من می خواهم که باشم و چه باید باشم؟ – قسمت چهارم

نویسنده: بدرالدین نجمی، روانشناس

Nbbn1392@gmail.com

 

بنابه یافته های پژوهشی، شکل گیری هویت در دختران، علاوه بر جستجوی استقلال شخصی برای همکاری و صمیمیت و مراقبت از دیگران، و در پسران اساساً برای استقلال، رقابت و فردیت یافتن است. از آنجا که در دختران فرآیند رشد هویت و ایجاد صمیمیت ممکن است انطباق یا همپوشانی داشته باشد، دوران وقفه یا تأخیر ممکن است برای دختران طولانی تر باشد، چراکه ایجاد یک رابطۀ موفق و صمیمانه حداقل برای دختران غیرهمجنس گرا مشروط به حضور پسرانی است که به ظرفیت لازم برای ایجاد صمیمیت رسیده باشند، که این دوران برای پسران به نظر می رسد پس از بنا نهادن هویت ظهور می کند. پیام های اجتماعی گیج کننده و مخالف، بسته به اینکه چه چیزی برای زنان ممکن یا مناسب دستیابی است، می تواند فرآیند رشد هویت را در دختران طولانی یا پیچیده کند.

عوامل خانوادگی: ترتیب تولد، تعداد خواهران و برادران و تفاوت سنی به خودی خود در شکل گیری هویت و خودانگاره مؤثر است. ایفای نقش والدین در یک خانوادۀ تک فرزند با خانوادۀ دارای چند فرزند کاملاً متفاوت است. همچنین، نه تنها کودک یا نوجوان در کنار خواهر و برادر خود با فاصله سنی مناسب، نسبت به پذیرش و ایفای نقش ها مقاومتی نداشته و رشد مطلوب تری خواهد داشت، بلکه باعث رفتار نوجوان و واکنش های والدین و اعضا خانواده خواهد شد و تکرار این چرخه به درونی شدن یا توقف رفتارها و در نتیجه شکل گیری هویت خواهد انجامید.

عوامل والدینی، دلبستگی های اولیه موفق و حمایت های عاطفی در خانواده منجر به همانندسازی مؤثر و شکل گیری هویت موفق می شود. هویتی که فردیت فرد را رقم می زند و عاری از تسلیم طلبی است. ما به عنوان والدین به همراه جامعه باید با اعطای آزادی و آگاهی به رشد سالم و سازگارانۀ فرزندانمان کمک کنیم تا آنها در این ورطۀ بی معنایی و پوچی دامن گستری که اخیراً بر زندگی افراد سایه افکنده است، به استقلال و هویت معنی دار دست یابند و با ارزش نهادن به خود مسئولانه و آگاهانه در جهت اهداف معلوم و قابل دسترس گام بردارند. حتماً نباید نوجوان ما مسیر زندگی ما را بپیمایند، بلکه کافی است بداند زندگی مسیر بلندی است که مستلزم حرکت و پیمایش است نه سکون و رکود و روزمرگی و دل بستن به لحظه های گذرا. نوجوان و جوان باید بیاموزند امیدوارانه، کنکاش گرانه و نه کامل خواهانه به کمال و تحقق خویشتن بیاندیشند تا به خرسندی و شادمانی پویا دست یابند؛ رضایتی که متکی بر عوامل و داشته های درونی است نه آنچه بطور موقت یا عاریه ای در اختیار فرد قرار می گیرد.

در کنار خانواده، مدرسه و جامعه نیز فرد را یا نقاد و کاوشگر تربیت می کند یا مطیع و همراه، یا زمینۀ سرگردانی و پراکندگی نقش و هویت را برای فرد رقم می زند یا موفقیت و انسجام در هویت را. الگوبرداری موفق از همقطاران و عناصر آموزشی – تربیتی و پیشرفت تحصیلی، برنامه های آموزش شغلی که نوجوان را با دنیای کار و اشتعال بزرگسالان  آشنا می کند تا با پذیرش نقش های مناسب مسئول بودن را تجربه کند نه تنها به خودانگارۀ مثبت و هویت منسجم می انجامد، که با تدارک فرصت هایی برای کاویدن میراث قومی – فرهنگی و آموختن درباره فرهنگ های دیگر در جوی از احترام، زمینۀ عزت نفس فرهنگی اجتماعی فراهم می شود.

عوامل اجتماعی – فرهنگی: ساختار هویت در دورۀ نوجوانی شدیداً متأثر از زمینه های فرهنگی – اجتماعی است. در فرهنگ هایی که تأکید بر استقلال فردی است هویتی فردگرا، خودمختار، متکی به خود و با تمرکز بر اهداف و منافع شخصی شکل می گیرد و در فرهنگ های تأکید کننده بر وابستگی های جمعی هویتی جمع گرا ، وابسته، متکی به غیر و متمرکز بر اهداف جمعی را شاهد خواهیم بود. در جوامع بسته و فرهنگ های سنتی شکل گیری هویت در دختران زودتر حاصل می شود؛ و جنبه هایی مانند هویت جنسی بسیار زودتر از هویت ایدئولوژیک خودنمایی می کند.

در یک جامعۀ پلورالیستی (کثرت گرا) حل و فصل بحران هویت چندان دشوار نیست. اما در جامعه ای که گروه مسلط به شدت درصدد اعمال ترجیحات فرهنگ خود و یکسان کردن جمعیت است دشواری کار بیشتر است. در این شرایط نوجوان یا تسلیم شدن را می آموزد یا مخالفت و درگیری آشکار یا منفعلانه را، که خود در ادامه منجر به اتلاف انرژی روانی، یأس، سرخوردگی، پوچی، ناخرسندی روانی و دل سپاری به آموزه ها و تبلیغات ارزشی نامفهوم و نامعین می شود. هر قدر این فشارِ برخاسته از فرهنگ غالب بیشتر باشد تعارض طولانی تر و اتخاذ چهرۀ متعارض ( ظاهری منطبق با فرهنگ اکثریت و باطنی موافق با فرهنگ خود) بیشتر روی می دهد. در چنین شرایطی افراد معدودی موفق به کسب هویت و شناسایی و بروز شایستگی های فکری و انگیزشی خود می شوند، که البته دستیابی به این پیشرفت نیازمند حضور والدینی آگاه، ناظر و همراهی است که خودشان بهتر است عاری از دغدغه های اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی باشند.

یک جامعه پویا با فرصت های روشن و برابر، فرد را در مسیر آینده و آگاهی و انجام نقش ها و مسئولیت های فردی کمک می کند. در میان نوجوانان، کاوش و تعهد در زمینۀ انتخاب شغلی و ترجیح نقش جنسی، پیش از ارزش های مذهبی و سیاسی صورت می گیرد. به این لحاظ  مقطع تاریخی رشد فرد نیز گویای این امر است که فشارهای اجتماعی مرتبط با غلبه نیروهای سیاسی نیز مسئول مشکلات خاصی می گردند که نوجوانان درگیر با مشکلات هویت جنسی و برخی از آنهایی که وابسته به اقلیت قومی هستند در زمینه تشکیل هویت شخصی ایمن با آن روبرو می شوند.

جابجایی و عدم صراحت و یکپارچگی ارزش ها در جامعه روند تربیت و پرورش شخصیت را دشوار می سازد. در جامعه ای که همواره شاهد رفتارهای غیراخلاقی نامأنوس با مقام انسانی، شکسته شدن ارزشها و ارزشمند شدن و قدرت گرفتن هویت های بی پایه و اساس و اختفای حقوق مسلم انسانی هستیم چگونه می-توان انتظار داشت کودک و نوجوان ما خود را پایبند به موازین اخلاقی بداند. آزادی، قدرت و قوانین اخلاقی جهان شمول کدامند؟ در مجموعۀ پیچیده قانون و کنترل اجتماعی و مدنیت و ملیت کدام اندیشه است که حقانیت پیدا می کند؟ درست و نادرست و معیار تمیز آنها کدام است؟ مرز میان حقوق فردی و جمعی کجاست؟ و پرسشهایی از این دست است که باید ذهن یک نوجوان و جوان آمادۀ استقلال و خوداتکایی را به خود مشغول سازد. او رفته رفته با پاسخ های مناسب برای این پرسش ها خود را آمادۀ ورود به مرحلۀ بعدی که هم-زمان با پی ریزی باورها و تشکیل نظام ارزشی، میل به تحقق آرمان های اجتماعی- مدنی و توجه به قوانین اجتماعی و اخلاقی است، می کند. ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان