زبان شناسی – بخش چهاردهم؛ ویژگی های اساسی زبان

نویسنده: شهرام خبیر

از نظر تئوری زبان می تواند از منشأیی واحد،  چندگانه یا حتی بدون آن باشد، چنانچه منظورمان از سرمنشأ، یک کنش یا مجموعه ای مختصر از کنش های محدود در زمان و مکان باشد. اختراعات تکینه ی ابزار و آلات بعنوان  یک قاعده کاملاً  امکانپذیر است و در واقع نیز مثلاً  در مورد اختراع چرخ، انسان شناسان بر این باورند که چرخ فقط یکبار و حداکثر چندبار در یک یا چند مکان بعنوان مرکز اختراع  شده باشد اما استفاده فراگیر از آن مرکز یا مراکز  به سایر مناطق اشاعه یافته است. باتشابه انگاری، شاید بتوان گفت  که زبان نیز چنین مسیری  را طی کرده است اما منطق حکم می کند  که با تردید به این شباهت  بنگریم . فرض اشاعه چرخ برمبنای اصل ساده ایست که استفاده از آنرا برای همگان ممکن می سازد  از سوی دیگر زبان در مقایسه با چرخ مطلقاً و به هیچ روی امری ساده نیست.

 توضیح بیشتر آنکه انسان  صوت را که می تواند اشکال بسیار نامنظم  و مختلفی داشته باشد( با بسامدهای گوناگون بصورت نوفه -noise ) به کمک استفاده  ماهرانه از اندام لبها و زبان و دستگاه صوتی خود مانند حنجره و ششها، و ماهیچه های مربوطه  جریان هوا را کنترل و بصورت صدای هماهنگ، موسیقایی یا حتی نوفه ای تولید نماید. 

این فرایند عامدانه که از طریق آزمونها و خطا، و تمرین  های هدفمند و مستمر از کودکی در انسان نهادینه می شود نسل اندر نسل و در طی هزاره ها بصورت  ژنتیک چنان فراداد (منتقل) شده که یک کودک از تبار بشر تنها در طی چندسال قادر است با شم زبانی موروثی خود به تکلم معنادار بپردازد. علاوه بر اعمال فیزیکی  دخیل در این فرایند، تنها مغز انسان است که به شیوه های ذهنی و عصبی  مختلف این  رشته پیچیده فیزیولوژیک  و مهمتر از آن معنائیک،  این طرح صوتی را کنترل و بصورت زبان تفسیر نماید. 

پیش نیاز این تفسیر ایجاد حس معنا، گردآوری توده ای از پدیده های زبانشناسانه و تولیدحس دستور زبان توسط مغز است که امکان تشخیص  الگوهای درست ساختاری و کاربردی زبان را از موارد درست یا غیر معمول میسر می سازد . بنابراین تعیین خاستگاهی برای امری اینچنین پیچیده که ریشه در داشتن مهارتهای فیزیکی و ذهنی دشوار و دیریاب دارد بسیار نامحتمل بنظر می رسد و این شکاکیت زمانی تقویت می شود که می بینیم یک کودک باید فعالیت های  زبانی و گروهی مختلفی را تجربه کرده و بیاموزد و در هم ادغام کند ، پیش از آنکه بتوان گفت او بر زبان تسلط یافته است .چنانکه گذشت، و این نکته نیز که افراد بالغ زمان بیشتری را باید برای فراگیری  زبان دیگر صرف کنند. 

  برگ‌هایی از تاریخ: از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان

تئوری های زیادی وجود دارند که مدعی اند زبان از دل ترس، از اظهار عشق و همدردی ، از شوربانگ رقص، از آوای موزون هنگام کار جهت افزایش بهره وری، از پچ پچ های در گوشی شبانه! و از تقلید صدای کودکان و موجودات وحشی نشات گرفته است. من بر این باورم که زبان بعنوان یک عنصر اصیل و شاخص  انسان،  باید از انسانی ترین وژرفترین ویژگیهای او یعنی از نیاز به احساس امنیت اجتماعی، محبت و احترام، تغذیه و تقلای ادامه حیات درقالب  لزوم ایجاد ارتباط حین کار  گروهی برخاسته است. شواهد زیر را در نظر بگیرید: 

واژه های uhu (جغد_(owl،  COOCOO(کوکو – فاخته) ، mama(مادر) ، dady (پدر) ، baby ( از ریشه bebe فرانسه ) قطعا دارای یک اصل پژواکی (echoic)  از صدای طبیعی بچه ها یا حیوانات است. در مقایسه در فارسی لغات زیر پژواکی هستند: ما ما، ممه (پستان)، بابا ( با ساده ترین ادای صوتی توسط لبها ، اندام مکیدن سینه مادر بصورت ذاتی ، جیغ، غُرغُر ، غرغره ( در گلوانداختن) ، جر( دریدن) و……

 البته این در صد کم قادر به توضیح تمام زبان نیست زیرا زبان آنچنان که ما آنرا می شناسیم بیشتر محصول ذهن است تا نتیجه اندامهای صوتی. یک تئوری توجیه پذیرتر  در این زمینه  زبان را با نمادها (سمبولها) و قدرت او در تولید و کنترل و فراوری نمادها در رابطه می داند . 

براساس این نظریه انسان که با یک جهان  متکثر و متنوع و گیج آور احاطه شده به ناچار به قصد فهم جهان دست به ایجاد نمادها زده و با طبقه بندی آنها و تجرید مفاهیم اقدام به کاهش این تکثر و تنوع کرده و آنرا برای خود قابل ادراک مینماید که در غیر اینصورت یک نظاره گر هاژوواژ و متحیر می بود. بطور یقین سازوکار  ذهن به شیوه فهم سمبولها عمل می کند یعنی نشانه هایی که دارای این مشخصه ممتاز هستندکه در عین جامع بودن و قابلیت تعمیم بی نهایت،  قابل فهم اند . اگرچه هنر نیز سمبول های مهم و متعددی را عرضه می کند اما زبان بگونه ای غیرقابل مقایسه با آن، مجموعه ای عظیم و متعدد از نمادها و مفاهیم معنادار و تعریف شده و تجریدی را خلق می کند. حداقل هر واژه نماد چیز یا معنایی است و هر زبانزدی (اصطلاحی) شامل نمادهایی تودرتو و بسیار پیچیده از تجارب نسل ها را درخود دارد. سمبول† را در نظر  بگیرید که اشاره به شیئی فیزیکی دارد اما در ضمن حاوی تمام نمادگرایی مندرج در آن نیز هست ( مانند چلیپا، مصلوب شدن مسیح،  ایمان به مسیحیت و جهان مسیحیت، خاطره ابزار اصطلاکی  تولید آتش توسط بشر اولیه ، و خاطره قومی بصورت شکسته  یا سواستیکا  است) . 

  Cosmology | کیهانشناسی (15)

سواستیکا واژه ای در سانسکریت است بمعنی هستی نیک،  هم ریشه با فارسی سو= هو ( خوب ) و استیکا = استی ( هستی ) . مفاهیم آن از گردونه خورشید در آئین مهرپرستی ایرانی، خوش بختی، سمسارا و برهما در آئین هندواست. یکی از جلوه های آن در نقش های قالی ایرانی فراوان بکار رفته و می رود. در قرن بیستم آریا پرستی افراطی حزب نازی آنرا به نماد ایدئولوژیک آلمان بدل کرد. 

این نظریه را اگر با گمانه های موجه دیگر ترکیب کنیم بویژه  اینکه زبان با سرشت اجتماعی انسان عجین است و به آهستگی  گام به گام با پیشرفت  بیولوژیک و تمدنی او رشد کرده است پاسخی در خور به خاستگاه زبان داده ایم . 

می توان چنین انگاشت بر این اساس، که انسان بعنوان یک اندام واژه (ارگانیزم)، هنر و تمدن بعنوان پدیده های اجتماعی و زبان چونان ابزاری برای اندیشه، ارتباط و پیشرفت،  چنان به یکدیگر وابسته اند که هیچ یک  از آنها بدون اندرکنش با یکدیگر نمی توانسته توسعه یابد.  وقتی نوع بشر به اندازه کافی به مرحله  انسان بودگی و انسانیت رسید یعنی دارای قدرت ذهنی و خلاقیت هنری شد تشکیل جامعه ای بزرگتر هر چند محدود ممکن گردید که این به نوبه خود باعث رشد بیشتر انسان و ابزار اساسی او برای پاسخگویی  به الزامات پیچیدگی های این شرایط، یعنی زبان شده است. 

دستور جهانشمول (universal grammer) یا دستور جهانی: 

نظریه ایست در زبان شناسی که پایه گذار آن نوام چومسکی زبانشناس امریکایی است و برمبنای آن مغز  انسان بطور خاص، پیشاپیش برای یادگیری زبان برنامه ریزی شده است طبق این نظریه دانش زبانی انسان بدون  آموزش  شکل می گیرد و نیز همه زبان های طبیعی ویژگی های مشترک دارند. 

استدلال مبنی بروجود دستور جهانی = UG

  1. گویش وران یک زبان طبیعی تعدادی قاعده در ذهن خود دارند و برمبنای آن می توانند تعداد نامحدودی ساخت و دستوری تولید کنند . 
  2. بدیهی  است فرایند یادگیری زبان یا شکل گیری حس دستور زبان تحت تاثیر داده های زبانی است که گویش در کودکی در معرض آن قرار میگیرد . به عبارت دیگر کسی که در دوره اولیه زندگی خود در انگلستان زندگی می کند انگلیسی فرا می گیرد در حالیکه کسی که چینی بزرگ میشود چنین یاد می گیرد. 
  3. نکته بسیار مهم و همزمان کمتر شناخته شده در این میان آنست که اطلاعات دستوری را که می توان  از داده های محدودی که کودک  به آن دسترسی دارد استخراج کرد، در تبیین جزییات دانش زبانی گویش ور ناکافی و به تعبیری دارای تعین ناقص است .به عبارت دیگر پیچیدگی  دانش بدست آمده توسط کودک بسیار فراتر از داده های ناقصی است که در دسترس کودک قرار می گیرد . 
  کتاب نادرشاه افشار - 37

حال به منظور پرکردن خلاء میان دانش زبانی و ” داده های زبانی اولیه” (PLD) زبان شناسان استدلال می کنند که کودکان از نظر زیستی نوعی توانایی ذاتی در اکتساب زبان دارند. در پنچ دهه گذشته، پژوهش های این مکتب ( مکتب زایشی) از زبان شناسان در جهت ارائه توصیفی از این توانایی بوده که بتواند دو واقعیت عمده را درباره زبان طبیعی انسان تبیین کند .

 اول متنوع سطحی و ظاهری زبان ها و دوم عدم دشواری یادگیری زبان با وجود فقر – محرک زبانی – ( که به آن پرسمان  افلاتون – نیز گفته می شود) .

این توصیف را می توان دستور جهانی (UG)  نامید. نظر به اهمیت پرسمان افلاتون  و نقش آن در تئوری – شناخت- به ناچار در آینده به آن می پردازم و رابطه آنرا با مبحث دستور جهانی نشان خواهم داد. 

در واقع هر انسان در هنگام تولد مجهز به تعدادی اصل ( یعنی  همان دستور جهانی) برای ساخت دستور زبان است این اصول را می توان دستور العملی برای (پخت) دستور زبان یک زبان خاص با ترکیب ، دسته بندی  و تحلیل

 داده های زبانی اولیه دانست. در واقع UG  یک تابع است  که داده های زبانی اولیه را بعنوان درون داد می گیرد و یک دستور زبان خاص (مثل دستور زبان انگلیسی ، آلمانی ، فارسی و …. ) را به عنوان برون داد ارائه می دهد. 

UG را می توان اصولی عام برای دستور زبان با پارامترهایی تعیین نشده دانست که ارزش آنها برمبنای تجربه زبانی تعیین می شود این پارامترها را   می شود کلیدهای ” خاموش / روشن” فرض کرد که هر ترکیب مربوط به تنظیم آنها به صورت خاموش یا روشن، دستور یک زبان خاص را شکل می دهد.

 پس، یادگیری یک زبان طبیعی همان مشخص کردن ارزش برای این پارامترهای تعیین  نشده یا خاموش و روشن کردن این کلیدهاست و این کار را کودک بر مبنای داده های زبانی اولیه که در محیط زبانی خود به آن دسترسی دارد، انجام می دهد. 

بنابراین، اولاً فرایند فراگیری زبان به جزئیات  درون داد زبانی / محیطی حساس است و ثانیاً دانش شکل گرفته محدود به اطلاعات متنوع یا درهم ریخته ای که ناشی از (داده های زبانی اولیه )است نخواهد بود زیرا اصول عامی که UG تعیین کرده است پیشاپیش وجود دارند و صورت کلی این دانش را تعیین

می کنند. 

* * تشابه ریاضی مطالب بالا :

تابع پارامتریک نمونه 

F(x)=a1f1(x)+a2f2(x)+a3f3(x)+……..+anfn(x)

 که در آن am یک پارامتر و fm(x) یکی از اصول دستور جهانی ذاتی بشر است بسته به هر زبان طبیعی، am می تواند روشن یا خاموش (صفر یا یک) باشد.

 ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان