنر قرون وسطی و بیزانس (۵۰۰-۱۴۰۰ میلادی):
در طول قرون وسطی، نقاشی عمدتاً بر موضوعات مذهبی متمرکز بود که اغلب در نسخههای دستنوشته ی پرنور که دانش را حفظ میکنند و شمایلهای مذهبی دیده میشد. هنر بیزانس که به خاطر موزاییک های پیچیده و دست نوشته های تزئین شده بسیار معروف است، نقش مهمی در حفظ سنت های هنری کلاسیک ایفا کرد.
رنسانس (قرن ۱۴-۱۷):
رنسانس دوره ای از علاقه مجدد به هنر کلاسیک و اومانیسم را رقم زد. هنرمندانی مانند لئوناردو داوینچی، میکل آنژ و رافائل پیشگام تکنیک ها و دیدگاه های جدید با تمرکز بر بازنمایی واقع گرایانه بودند که شکل و احساسات انسان را با دقت بیشتری به تصویر بکشند.
عظمت نقاشیهای دیواری ایتالیایی، هنر این دوره همچنان الهامبخش و مجذوب مخاطبان است.
باروک (قرن ۱۷):
دوره باروک بر نمایش و شدت عاطفی و تزئینات آراسته تاکید داشت، هنرمندانی مانند پیتر پل روبنس، رامبراند و ولاسکز از نقاشان برجسته باروک بودند.
استفاده از نور، رنگ و ترکیب بندی های پویا و تضاد قوی نور و سایه از ویژگی های اصلی نقاشی باروک بود.
نقاشی هایی مانند “شام در امائوس” و “سر بریدن هولوفرنس” اثر جودیت نمونه ای از این تکنیک هستند.
روکوکو (قرن ۱۸):
نقاشی روکوکو اغلب صحنههایی از اوقات فراغت، قرارها و برخوردهای عاشقانه را به تصویر میکشیدند در واقع روکوکو جنبههای مفرحتر و آرامتر جامعه اشرافی را منعکس میکرد. هنرمندان روکوکو در ثبت لحظات شخصی و صمیمی سوژه های خود بسیار عالی بودند. پرتره ها اغلب افراد را در حالتی آرام و طبیعی نشان می دهند. هنرمندانی مانند فرانسوا بوچر و ژان اونوره فراگونار، صحنه های پیچیده و با رنگ پاستلی را خلق کردند، ژان اونوره فراگونار “تاب” لحظه ای از معاشقه و خودانگیختگی را به تصویر می کشد.
نئوکلاسیک (اواخر قرن ۱۸ تا اوایل قرن ۱۹):
در واکنش به افراط و تفریط روکوکو، نئوکلاسیک به عنوان بازگشتی به آرمان ها و فضایل کلاسیک ظهور کرد. هنر نئوکلاسیک اغلب از وقایع تاریخی و روایتهای اساطیری الهام میگرفت. هدف هنرمندان انتقال درس های اخلاقی و آرمان های میهنی بود در واقع هنر وسیله ای برای انتقال پیام های سیاسی و اخلاقی شد.
«ناپلئون بر تخت سلطنتی» ژان آگوست–دومینیک اینگر نماد قدرت و اقتدار ناپلئون بناپارت است.
رمانتیسم (اوایل تا اواسط قرن ۱۹):
رمانتیسم تاکید زیادی بر بیان و احساسات فردی داشت. هنرمندان به دنبال این بودند که احساسات و واکنش های درونی خود را به جهان منتقل کنند.
نقاشان رمانتیک، از جمله یوژن دلاکروا و ترنر، علیه عقلانیت نئوکلاسیک قیام کرد و هدف هنرمندان برانگیختن هیبت، ترس و شگفتی در بینندگان خود از طریق به تصویر کشیدن مناظر وسیع و الهامبخش و پدیدههای طبیعی بود. مناظر طوفانی جوزف مالورد ویلیام ترنر، مانند «کشتی بردگان»، قدرت بینظیر طبیعت را به تصویر میکشد.
رئالیسم و امپرسیونیسم (اواسط تا اواخر قرن ۱۹):
رئالیسم به عنوان واکنشی در برابر ایده آل سازی جنبش های هنری قبلی پدیدار شد. هدف هنرمندان این بود که زندگی را آنطور که هست به شیوه ای صادقانه به تصویر بکشند، فارغ از تعابیر رمانتیک یا نمادین.
گوستاو کوربه یک شخصیت کلیدی در جنبش رئالیستی بود و نقاشیهای او، مانند «سنگشکنها»، مردم عادی و وقایع را همانطور که بود به نمایش گذاشتند.
امپرسیونیسم به دنبال این بود که تأثیرات زودگذر نور، رنگ و جو را در یک لحظه به تصویر بکشد، امپرسیونیست ها تکنیک های سنتی و جزییات دقیق را کنار گذاشتند، در عوض، آنها از ضربههای قلم موی شل استفاده کردند و اجازه دادند رنگها به صورت نوری در چشم بیننده ترکیب شوند، صحنه های باله ادگار دگا، مانند «کلاس رقص» این تکنیک ها را به نمایش گذاشت.
ادامه دارد…