استاد ابوالحسن صبا، موسیقیدان بزرگ و توان

نویسنده و پژوهشگر: علی تیموری

این بار می خواهیم نظری تحلیل گونه به هنر هنرمندی بزرگ و استثنایی بیفکنیم که به قول گروهی طی یک قرن گذشته و شاید بیش از آن هم، در کشور ما نظیر نداشته و هنر هیچ هنرمندی تا آن اندازه مورد اقبال و احترام همگان، یعنی خواص و هم عوام، قرار نگرفته است که این ویژگی در کمتر کسی جمع می آید.

صحبت از استاد صباست که بسیاری کسان به یاد دارند که وقتی نام یا صدای سازش شنیده می شد توجه توأم با احترام و اظهار علاقه شنودگان از هر طبقه و صنفی که بودند بدون استثنا بدان جلب می شد و زمانی هم که عمر کوتاهش به پایان آمد و استاد شهریار گفت:”عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد.” در واقع زبان حال خود و کسانی را به نظم کشید که: مرگ صبا در نظرشان با مرگ دنیا یکسان و مترادف بود.

سرگذشت صبا را بارها کسانی از اهل فن به رشته تحریر در آورده اند و همان طور که اشاره شد قصه ما این است که این بار با نگرشی تحلیلی عواملی را که موجب موفقیت او بوده اند ذکر کنیم، نه بازگویی سرگذشت و نسب و خاندانش، مگر به حکم ضرورت که به کوتاهی اشاراتی به آن خواهد شد. باشد که علاقمندان و هنر جویان را به کار آید.

شادروانصباخود، در یکی از یادداشت هایش صفات و شرایطی برای موسیقی دانان ایرانی به شرح زیر ذکر نموده:

۱- موسیقی ایرانی را به نحو اکمل بدانند و از تاریخ و سوابق آن کاملاً آگاه باشند.

۲- در موسیقی علمی استاد مسلم باشند.

۳- قریحه فوق العاده در موسیقی داشته باشند و تشخیص ضرب و شناختن اصوات و نت نویسی و هارمونی را بطور کامل بدانند.

۴- ادبیات ایرانی با اصول علمی آن را به خوبی بدانند.

۵- به نواختن اکثر آلات معروف موسیقی آشنا باشند

۶- زندگی راحت و آسوده داشته باشند معاشات لااقل طوری اداره شود که بتوانند با فراغ بال به کار مشغول شوند و مشکلات مالی لطمه به افکارشان وارد نسازد.

  شعر سعید عرفان؛ پندهای عمو نوروزی

اما در مورد خود صبا و هر شخصیت فوق العادۀ دیگری نه تنها لازم است هوش فوق العاده نیز ذکر شود بلکه بایستی آن را در درجه اول اهمیت قرار داد زیرا با آن نه فقط او که هیچ شخص دیگری ولو با داشتن شرایط ذکر شده نمی تواند درجه و جایگاهی رفیع آنچنانی احراز نماید و این نعمتی است ذاتی و خدادادی که اغلب از طریق توارث نصیب بعضی ها شده و می شود.

به چند نمونه شواهد مثال در این زمینه راجع به پدر و نیاکان و سپس خود صبا اشاراتی می کنیم.

به نقل از شادروان ملک الشعرای بهار در مقدمهگلشن صبا، نسب صبا تا سی و یک پشت به یحیی فرزند خالد برمکی می رسد که مقام و مرتبه کسانی از آن خاندان در دوره خلفای عباسی و کاردانی آنان در تواریخ مضبوط است که در اینجا نیاز به بازگویی و شرح آن نبوده و اشارتی کافی است.

شادروان روح الله خالقی می نویسد: در آن روزگار خوش که ما به مکتب استاد وزیری می رفتیم، صبا به اغلب سازها دست داشت و مخصوصاً ویولن و سه تار را خوش می نواخت. در آن موقع صبا را نمی توانستیم شاگرد بگوییم با وجود این در محضر وزیری خودنمایی نداشت چه به خوبی استادی او را تشخیص داده بود. اهمیت صبا در این است که فهمید چه کند و ویولن را چطور بنوازد که به مکتب این ساز نزدیک تر باشد.

شادروان استاد خالقی در مقاله دیگری تحت عنوانتأثیر وزیری در صبامی نویسد: در اولین جلسه ای که ویولن صبا را شنیدم او را زبردست تر از معلم سابق خود یافتم. صبا از همان موقع گویی به خواص این ساز پی برده و به خوبی فهمیده بود که ویولن را نباید به تقلید از سبک کمانچه نواخت و از میان آرشه های مختلف مخصوصا چند نوع را برای نواختن رنگها انتخاب نموده و به کمک آنها طرز نواختن این قطعات ضربی بسیار جالب بود. سبک تدریس وزیری بسیار خلاصه بود، مطلبی را که می گفت بر روی ویولن نشان می داد و می رفت به تصور اینکه ما خیلی باهوش هستیم و می فهمیم ولی براستی می گویم اگر صبا نبود ما آنطور که باید درک نمی کردیم. زیرا پس از خاتمه کلاس، دور از جمع می شدیم و ما را کاملاً راهنمایی می کرد زیرا وقتی استاد الف می گفت، صبا تایرا می فهمید. گاه اتفاق می افتاد که استاد از اجرای یکی از جمله های موسیقی راضی نبود. روز بعد پیش از شروع ارکستر صبا می گفت علت عدم رضایت استاد را با مطالعه و تمرین دریافتم، اگر این طور بزنی همان است که وزیری می خواهد. هنگامی که آن جمله را که همان شیوه ای که صبا گفته بود اجرا می کردیم وزیری تبسم می کرد و می گفت همان است که می خواستم. از همه مهمتر، شنیدن تار وزیری بود. هنگامی که استاد تار می زد صبا توجه بسیار داشت و سعی می کرد که از آن در جای خود استفاده کند. تا اینجا دیدیم که بخت و اقبال یار صبا بوده که کلیه شرایط ذکر شده را با او همراه ساخته اما اکنون باید دید که اجتماع چه نوع زندگی بر او ارزانی داشته و پاداش خدماتش را چگونه پرداخته که باید گفت: صبا که به استخدام دولتی درآمد چشم و گوش نابینا و ناشنوایی مقررات استخدام هیچگاه توجهی به هنر والا، اطلاعات وسیع علمی و ادبی و خدمات گرانبها ننموده و تنها مدرک تحصیلی او را ملاک قرار دادند و در نتیجه او مجبور شد که نابهنگام شروع به تدریس نماید و اوقات خود را که می بایستی صرف تمرین و پیشبرد هنرش نماید از او گرفت و به قول شادروان خالقی: به عقیده اینجانب روش نوازندگی صبا در ویولن تا سال ۱۳۱۰ روز بروز در ترقی بود ولی از این سال به بعد که کلاس موسیقی خود را دایر کرد و مشغول به تدریس شد، سبک او هم تثبیت شد. شاید اگر کلاس نداشت و فرصت کافی برای تمرین می یافت باز هم پیش می رفت ولی از این پیشامد نباید متأسف بود زیرا در مقابل این ناکامی که صبا همیشه متوجه آن بود، می گفت وقت تمرین ندارم.

  زبان شناسی؛ ادوار تاریخی زبان‌های ایرانی – بخش بیست و چهارم

صبا خدمت استادی خود را آغاز کرد و باید گفت که در این راه توفیق بسیار یافت. استاد صبا شاگردان بسیاری در مکتب خود تربیت نموده که بسیاری از آنها هم اکنون نوازندگان قابلی هستند. استاد منزل مسکونی خود را به کلاس موسیقی اختصاص داد، کلاسی که از هر جهت و کاملاً با کلاس های دیگر تفاوت داشت و می توان گفت که قبل از هر چیزی خانقاهی برای علاقه مندان و ارادتمندانش بوجود آمد که در آن علاوه بر هنر موسیقی، انسانیت و وارستگی نیز تعلیم می شد. کلاسی که ظاهراً و طبق معمول جهت استفاده مادی دایر شده بود اما هیچگونه سازگاری با این امر نداشت زیرا نه تنها تأخیر و دیر کردِ پرداخت شهریه به هنرجویان گوشزد نمی شد بلکه پاکتهایی که حاوی مبالغ شهریه آنان بود روی میز می نهادند مدتها بدون آنکه دست زده شوند به همان وضع در جای خود می ماندند.

قابل توجه تر آنکه نه تنها عده ای بلاعوض و بدون پرداخت شهریه درس می گرفتند بلکه به کسانی از طرف استاد کمک مالی هم می شد و اینجاست که به یکی از جهات دست به گریبان بودن استاد با مشکلات مالی تا آخر عمرش پی می بریم. تا اینجا عواملی را که موجب ظهور شخصیت هنری و بارز فوق العاده ای مانند استاد صبا بود به استثناء آخرین که فاجعه ای بود بررسی شد. و اکنون به جا و ضروری است که صرفاً هنر و به عبارت بهتر هنرهای والای استاد بررسی شود. به قول رومن رولان نویسنده بزرگ فرانسوی که گفته است:” هنر اگر نتواند در کنار انسانیت زندگی کند بهتر آنکه بمیرد.” قصد ما هم اگر چه سخن گفتن از هنر استاد است اما خواهیم دید که دو مقوله یعنی انسانیت و هنر، چگونه در وجود صبا عجین شده و جدا نشدنی از یکدیگرند و بلکه باید گفت: ریشه اصلی هنر صبا انسانیت است.

  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی - قسمت 7

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان