نویسندگان: پروفسور دکتر سید سعید زمانیه شهری MD و پرفسور دکتر سونیا سیدالحسینی MD
* ٣) اختلال هراس:
اختلال هراس، نوعی اختلال اضطرابی ناتوانکننده است که تفاوت زیادی با اختلال اضطراب فراگیر دارد. باید توجه داشت که اختلال هراس، همان ترسیدن نیست. احساس اضطراب و نگرانی به خاطر احتمال از دست دادن شغلتان یا شیری که قصد دارد در جنگل به شما حمله کند، کاملا طبیعی است و ارتباطی به اختلال هراس ندارد.اختلال هراس به موردی گفته میشود که فرد، احساس عذاب و خطری قریبالوقوع میکند و این احساس باعث بروز علائم جسمی و روانی در او میشود. گاهیاوقات، این علائم آنقدر شدید هستند که برخی افراد با تصور آنکه سلامتیشان به خطر افتاده، در بیمارستان بستری میشوند. اختلال هراس با دو نشانه مشخص میشود:
حملات هراس؛
ترس از حملات هراس در آینده.
حملات هراس، واکنشهای شدید جسمی و روانی هستند که میتوانند ناشی از استرس و اضطراب باشند یا بیهیچ دلیل خاصی رخ دهند. حملات هراس غالبا نوعی پریشانی روانی هستند اما در بیشتر موارد بهوسیلهی علائم فیزیکیشان شناخته میشوند؛ از جمله:
ضربان قلب سریع (تپش قلب یا ریتم نامنظم/بسیار سریع)؛ تعریق بیش از حد یا گُرگرفتگی/لرز؛ احساس مورمور شدن، بیحسی یا ضعف در بدن؛ مسخ شخصیت (احساس اینکه خارج از بدنتان هستید)؛ اختلال در تنفس یا احساس آنکه نمیتوانید نفس عمیق بکشید؛ سبکی سر یا سرگیجه؛ درد قفسهی سینه یا معدهدرد؛ مشکلات یا ناراحتیهای گوارشی.
حملات هراس ممکن است همه یا شماری از علائم جسمی بالا را داشته باشند و همچنین ممکن است شامل علائم غیرمعمولی مانند سردرد، فشار گوش و … نیز باشند. همهی این علائم بسیار واقعی به نظر میرسند؛ به همین دلیل کسانی که حملات هراس را تجربه میکنند، اغلب به دنبال مراقبتهای پزشکی میروند. حملات هراس با علائم روانیشان نیز شناخته میشوند. این علائم در ۱۰ دقیقهی اول یک حملهی هراس به اوج خود میرسند: احساس عذاب و زجر یا حس اینکه در آستانهی مرگ هستند؛ اضطراب شدید، بهویژه اضطراب در مورد سلامتی؛ احساس درماندگی. برخلاف باور عموم، این احتمال وجود دارد که علائم جسمیِ مربوط به حملات هراس، پیش یا پس از اضطراب پدیدار شوند؛ این یعنی شاید علائم جسمی را در همان آغاز و پیش از آنکه ترس از مرگ به سراغ فرد بیاید، تجربه کند؛ به همین دلیل است که بسیاری از افراد گمان میکنند سلامت جسمیشان در معرض خطر است و در نتیجه، درخواست مراقبتهای پزشکی و بستریشدن میکنند.حملات هراس ممکن است توسط حساسیت بیش از حد به واکنشهای بدن، بهوسیلهی استرس یا بدون هیچ دلیلی رخ دهند. کنترل اختلال هراس بدون کمک گرفتن از پزشک بسیار دشوار و حتی غیرممکن میباشد. یاری جستن ازپزشک متخصص، تکنیکهای لازم را برای درمان این اختلال به فرد می آموزد. همچنین این احتمال نیز هست که فرد به اختلال هراس مبتلا باشد اما حملات هراس چندانی را تجربه نکند.
* ٤) اختلال آگرافوبیا:
آگورافوبیا، ترس از بیرون رفتن به طور علنی و آشکار است که یا به ترس از فضاهای باز بر میگردد و یا به ترس از حضور در مکانهای ناآشنا. بسیاری از افراد مبتلا به آگورافوبیا، هرگز از خانهشان بیرون نمیروند یا تمام تلاششان را بهکارمیبندند که بجز خانه و محل کارشان، به مکان دیگری رفتوآمد نکنند. برخی از این افراد میتوانند به فروشگاه موادغذایی یا سایر مکانهای آشنا بروند اما در سایر مکانها، ترسی شدید و تقریبا ناتوانکننده را تجربه میکنند. بسیاری از افراد مبتلا به آگورافوبیا (البته نه همهی آنها) اختلال هراس نیز دارند. دلیل آن نیز این است که آگورافوبیا در بسیاری از مردم ناشی از حملات هراس است. چنین افرادی در مکانهای عمومی دچار حملات هراس میشوند؛ بنابراین، برای جلوگیری از بروز حملات هراس، روزبهروز بیشتر از رفتن به مکانهای عمومی پرهیز میکنند تا آنکه سرانجام میترسند حتی از خانهی خود خارج شوند. بعضی از مردم، آگورافوبیا را پس از حوادث تکاندهنده نیز تجربه میکنند. آگورافوبیا در میان بزرگسالان شایعتر است. برخی نگران هستند که کنترل جسمی و روانیشان را از دست بدهند و همین امر سبب میشود از موقعیتهای اجتماعی دوری کنند. اما همهی افراد مبتلا به
آگورافوبیا، تمام وقتشان را در خانه نمیگذرانند؛ در واقع برخی از علائم متداولتر آن عبارتاند از:
ترس وسواسی از مُراوده با گروهی از مردم: چه آنها را بشناسید و چه نشناسید. استرس یا اضطراب شدید در مواقعی که در محیطی غیر از خانهتان یا جایی هستند که تحت کنترل آنها نیست. احساس تنش و استرس حتی در طول فعالیتهای عادی مانند رفتن به فروشگاه، گفتوگو با غریبهها یا حتی فقط بیرون رفتن از خانه.
نگرانی زیاد در مورد چگونگی محافظت از خود یا تأمین امنیت در هنگام بروز برخی مشکلات (حتی اگر احتمال رویداد آن، بسیار کم باشد). احساس اینکه ترسهای خود، آنها را اسیر نگه میدارند و نمیگذارند از خانه بیرون بروند و مطابق میلشان زندگی کنند.بسیاری از مردم در برخی لحظات در بیرون از خانه احساس آسیبپذیری میکنند و ترجیح میدهند در خانهشان بمانند؛ اما زمانی که این ترس برای مدتی طولانی ادامه یابد یا آنها را از تجربهی یک زندگی لذتبخش و پویا بازدارد، به احتمال زیاد آگورافوبیا میتواند مطرح شود.
* ٥) فوبیاهای خاص و ویژه:
فوبیاها احساسات شدید ترس ناشی از اشیا، موضوعات، موقعیتها، حیوانات و… هستند. فوبیاها عموما به تفکر فاجعهسازی (داشتن این باور که بدترین اتفاق ممکن روی خواهد داد) یا رفتارهای اجتنابی (انجام هر کاری که برای جلوگیری از ترس لازم است) میانجامند.
آراکنوفوبیا یا عنکبوتهراسی، نمونهای از یک فوبیای رایج است. شمار بسیار اندکی از عنکبوتها نیش میزنند و شمار عنکبوتهای خطرناک، بسیار انگشتشمار است؛ اما با این حال، بسیاری از مردم حتی با تصور یک عنکبوت دچار ترسی شدید و مهیب میشوند. سایر فوبیاهای متداول عبارتاند از: ترس از مار، هواپیما، رعدوبرق و خون.
فوبیاها یک اختلال اضطرابی به شمار میروند؛ با این حال، ممکن است برخی از مردم در تمام عمرشان فوبیا داشته باشند، اما به درمان نیازی پیدا نکنند؛ برای نمونه، اگر از جوجهها میترسید اما محل زندگیتان دور از مزرعه است، آنگاه درحالیکه یک فوبیای بسیار واقعی دارید ممکن است این فوبیا مشکلی برای ادامهی زندگیتان ایجاد نکند. اما اگر زندگیتان به خاطر فوبیایی که دارید شروع به تغییر کرد، یعنی مشکلتان جدی است و باید به پزشکتان مراجعه کنید.
فوبیاها معمولا باعث موارد زیر میشوند:
– ترس بیش از حد و مداوم از یک وضعیت و رویداد خاص؛
– حس فوریِ وحشت در رویارویی با موضوع فوبیایی که وجود دارد؛
– ناتوانی فرد در مهار ترسهایش، حتی اگر بداند که غیرمنطقی هستند؛
– تلاش زیاد برای دوری از وضعیت یا چیزی که باعث ترس او میشود؛
– تحمل محدودیتهایی در روال عادیزندگی به خاطر ترسی که دارد.
برای برخی از افرادی که فوبیاهای شدید دارند، تنها فکر کردن به چیزی که از آن میترسند (حتی اگر در آن لحظه حاضر نباشد)، باعث بروز اضطراب یا استرس در آنها میشود یا به نحوی دیگر بر زندگیشان تأثیر میگذارد.بسیاری از افراد، فوبیاهایی کوچک دارند که میتوانند مدیریتشان کنند؛ اما اگر فوبیای شما بر کیفیت زندگیتان تأثیر منفی میگذارد، با پزشکتان مشورت کنید.
* ٦) اختلال استرس و اضطراب پس از سانحه(PTSD):
به عنوان یک انسان، شما همیشه در معرض خطراتی هستید که زندگیتان را تهدید میکنند. بسیاری از مردم آنقدر خوششانس هستند که میتوانند از این خطرات به دور باشند و زندگی ایمن و لذتبخشی داشته باشند اما در برخی موارد، ممکن است فرد به یک آسیب روانی یا جسمی شدید دچار شود و آن چه بسا به یک اختلال اضطرابی منجر شود که به «اختلال استرس پس از سانحه» معروف است.
PTSD نوعی اختلال اضطرابی است که پس از وقوع حادثهای تکاندهنده پدیدار میشود. PTSD میتواند تا سالها پس از یک رویداد ناراحتکننده بر افراد تأثیر بگذارد و احتمال دارد که در بقیهی عمرشان همواره ادامه داشته باشد.
PTSD هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی بر افراد تأثیر میگذارد. در اغلب موارد، شخص مبتلا به PTSD، همان فردی است که رویدادِ ناراحتکننده را تجربه کرده است؛ اما این احتمال نیز هست که با مشاهدهی یک رویداد ناراحتکننده یا آسیبرسان یا حتی فهمیدن آنکه یکی از عزیزانتان با حادثهای ناگوار روبهرو شده است، دچار PTSD شوید.
نشانههای PTSD عبارتاند از:
الف) مرور رویداد تکاندهنده:شناختهشدهترین نشانهی PTSD، مرور کردن رویداد ناراحتکنندهای (تروما) است که رخ داده است. افراد مبتلا به PTSD نه تنها تروما را به شکل ذهنی مرور میکنند، بلکه در برخی موارد ممکن است آن را به هر دو شکل ذهنی و جسمی تجربه کنند؛ چنانکه انگار به لحظهی وقوع حادثه برگشتهاند.
ب) واکنش به محرکها:برخی محرکها ممکن است باعث شوند که افراد مبتلا به PTSD، استرس یا ترسی شدید را تجربه کنند. این محرکها معمولا به همان حادثه مربوط هستند؛ مانند صداهای بلند -هنگامی که رویداد شامل صداهای بلند بوده است- یا ترس شدید در هنگامی که فردی در پشت سرتان است -در صورتی که پیشتر از پشت به شما حمله شده باشد. فکر و خیالهای مربوط به آن رویداد ناگوار نیز ممکن است باعث تحریک PTSD شود. ادامــــــــــه دارد.