نویسنده و پژوهشگر: علی تیموری
شهیار قنبری در سال ۱۳۲۹ در یک خانواده هنرمند و هنر دوست در خیابان فخر آباد سه راه ژاله که محلی با صفا و خانه های سرسبز و پر درخت بود و هنوز هم آب قنات مثل اشک چشم در جوی این خیابان روان است به دنیا آمد.
دوره ی ابتدایی را در دبستان جهان تربیت که به ریاست محترم آقای بنی احمد بود به پایان رسانید و دوره دبیرستان را در کالج البرز گذراند و برای ادامه ی تحصیل در رشته ی ادبیات راهی انگلستان شد و در شهر کمبریج به رشته ی مورد علاقه اش ادامه داد و از آن جائی که به سینما هم علاقه ی خاص داشت به خصوص در رشته ی کارگردانی سینما مطالعاتی نیز داشت.
بعد از مراجعت به ایران در رشته ی مورد علاقه ی خود فعالیت را شروع کرد و به طوری که می دانیم در نوجوانی در اطلاعات کودکان آن زمان داستان های کوتاه می نوشت که در آن مجله به چاپ می رسید و گه گاه اشعار کوتاهی می گفت و چند نمایش نامه مربوط به نوجوانان نوشت، بنابراین حالا که دوره جوانی را در برگشت به ایران طی می کرد ترانه سرایی را شروع کرد و در مجله ی اطلاعات جوانان داستان های توأم با طنز و اشعار مختلفی می گفت و به چاپ می رسید. کم کم ترانه سرایی را جدی گرفت و اولین ترانه ای که ساخت ترانه معروف “ستاره آی ستاره ” بود ولی اولین ترانه ای که از رایو پخش شد ترانه ی جالب ” دیگه اشکم واسه من ناز می کنه ” بود که برای اولین بار قبل از پخش این ترانه با او مصاحبه کردند و راجع به سوژه ی این ترانه که مضمون تازه ای داشت خواستند توضیح بیشتری بدهد، شهیار گفت تصور کنید یک عاشق پاک و صمیمی و یا یک نفرکه در اوج ناراحتی هست و می خواهد گریه کند و تسکین یابد در این وقت متوسل می شود که گریه کند بلکه آرام بگیرد حالا یک عاشق و یا یک درمانده و امثالهم می خواهد گریه کند که آرام شود اشک ناز می کند و از چشم پایین نمی آید. شهیار هم چنان به سرودن ترانه های مختلف ادامه داد.
شهیار قنبری با دیگر ترانه سرایان از نظر سوژه و مضمون های تازه و نوآوری که در کار داشت متفاوت بود. می شود گفت که در ترانه خود یک دگرگونی به وجود آورد. وقتی ترانه ی ” بوی خوب گندم ” و یا ” قصه ی دو ماهی ” و یا ” جمعه ها ” و یا ترانه ی معروف ” حرف ” را گفت شهرت خوبی پیدا کرد. وقتی در اوج شهرت بود از طرف مسئول شورای موسیقی از شهیار دعوت به عمل آمد در شورای شعر و ترانه که اعضاء آن اساتید و دانشمندان و شعرایی چون عماد خراسانی، محمود تفضلی، ابراهیم صهبا، فریدون مشیری، سیمین بهبهانی و یکی دو نفر دیگر بودند، شرکت کند و شهیار جوان ترین ترانه سرای آن روز برای مدت دو سال عضو این شورا شد.
بدین سو اشعار و ترانه ها را که می بایست اجرا و پخش شود بررسی و مورد تصویب قرار می داد. شهیار ترانه زیادی برای خوانندگان آن روز می سرود و سبک ترانه های او وضع خاصی داشت و تشبیهاتی که شهیار در اشعار خود داشت مورد تائید اساتید قرار می گرفت.
شهیار در بازیگری و کارگردانی سینما اولین بار در فیلم چهره ی آشنا که به کارگردانی زنده یاد حسن خردمند بود و در پارس فیلم ساخته می شد در نقش یک کودک ۴ ساله شرکت کرد که کارش از نظر کارگردان فیلم جالب بود.
در دومین فیلم به نام خانه خراب که در سال ۱۳۵۴ که به کارگردانی نصرت الله کریمی بود و شهیار هم نقش جوان اول این فیلم را بازی کرد. در این فیلم علاوه بر نصرت الله کریمی، شهلا، ژاله سام، جمیله شیخی، مرتضی احمدی و محسن مهدوی شرکت داشتند.
شهیار در سال ۱۳۵۵ فیلم شام آخر را که خود کارگردان و فیلمنامه نویس آن بود ساخت. تهیه کننده این فیلم آقای علی عباسی بود.. فیلم بردار جمشید الوندی و موسیقی متن را واروژان ساخت. هنرپیشگان این فیلم زنده یاد پروزی فنی زاده ـ محمد علی کشاورز ـ ایرن و نوری کسرایی و چند هنرمند دیگر شرکت داشتند.






