آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۵

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی
ای وطن ای مادر تاریخ ساز             ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من              عشق جاویدان من، ایران من
نوروز، سال نو: 
یکی از فرازهای شایان توجه در مراسم سال نو و باورهای پیوسته به آن، مساله اعتقاد به جهان پسین ، رستاخیز مردگان و تسلسل زندگی است. در مراسم سال نو،  مساله آفرینش و تکرار همیشگی آن است كه پایان هر سال یا دوره ای از زمان را به سال نو پیوند میدهد. انعکاس این دوره و تسلسل و تکرار آن، برای زندگی آدمی نیز مصداق دارد و ایمان را به مساله رستاخیز و تجدید و تکرار زندگی،  زنده نگه می دارد. به همین جهت است که یکی از مراسم سال نو، یادکرد از مردگان و بزرگداشت ارواح درگذشتگان و اهدای نذور و خیرات برای آنان است. این ویژگی تنها در ایران وجود ندارد. بنا بر عقايد پيشينيان، در مراسم سال نو، ارواح مردگان به میان بازماندگان به روی زمین می آیند تا در جشن و مراسم آنان شرکت کنند.  این القای یک باور قديمي است، یک باور امید بخش برای مردم که بنا بر آن، کیهان در یک اغتشاش و بی نظمی، منهدم شده و از نو آفریده می شود، پس مردگان نیز می توانند تجدید حیات کنند و به زندگی مجدد باز گردند. متوجه شدیم که مراسم سال نو، تکرار نمادین خاطره آفرینش نخستین است. پس در این تکرار و احيا و سازندگی پس از انهدام، مردگان نیز زندگی می یابند و به جهان باز می گردند. به همین جهت است که در هر جاکه اعتقاد به رستاخیز در شمار معتقدات است، برآنند که زمان نو در نوروز با آغاز سال نو که دور تازه ای در زمان آغاز می شود، حادث می ميگردد. دانشمندانی چون Lehman و Pederson در مورد انتشار چنین باورهایی میان اقوام سامی، مطالعاتی کرده اند. ون سینک، کار گسترده تری در این مورد انجام داده و شواهد و نمونه هایی میان مسیحیان را ارائه کرده است. افرایم سریائی در شعری نقل کرده است که: خداوند تعالی، جسم ها و روان ها را در روز عید، تجلی بر شواهد انگیخت.
 بنا بر اساطير  و اعتقادات باستاني، در آغاز سال نو، اهریمن به همان سوراخی که از آن هجوم آورد، ميگريزد و  سرش را جدا ميكنند، و دوزخ را با هفت فلز مهيا ميكنند. این زمین دوباره به ستاره اوليه اش ميپيوندد و “گرودمان” ( بهشت برین ) از آن جایی که هست باز به ستاره اوليه ملحق ميشود  و همه جای “گرودمان ”  بهشت ميشود، مردم بی مرگ و بی زمان می‌شوند. هم چنین روایتی است از قزوینی که رسم اهدای شیرینی در دوران ساسانی، همگانی بود. وی در « کیهان شناسی »  خود چنین می آورد ؛ با استناد به قول عبدالصمد بن علی روایت می کنند که او به استناد قول پدر بزرگش عبدالله بن عباس آورده است که جامی سیمین محتوی شیرینی به بزرگي هدیه شد. آن بزرگ  پرسید : « این چیست ؟ » پاسخ دادند: « اینها شیرینی نوروز است ». وی گفت:
«نوروز چیست؟» پاسخ دادند: «این عیدی بزرگ برای ایرانیان است »، گفت: «این روزی است که در آن خداوند لشگرش را دوباره زنده کرد».
پرسیدند: « کدام لشگر؟»،  پاسخ داد: «همان کسانی که از اقامتگاه های خود از ترس مرگ بیرون آمدند، و هزاران بودند، و خدا به آنان گفت: «بمیرید. » و بعد آنان را در آن روز دوباره زنده کرد و  روان هایشان را به آنان بازگردانید، و به آسمان فرمان داد که بارانی بر آنان ببارد، از این روست که مردمان این رسم را دارند که در این روز آب می ریزند.»
در این جا رابطه ای نزدیک میان اسطوره هایي درباره آفرینش جهان از آب و نقش این ماده حیاتی در تولد و زایش و رستاخیز مشهود است. باید توجه داشت که وقتي “دیونیزیوس” كه نماد گياه، رویش، نمو و بهار است، پس از تابستان به جهان زیرین می رود ( بهار می میرد و زمستان فرا می رسد)،  برای مشایعت وی مراسمی نمادین برگزار می شد و مردم به سوگواری می پرداختند و در پس تابوت وی که حمل می کردند، آب (نشانه احیای مردگان ) می پاشیدند تا هر چه زودتر باز گردد. این رسم در ایران باقی است و در پی مسافر، آب می پاشند که هر چه زودتر به سلامت از سفر بازگردد. در تلمود نیز توجه به این عبارت جالب توجه است که خداوند دارای سه کلید است ؛ از باران، از زایش، از رستاخیز مردگان.
 نمایش نمادی آفرینش در جشن سال نو ، میان مردمان  ایران و بين النهرين از دوران باستان تا زمان ما باقی مانده است. امروزه هنوز یکی از رسوم جشن سال نو در ایران، سبز کردن سبزه در ظروف سفالی است که در آغاز اعتدال بهاری انجام می شود. چنین رسمی از مشترکات جشن سال نو میان بسیاری از ملل و اقوام در عهود گذشته بوده است. البته میان بسیاری از ملل و اقوام، جشن سال نو در آغاز بهار و رستاخیز طبیعت برگزار می شد و با مراسم کشاورزی همراه بوده است.  باید به این نکته نيز توجه داشت که خود اصل بنیادی رستاخیز طبیعت با شاخصه رشد و نمو گیاهان و تجدید حیات نباتی، به عنوان قسمتی از نمادهای آفرینش مجدد و تکرار خلقت طبیعت و انسان در نظر گرفته ميشود. کنایه و نماد احیای زندگی گیاهی به آن گونه که در جشن های جوامع کشاورز اجرا می شد، اشکال گوناگونی ارائه می دهد که جنبه ویژه زراعی، بخشی از آن است. چه بسا که سبز کردن سبزه ، خود نمادی از تکرار آفرینش باشد که شکل کنایی را این گونه ارائه می کند. نشانه ها و مواردی از این گونه مراسم، یعنی رویانیدن سبزه را حتی در جوامعی می توان یافت که به مرحله کشاورزی دست نیافته اند. به همین جهت است که سبزه سبز کردن در آغاز سال و جشن نوروز میان ایرانیان، صرفا فقط  نماد یک جشن کشاورزی و یا رستاخیز طبیعی نیست، بلکه یادبود آفرینش ازلی و نخستین است. نگاهی به عناصری که به جشن نوروز مربوط می شود، باراعتقادی به باورهای اساطیری آن را بیان می کند. در ماه ویژه ارواح مردگان هم، روزی است که آفرینش جهان در آن روز واقع شده و هم فرشگرد Frashkard جهان است، یعنی نو شدن جهان پس از بعثت و رستاخیز مردگان و از میان رفتن بَدان و شرّان  و اهریمن و دیوان.
ادامه دارد …
و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.
بگویید آهسته در گوش باد
چو ایران نباشد تن من، مباد    
  آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۳۸

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان