استاد خسرو چناریان  – قسمت آخر

علی تیموری

نویسنده و پژوهشگر: علی تیموری

نوازنده ویولن و موسیقیدان، هنرمند روشندل و نوازنده، شیــرین پنــجه ویولن

همسرم از همه جهت لیاقت و شایستگی دارد. من و همسرم هنوز به همان اندازه اوائل ازدواج یکدیگر را دوست داریم و زندگی می کنیم و همسر فداکارم از هیچ لحاظ چه سواد و دانش چه عاطفه و انسانیت و خلق و خوی خوش هیچ چیز کم و کسر ندارد و حاصل این ازدواج پنج دختر می باشد که از آن ها نیز کمال رضایت را دارم. دختر بزرگم امسال در دانشگاه بنا به میل و خواسته خودش رشته مهندسی کامپیوتر قبول شد و من هم اکنون با داشتن فوق دیپلم کودکان استثنائی در یکی از مدارس نابینایان اصفهان مشغول تدریس به نابینایان هستم یعنی درحقیقت نواختن ساز شغل من نیست. من درمقطع ابتدائی تدریس می نمایم.

ناگفته نماند که حدود سال ۱۳۴۸ مسابقاتی بین دانش آموزان هر استان برگزار می شد که اینجانب در اصفهان رشته ویولن مقام اول را کسب کردم و پس از آن در مسابقات سراسری کشوری نیز در بین تمام استان ها که در اردوگاه رامسر برگزار می شد به مقام قهرمانی کشور نائل گردیدم و به قول آن روزی ها مدال طلا را از مدیر کل امور تربیتی دریافت نمودم و این یکی از موفقیت های بزرگ من است.

استاد خسرو چناریان

موسیقی چون هنری است والا و عاطفی که سرآمد تمام هنرهاست لذا اعتقاد دارم که این هنر باید در خون هر انسان عاطفی و عارفی باشد و نوازنده هم خصوصاً نوازنده ویولن باید سعی کند ضمن لطیف نوازی و شیرین نوازی با کمال قدرت ساز بزند. من در هر محفل ادبی، هنری که شرکت می جویم از استاد فقید ابوالحسن خان صبا حتماً یاد می کنم. چه او را از نوابغ بزرگ و نادر موسیقی ایرانی می دانم و خود را مدیون این بزرگ مرد هنر می دانم چرا که اگر زحمات ایشان نبود شاگردانی چون حبیب الله بدیعی، علی تجویدی، مهدی خالدی، فرامرز پایور، رحمت الله بدیعی و … نبودند و من هیچ بهره غیابی و نتی از آن ها نمی جستم.

  خدا، انسان، انسانیت - قسمت پنجم

من از سبک نوازندگی مرحوم استاد حبیب الله بدیعی که تقریباً همان تکیه ها و سبک استاد صبا است بسیار لذت برده و کاملاً از مرحوم بدیعی پیروی می کنم. چنان که ان شاءالله روزی بتوانم تا حدود زیادی جای آن استاد بزرگ را در دل ها بگیرم. من در آرشه کشی و قدرت پنجه سعی ام بر این است که همان قدرت آرشه کشی و قدرت پنجه استاد بدیعی ساز بزنم. البته من تعلیم شاگرد هم می دهم و شاگردان خوبی هم پرورش داده ام که در سطح اصفهان آن هایی که مرا می شناسند می دانند. روش تدریس من کاملاً از روی نت و کتاب و اصول صحیح است و اساتید بزرگ این روش را تائید نموده اند و همیشه به شاگردان خود می گویم هنر موسیقی و ساز را به خاطر خود هنر و پیشبرد هنر یاد بگیرید. من دوست نداشته ام از هنرم استفاده مادی کرده باشم مگر شهریه هنرجو، چون معتقدم که نباید از هنر استفاده مادی بشود. مردم باید ذهنشان روشن شود به این که هنرمند چیز دیگری است و مطرب چیزی دیگر.

خوشبختانه همیشه از مطرب و مطربی بیزار بوده و هستم. من به بازی شطرنج بسیار علاقمندم و تا چند سال پیش تبحر فوق العاده ای در این ورزش فکری داشتم. به زبان های آلمانی و انگلیسی خصوصاً زبان آلمانی وارد و واقفم و از صحبت کردن با این زبان ها لذت می برم. از کودکی بسیار تیزهوش بودم و هر چیز را که می خواستم خیلی سریع فرا می گرفتم و به هوشیاری و باهوشی در خانواده و فامیل و دوستان محله معروف بودم. از حافظه ای خیلی خوب بهره مندم. از کودکی از صدای موسیقی لذت می بردم و صدای موسیقی به خصوص ویولن در من تاثیر به سزائی می گذاشت و خوشبختانه هم اکنون نوازنده ای هستم که در سطح استان اصفهان و بعضی محافل هنری ایران از من به خوبی یاد می کنند که دوستان مرتباً این محبت های هموطنان را به گوش حقیر می رسانند و اکثراً بداهه نوازی مرا به خوبی قبول دارند که این برای من جای بسی خوشحالی و خوشبختی است. تجلیل از هنرمند روشن دل ویولن خسرو چناریان روز جمعه ۲۴ دیماه در یک شب زمستانی در سال ۱۳۹۵ در محفلی گرم و باصفا و صمیمی با حضور جمعی از هنرمندان و هنردوستان در هنرسرای خورشید وابسته به شهرداری اصفهان انجام شد و از نیم قرن فعالیت هنری استاد چیره دست ویولن خسرو چناریان و شاگردانش تجلیل بعمل آمد. پایان

  من می خواهم که باشم و چه باید باشم؟ - قسمت چهارم

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان