آبدیدگی، دورۀ دیگری از رشد (۴)

بدرالدّین نجمی

همانطور که گفته شد، سالمندی دوره ای از زندگی است که از ۶۵ سالگی شروع میشود. فرآیند سالمندی عبارت از کاهش تدریجی عملکرد نظام های بدنی از جمله قلب و عروق، تنفس، دستگاه ادراری- تناسلی، غدد درون ریز و سیستم ایمنی بدن.
پیری عبارتست از اضمحلال تدریجی در ساختمان و ارگانیسم بدن که بر اثر دخالت عامل زمان پیش میآید و تغییراتی را در ساختمان و عمل اعضاء مختلف بدن بوجود می آورد که سفید شدن مو، چین و چروک پوست، ریزش مو، کاهش قدرت دید، کاستی شنوایی، خمیدگی، کندی در تحرک، کاهش قدرت عضلانی، اختلال و آشفتگی در حافظه، اختلال در جهت یابی، کاهش ظرفیت و کارایی ریهها و سیستم قلبی- عروقی از آن جمله اند.
سالمندی معمولاً بر اساس سن تقویمی تعریف می شود. اخیراً سالمندان را با عناوین جدیدی چون پیر جوان (۶۵ تا ۷۵ سال) ، پیرِ پیر(۷۵ تا ۸۵ سال) و پیرترین پیرها (بالای ۸۵ سال) دسته بندی می کنند.
درکار با سالمندان، درک ویژگی های فردی هر شخص مهم است. سالخوردگی هر فرد پیچیده تر از سن تقویمی (بعد از تولد) او است، در واقع سن تقویمی بیش از آنکه فهم سالمندی را تسهیل کند آن را مبهم می سازد. باید در نظر داشت، برای درک توانایی های اختصاصی یک فرد سالمند، در نظر گرفتن عوامل زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی مهم تر از سن است.
پیر شدن به معنی از دست دادن خود به خودی توانایی ها یا به منزله کنشوری ضعیف نیست. پیر شدنِ کنشی مفهوم مهمی است که به توانایی افراد در انجام فعالیت های مرتبط با تجربۀ زندگی اشاره دارد. سالمندان از تمام گروه های سنی ناهمگنترند و غالباً تفاوت هایشان بیشتر از شباهت هایشان است.
باید توجه داشت که سالمندی لزوماً به معنای ناتوانی و از کارافتادگی نیست پس سن تقویمی هرآنچه را در مورد یک فرد لازم است، بیان نمی کند.

  درّه شگفت انگیز گرند کنیون

تغییرات کارکردی در سالمندی

تغییراتی که در سالمندی روی می دهد ترکیبی از تغییرات جسمی و روانی است که ماهیت و شدت آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است. این تغییرات دگرگونی هایی را در میزان بروز و شدت فزایندۀ بیماری، تغییر در فرایندهای زیستی شیمیایی در بدن، و دگرگونی هایی را در سازگاری در بر میگیرند.
سفید شدن مو، از دست دادن قابلیت ارتجاع و انعطاف، چین و چروک پوست و تخریب بافت شش ها و رگهای خونی، دردهای مفصلی و استخوانی، تغییر در کارکرد جنسی، پوسیدگی و تجمع رنگ دانهها در بافتها، در اندامهای متفاوت همچون سلول های عصبی معین و ماهیچه های قلب از جمله تغییرات جسمی است که فکر افراد را به نوعی به خود مشغول می کند.
همچنین، مقداری کاهش در کارکرد اندامهای حسی دیده می شود. اگرچه، وقتی که بافت ها خوب تغذیه شوند و هنگامی که سلولها با فعالیت (بدنی و ذهنی مناسب) در شرایط کارکردی سالمی نگه داشته شوند، بیشترین احتمال در زنده ماندن بیش از حد واقعی را خواهند داشت.

تغییرات روانشناختی در سالمندی

فارغ از اختلالات خفیف روانی چون افسردگی، کاستی های شناختی بویژه حافظه از شایعترین تغییرات روانشناختی در دوره سالمندی است. بیشتر مطالعات مقطعی در مورد حافظه نشان میدهند که کاهش در توانایی های شناختی و خلاقیت با سن ارتباط دارد، اما به تازگی برخی مطالعات طولی ارزش این یافته را با تردید مواجه ساخته است. اکثرسالخوردگان تردید دارند و یا واقعا درمی یابند که تا اندازه ای فراموش کار شدهاند و در آموختن اسامی و یا حقایق تازه (به خاطر سپردن به واسطۀ حافظۀ فوری و کوتاه مدت) با مشکل مواجه اند و ممکن است بپندارند که لغزشی پیدا کرده اند و در نتیجه ممکن است از همه فعالیت های مستلزم رقابت با جوانان دست بکشند. البته در افرادی که فعالیت ذهنی داشته و خود را با چالشهای ذهنی همچون مطالعه، حل مسئله و گفتگو درگیر میسازند و از ممارست فکری کافی برخوردارند، در سن پیری نقصان کمتری در کارشان حاصل می شود.
به زعم نظریه پرداز معروف مراحل رشد اریک اریکسون که مراحل هشتگانۀ رشد روانی- اجتماعی را مطرح کرد، هشتمین و آخرین مرحلۀ رشد، پیری است. از دیدگاه او پیری لزوماً به معنی آن نیست که افراد دیگر بارور نیستند. با اینکه تولید مثل، ممکن است وجود نداشته باشد اما، افراد سالخورده در زمینه های دیگر زاینده و خلاق باقی می مانند. اگرچه پیری میتواند دوره ای آکنده از شادی و نشاط باشد. اما به واسطۀ شخصیت، تجارب و شرایط فردی دورۀ کهولت معمولاً با افسردگی و ناامیدی همراه است.
اریکسون که هر مرحله از رشد را با بحرانی خاص معرفی می کند، آخرین مرحله که مصادف با سالمندی است را با بحران انسجام و یکپارچگی در برابر ناامیدی مشخص می کند. ممکن است در سنین پیری یأس و ناامیدی بر فرد مستولی شود، اما افرادی که هویت خودِ نیرومندی دارند، صمیمیت را یاد گرفته اند و از افراد و اشیاء مراقبت کرده اند، ویژگی هماهنگ تمامیت و یکپارچگی در آنها حاکم خواهد بود. انسجام به معنی احساس کامل بودن و یکپارچگی است؛ نوعی توانایی یکپارچه ساختن احساس (من بودن) به رغم کاهش توانایی های جسمانی و عقلانی. زمانی است که افراد سالخورده می بینند جنبههای آشنای وجودشان، همچون همسر، دوستان، سلامت جسمانی، نیروی جسمانی، هوشیاری ذهنی، استقلال و سودمندی اجتماعی را از دست میدهند، گاهی حفظ کردن انسجام خود دشوار است. در چنین شرایطی اغلب احساس ناامیدی، افسردگی، نفرت، بی اعتنایی به دیگران و نگرش منفی نسبت به پیری پدیدار می شود. اولین نیروی بنیادین فرد امید است، وقتی امید از دست می رود زندگی از آن پس در نظر فرد معنا و مفهومی نخواهد داشت.
اریکسون معتقد بود اگر پیران بتوانند مفهومی برای زندگی خود بیابند و بپذیرند که گرچه دوران آنان گذشته است اما در حد خود توانمند و پویا هستند با احساس کمال به پشت سر و زندگی خود نگاه میکنند. پیرانی که، زندگی خود را دورهای سراسر باخت و بطالت دانسته که هیچ مفهومی برایشان نداشته ممکن است امید خود را ازدست بدهند و سفر زندگی خود را با احساس پوچی پایان دهند و دیگران را تحقیر کنند و در نهایت ناامید شوند.
رابرت پک (۱۹۶۸) نظریه پرداز سالمندی، بحران انسجام خود در برابر ناامیدی اریکسون را به گونهای دیگر تبیین می کند. او می گوید تکالیف این دوره عبارت از:
تمایز خود در مقابل دل مشغولی به کار – نقش بعد از بازنشستگی. سالخوردگان باید راه های دیگری را برای تأیید احساس ارزشمندی خود پیدا کنند. کمااینکه، بازنشستگی و قطع رابطه با تکالیف شغلی و خلل در بخشی از هویت اجتماعی، برای عده ای آغاز احساس بی حاصلی است.

  سیری در تاریخ نقاشی (3)

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان