سوگ و سوگواری در دوران کودکی – قسمت دوم

نویسنده: بدرالدین نجمی، روانشناس

Nbbn1392@gmail.com

۴- نمی فهمند که مرگ ناشی از رویداد خاصی است (مثل بیماری، کهولت، سانحه و…). در ضمن چون خردسالان دنیا را براساس تجارب خود معنا می کنند، مرگ را با تعابیری مثل خواب، جدایی و مصدومیت که تجارب رایج پیش دبستانی ها هستند، توجیه می کنند. کودکان بین ۷ تا ۱۰ سالگی رفته رفته به پایداری مرگ پی می برند ولی برای خودشان مرگی متصور نمی شوند، یعنی فکر می کنند فقط آدم های پیر می میرند. مضاف بر این که در این سنین مرگ را به علل بیرونی(مانند بیماری، جراحت، مصدومیت) ربط می دهند نه به علل زیست شناختی. اما در نوجوانی یعنی از حدود ۱۲ سالگی به بعد و با آغاز تفکر انتزاعی، درک کودکان از مرگ کامل می شود و نظرات انتزاعی هم در برداشت های آنان جا می گیرد. هرچند مطالعات نشان می دهند کودکان لزوماً این زنجیرۀ رشدی را به ترتیب یاد شده طی نمی کنند ولی در کل اصول و ترتیب فهم از مرگ مشابه موارد یاد شده است. همچنین تعجب آور نخواهد بود کودکانی که تجربه ای درخصوص مرگ دارند، مرگ را بهتر می فهمند. بدین معنی که تجربه کردن مرگ عزیزان، یا تجربه کردن مرگ حیوانات خانگی به ویژه در خردسالی،  فهم مرگ را شتاب می بخشد. 

امروزه در کشورهای توسعه یافته در مقایسه با نسل های پیشین، کودکان و نوجوانان از مرگ دور نگهداشته می شوند.  این فاصله گیری از مرگ بدون شک به احساس ناراحتی از آن، کمک می کند. به رغم نمایش تصاویر مرگ در فیلم های تلویزیونی، گزارش های خبری مربوط به بلایای طبیعی و انسانی، جامعۀ ما جامعه ای است که مرگ را انکار می کند. بزرگسالان اغلب اکراه دارند با کودکان و نوجوانان بر سر مرگ صحبت کنند. کودکان پیش دبستانی، بدون توضیحات روشن، برای معنی دادن به مرگ به تفکر خودمدارانه و سحر آمیز اتکا می کنند؛ آنها ممکن است معتقد باشند که مسئول مرگِ خویشاوند یا حیوان خانگی هستند و بدین ترتیب به راحتی دست به نتیجه گیری های غلط بزنند. والدین اغلب نگران هستند که بحث آشکار با فرزندانشان در باره مرگ به ترس آنها دامن می زند، ولی نگرانی آنها بی مورد است. در عوض کودکانی که درک کافی از واقعیت های مرگ دارند، راحت تر می توانند آن را بپذیرند. توضیحات مستقیم و صریح متناسب با بلوغ شناختی کودک، بسیار مؤثر واقع می شود. در صورتی که والدین حرف های تکراری و قالبی بزنند و اظهارات گمراه کننده ای به زبان آورند، کودکان ممکن است آن را جدی بگیرند و با سردرگمی واکنش نشان دهند.

  برگهایی از تاریخ به مناسبت 100 سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان - قسمت نوزدهم

با این که  کودکان معمولاً در میانۀ کودکی برداشت دقیق و درستی از مرگ دارند، اما تفاوت های فردی زیادی بین آنها وجود دارد. به تعبیر  Speece  (۱۹۹۶) تجربیات مرتبط با مرگ در این امر دخالت دارد. تفاوت های قومی، حاکی از تأثیر آموزش های مذهبی بر آگاهی کودکان از مرگ است. آموزش های مذهبی بر آگاهی کودکان از تداوم مرگ، تأثیر بسیار نیرومندی دارد.

کودکان به طور کلی نمی توانند بیاموزند چگونه با مسئله مرگ کنار بیایند. شاید علتش آن باشد که بزرگترها پاسخ های لازم را به آنان نمی دهند یا رفتارهای درستی را در این مورد ابراز نمی دارند. غم و اندوهِ بر جای مانده در کودک می تواند در آینده به مشکلات شخصی و اجتماعی منجر شود. عوامل زیادی در محیط و اطراف کودک وجود دارد که به تصوراتی غلطی درباره مرگ در او می انجامد. در رسانه ها اغلب مرگ واقعه ای دردناک و خشن و با آداب و رسوم تکان دهنده تصویر می شود. بزرگترهایی که در زندگی کودک هستند، ممکن است واکنشی منفی نسبت به مرگ نشان دهند. آنان اغلب با امتناع از گفتگو درباره مرگ و پنهان کردن احساس خود درباره آن، می کوشند کودک را در برابر ترس از مرگ محافظت کنند. درک واکنش های بزرگترها نسبت به مسئله مرگ می تواند برای کودکان دشوار باشد.

هنگامی که مرگی قریب الوقوع اتفاق می افتد، واکنش کودکان، به چگونگی آگاه سازی اطرافیان از روند مرگ بستگی دارد. واکنش فوری کودکان به مرگ عزیزان عبارتند از اضطراب شدید، گریه و کژخلقی، وابستگی شدید، مشکلات مرتبط با جدایی، افزایش پرخاشگری، کابوس و مشکلا ت خواب، ترس از مصدومیت، مشکلات مربوط به نظافت، بی اشتهایی،  بی قراری، از دست دادن تمرکز حواس و مشکلا ت یادگیری. اگرچه بسیاری از نشانه هایی که بلافاصله پس از مرگ عزیزان پدید می آیند، ۶ تا ۱۲ ماه بعد به تدریج کم می شوند ولی مشکلا ت بعضی از بچه ها ادامه می یابند. 

  شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران - قسمت بیست و چهارم

واکنش های کودکان به سوگ عمدتاً بر اساس مطالعات جان بالبی صورت پذیرفته است، رایج ترین واکنش ها عبارتست از: 

۱) ضربه و ناباوری، کودک معمولاً با تکذیب خبر سعی به انکار واقعه می کند. گاهی والدین در این مرحله از گریه نکردن کودکان خود نگران می شوند اما این خود، نوعی واکنش سوگ است که بعضاً در بزرگسالان هم دیده می شود.

 ۲) دلهره و اعتراض، که در این مرحله گاهی تسلی دادن کودکان کار ساده ای نیست.

۳) اضطراب، با مرگ یکی از نزدیکان ممکن است احساس ایمنی کودک در هم بریزد و سؤال کند « اگر بابا مرده، پس مامان هم ممکن است بمیرد » کودکان معمولاً از مرگ والدین بیش از مرگ خود احساس نگرانی می کنند. این اضطراب می تواند خود را بصورت واکنش های چسبندگی به والدین نشان دهد.

۴)خاطرات روشن، در وضعیت های بحرانی معمولاً ثبت خاطرات با شدت بیشتری صورت می گیرد که از آن به ابرحافظه نام می برند این امر باعث می شود خاطرات یا تصاویر روشن در ذهن کودکان تکرار شود.

۵) مشکلات خواب، به صورت مشکل در به خواب رفتن یا از خواب پریدن است و اگر کلمۀ « خواب» برای توصیف مرگ بکار برده شود، کودکان ممکن است از خوابیدن بهراسند و یا وقتی والدین می خوابند دچار اضطراب شوند. کودکان ممکن است به دلیل ترس از رؤیاهای تکراری دوست داشته باشند با والدین بخوابند. تجربه ها نشان داده است کودکانی که زمان کافی برای پردازش یک واقعه نداشته اند( صحبت کردنتفکر کردن و یا بازی کردن) بیشتر از کسانی که برای رویارویی با واقعه فرصت تفکر داشته اند، از رؤیاها و وحشت شبانه رنج می برند.

  داستان‌های مثنوی: عطار و مرد گل خوار

 ۶) غمگینی و دلتنگی، معمولاً در کودکان مدت غمگینی کوتاه است و ممکن است به شکل های متفاوت ظاهر شود ممکن است گوشه گیر یا ساکت شوند، یا ناراحتی خود را پنهان سازند.

محققان عوامل میانجی زیادی را برشمرده اند که در سازگاری بلندمدت کودکان با مرگ عزیزان نقش دارند. این عوامل عبارتند از شرایط مرگ عزیزان، مراسمی که خانواده برگزار کرده  است، سازگاری روانی کودک قبل از مرگ عزیز از دست رفته، عملکرد مراقب یا والد اصلی و بازماندۀ کودک، میزان تنیدگی کودک و حمایت های اجتماعی موجود. حضور بزرگسالی که نیازهای کودک را برآورده کند و به او اجازه حرف زدن بدهد، بیش از هر عامل دیگری به کودک کمک خواهد کرد فرآیند عزاداری را طی کند. اخیراً پژوهش ها حاکی از ارتباط شیوۀ فرزندپروری مقتدرانه (ارتباط آزاد و اطمینان بخش) با سازگاری کودکان داغدیده است.  والدین، معلمان و دوستان بزرگ تر الگوی مهمى جهت سرمشق گیری کودک هستند. اینکه بزرگسالان چگونه سوگوارى مى کنند، چگونه این واقعیت را مى پذیرند چگونه براى شخص مرده احترام قائلند، الگویی براى کودک است تا با پدیدۀ سوگ روبرو شود.

ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان