• Home
  • >
  • مقالات مجله - آپریل۲۰۲۳
  • >
  • برگهایی از تاریخ – به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت بیست و چهارم

برگهایی از تاریخ – به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت بیست و چهارم

گردآورنده: شهرداد خبیر

برگرفته ازکتاب “از کودتا تا سقوط”

تاج شاهی

لیدر سوسیالیستها که خود در جریان استیضاح رضاخان از محدودیته ای اعمال شده علیه اقلیت به بهانه امنیت و حیثیت کشور دفاع کرده بود اینک با محدودیت ها علیه خود مواجه شده بود، از این رو فریاد اعتراضش بلند شد و گفت: 

اگر این سابقه گذاشته شود که یک وکیل که می خواهد قبل از دستور حرف بزند، رأی بگیرند، آزادی از اقلیت مجلس هر کس که میخواهد، باشد گرفته میشود زیرا در هر دوره هر اقلیتی که بخواهد حرف بزند اکثریت رأی نمیدهد و جلوگیری می کند.

سلیمان میرزا دریافته بود اگر قاعده بازی رعایت نشود، هیچ کس سود نمی کند، زیرا گردونۀ قدرت هر روز به نفع یک گروه است. دیگر اما دیر شده بود و رئیس الوزرا پایه های خود را محکم کرده بود سلیمان میرزا اما هم چنان فریفتۀ تئوریهای روسیه شوروی در مورد رضاخان بود. از این رو مخالفت هایش فراتر از این نمی رفت. 

طبق عقاید مارکسیستی، ایران تحت سیطرۀ قاجارها، یک کشور نیمه مستعمره بود و در طی مرحله تکامل تاریخی خود از دوره فئودالیسم به مرحله بعد قرار داشت. به نظر روسها، رضاخان شایستگی رهبری جامعه ایران در گذار از این مرحله را دارا بود؛ چنانکه روزنامه ایزوستیا، چاپ مسکو، یک سال پس از سلطنت رضاشاه، در این باره نوشت:

… حقایقی عینی جای تردید برایمان باقی نگذاشته بود که این مرد به علت خوی و خصلت نظامیاش و تحت تأثیر اوضاع و شرایط تاریخی کشورش رسالت مهم خود را که عبارت از آفریدن یک دولت مقتدر ایرانی بر پایۀ تمرکز قوا و از بین بردن فئودالیزم در ایران باشد، در آتیه به بهترین وجهی انجام خواهد داد و زمینه را برای تأمین رفاه دو طبقه باقی مانده، بورژواها و رنجبران، فراهم خواهد ساخت.

  کتاب نادرشاه افشار – ۵۳

در کنگره ۱۹۲۴ در مسکو که عده ای از شرق شناسان شوروی برخی از اعضای برجسته بین الملل سوم و ایرانیان کمونیست حضور داشتند، این نظر تأیید شد. مخالفان این نظر که سه ایرانی به نامهای لادبن، برادر نیما یوشیج شاعر، لطیف زاده و یوسف افتخاری بودند، از بازگشت به ایران منع و محروم شدند تا مبادا برضد رضاخان به تبلیغ بپردازند. ایرج اسکندری نیز پشتیبانی عمویش از سردارسپه را مبتنی بر سیاست دولت شوروی میداند. لذا رضاخان از جانب سوسیالیستها هیچ احساس خطری نمیکرد. در همان بحبوحه ی اتحاد رضاخان و محافظه کاران در مجلس، وقتی حدود هشتاد نفر از نمایندگان تلگراف تقاضای بازگشت شاه به ایران را امضا کرده بودند،. نطق برخی از نمایندگان و در رأس آنها سلیمان میرزا اقدام مجلس را عقیم و بی نتیجه گذاشت. 

مجلس در دوران آرامشی که پدید آمده بود تأسیس نخستین بانک ایرانی را نیز در کارنامه خود ثبت کرد. گشایش تأسیس این بانک را که ابتدا نام« پهلوی» بر خود داشت، از ابتکارات سردار سپه است که برای سامان و راه اندازی آن قرار شد بودجه وزارت جنگ به اقساط متساوی دوازده گانه پرداخت شود. به این ترتیب «همه ماهه بودجه وزارت جنگ را از خزانه گرفته، در بانک میگذاشتند به ترتیبی که هر هزینه ای پیش می آمد از بانک وجه می گرفتند».

 ایجاد بانک ایرانی از آرزوهای قدیم روشنفکران و تجار ایرانی بود. از همان مجلس اول، تأسیس بانک ملی سرلوحۀ اقدامات نمایندگان مردم قرار گرفت. تجار که در مجلس اول برخلاف ادوار بعدی کرسی های بیشتری در اختیار داشتند در پیگیری ایجاد بانک سعی فراوان کردند. اما کوشش آنها همچون بسیاری از اقدامات ناتمام و بی نتیجه ماند. تجار در تمام دوران حاکمیت قاجارها با این خاندان در تقابل و ستیز بودند. دولت ایران با انعقاد قراردادهای بازرگانی غیر منصفانه و گرفتن حق گمرکی ناچیز از بیگانگان، تجار ایرانی را در رقابتی ناعادلانه با رقبای خارجی قرار میداد. واگذاری امتیاز بانک به روسها و انگلیسی ها از ستم های بیشمار این سلسله بر طبقه تاجر در ایران بود. واگذاری حق انحصاری چاپ اسکناس به بانک شاهنشاهی ایران مورد اعتراض و نارضایتی تجار و صرافان ایرانی قرار داشت، زیرا از مدتها قبل اسکناسهای مخصوص که ارزش و گردش متفاوتی داشت، در بازار ایران دارای رونق و رواج بود. با این اقدام تجار و صرافان متضرر می شدند. لذا تجار هر ندای مخالف با حاکمیت قاجارها را بی پاسخ نمی گذاشتند. بر این مبنا، سید علی محمد باب که در شعارهای خود حمایت قانونی از تجار و «شکستن حرمت ربا» را تبلیغ میکرد تعداد زیادی از تجار را به همراهی خود تشویق و ترغیب کرد.

  سرطان پوست

رشد تجارت با غرب هر چند تجار ایرانی را در وضعیت اسفناکی قرار داد، اما ارتباط و آشنایی با غرب آن روی دیگر سکه بود که تجار را با پیشرفت و ترقی روزافزون آن سوی مرزها آشنا ساخت. در این وضعیت تجار و روشنفکران دارای احساسات و خواسته های مشترکی شدند. امنیت و آزادی، درد مشترک جامعه روشنفکری و تجار ایرانی بود. اگر روشنفکران در سایه آزادی و امنیت به تولید فکر و اندیشه اقدام میکردند و در جامعه ای امن و آزاد برای رسیدن به قدرت دغدغه و هراسی نداشتند، تجار نیز در امنیت و آزادی تجارت به سود بیشتری می رسیدند. حکومت ملی میتوانست پاسخگوی این نیاز باشد و تسهیلاتی برای تجارت فراهم سازد. از همین رو بود که در انقلاب مشروطه روشنفکران و تجار در کنار یکدیگر قرار گرفتند و مجلس اول نیز نصیب صاحبان اصلی انقلاب شد. دولتهای خارجی و نیروهای داخلی اما به مرور صاحبان اصلی انقلاب را از قدرت محروم کردند و ایلات و عشایر که با امنیت و آزادی بیگانه بودند همراه با خوانین و اشراف بر اریکه قدرت تکیه زدند.    

ادامه دارد….

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان