April 2020

روزهای جالبی را پشت سر می گذاریم که شاید هیچوقت تصورش هم به فکرمان خطور نمی کرد.
اگر نتیجه خاورمیانه و دنیا در حال حاضر به این روال است، آیا اگر شاه بر حکومتش باقی می ماند الان ایران چه وضعیتی می داشت و اینکه در زندگی مشکلی نداشتیم؟
تا قبل از سال ۱۹۷۹ دنیا بویی از معصومیت می داد و با وجود مشکلاتی که در آن دوران شاهد بودیم آرامش و تعادل فکری روح و روان برای ما که جوان بودیم و ترس و وحشتی در کشورمان نبود، کاملا عادی بود و شاید هم به این علت بود که همه به زندگی و آینده امیدوار بودیم. اتفاقاتی که در کشور ما ایران و سایر نقاط دنیا از آن زمان تا کنون رخ داده دردهایی در جهان برای مردم بوجود آورده که می توان به درد زایمان شبیه دانست که یا نتیجه آن شروعی جدید برای زندگی بهتر خواهد بود و یا نتیجه ای نکبت بار تر از آنچه که تاکنون مشاهده کرده ایم. اگر روزانه به اوضاع و احوال دنیا می نگریم که چه خواهد شد و به کجا می رویم روح مان را در عذاب قرار می دهیم که امیدی نیست و یا نخواهد بود پس با جریانات روز با دست خودمان آرامش زندگی مان را براحتی بهم می زنیم.
اکثر امراض روحی بخاطر نداشتن لنگر امید در زندگی است و برای فرار از شخصیت نا متعادل درونی مان، یا رفتارمان تند می شود و یا با الکل و یا مواد مخدر خودمان را بی تفاوت جلوه می دهیم در صورتی که مشکل اصلی نه تنها حل نمی شود بلکه عمیقتر نیز خواهد شد.
هیچکس نمی تواند این اطمینان را به شما بدهد که علتی فراتر از تصورات شخصی مان برای وجود ما در زمین وجود ندارد. که به این دنیا بیاییم، درس بخوانیم، ازدواج کنیم، کار کنیم، بچه دار بشیم و بعد از بزرگ کردن آنها بمیریم که کارمان را به پایان رساندیم و آسوده به زیر خاک برویم. آیا این صد در صد است و یا اینکه می توان به این سناریو شک هم کرد؟
اگر این یک حقیقت است چرا بعضی ها کشش همین که به این سادگی بیان شد را در زندگیشان ندارند؟ آیا فکر کرده اید چرا یک فرد تمام زندگیش را تکاپوی رسیدن به اهدافی می زند ولی هیچوقت به آن نمی رسد؟ راستی چرا همه ثروتمند نمی توانند باشند و چرا اکثرا زندگی بخور و نمیر دارند؟ چرا فقر؟
می خواهم شما را به این فکر بیاندازم که وقتی با امیدهای واهی و بدون اسلحه به میدان جنگ زندگی می روید فقط به امید شانس خواهید بود که این خرافات بهمراه دارد. شما شاید بهترین بازیکن تخته نرد باشید ولی اگر طرف مقابل شانس تاسش از شما بیشتر است فرقی نمی کند که چقدر بلدید. ولی در بازی شطرنج جریان کاملا متفاوت است و استدلال و تحلیل زیاد لازم است که فرد حرکت درست انجام دهد و شانس معنایی ندارد. شما در کدام بازی هستید؟
اگر می خواهید شطرنج باز درستی باشید بایستی تخمین آخرکار حرکتهای زندگیتان را بزنید و به این خاطر تعادل فکری و روحی با امیدهای درست و کاری در زندگی را احتیاج دارید.
اگر شما بازیچه شکستها و پیروزیها بشوید نمی توانید از یک روحیه قوی برخوردار باشید پس بایستی لنگر امیدتان بستگی به هیچکدام از بالا – پایینی های زندگی را نداشته باشد تا بتوانید علت اصلی حضور خود را در این زمین پیدا کنید. شما روحی در یک بدن هستید که امید و آرزوهایش خدشه دار نمی شود و می دانید که با تمام سختی های دوران زندگی باز هم پا برجا خواهید ماند چونکه محبت، صمیمیت، شادی، انسانیت، بزرگواری و سخاوتمندی، جوانمردی و احترام به دیگران قدرت تنفر، حسادت، یاوه گویی، دشمنی و کینه را در وجودتان در کنترل می گیرد و به شما دل به شادی می دهد که شما می توانید با لنگر به امید عشق از این خصلت ها آزاد شوید. انرژی منفی همراه با ترس تعادل فکری و روحی را مختل می کند و فرد را به باتلاق قضاوت دیگران با بینش بد گرفتار می کند که در نهایت شادی را دزدیده و امیدها را به فنا می برد. از خود سوال کنیم ثمره درخت زندگی من چیست؟

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان