ای وطن ای مادر تاریخ ساز ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من عشق جاویدان من، ایران من
نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی
فصل هشتم سلسله مقالات ایران باستان (جشنهای باستانی)
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده مهربان
خداوند مهسا، حدیث و کیان
خداوند یک ملت همزبان
که این خانه مادری، میهن است
که ایران زمین، کاوه اش یک زن است
ساختار کشاورزی، زندگی روستایی، و تحولات اجتماعی در دوران شاهنشاهی هخامنشی:
یکی از دوره های درخشان تاریخ ایران، زمان فرمانروایی هخامنشیان بود. در این عصر، محدوده ی سرزمین ایران به سطحی از وسعت رسید که پیش از آن در تاریخ منطقه سابقه نداشت. به ویژه در عهد داریوش یکم، مرزهای امپراتوری به نهایت گسترش خود رسید و ایران به مجموعهای از سرزمین های گوناگون با فرهنگ ها و زبان های متفاوت تبدیل شد. سند مهمی که این واقعیت را تأیید میکند، سنگ نوشتهای است که در آرامگاه داریوش در نقش رستم دیده میشود. بر اساس محتوای این کتیبه، قلمرو ایران در آن دوران به سی بخش عمده تقسیم شده بود که هر یک زیر نظر والی یا ساتراپ اداره میشد.
امپراتوری هخامنشی ترکیبی از اقوام متنوع بود. منابع تاریخی از حضور بیش از چهل و شش گروه قومی و نژادی در این حکومت سخن میگویند. آنان با وجود اختلاف در زبان، دین و رسوم، زیر پرچم واحد هخامنشی زندگی میکردند. این تنوع، چالشی بزرگ در مدیریت سیاسی بود؛ با این حال، هخامنشیان توانستند با برقراری قوانین منظم و عدالت نسبی، ثباتی پایدار ایجاد کنند.
از نظر جغرافیایی، بسیاری از مناطق پرجمعیت و ثروتمند جهان آن روز بخشی از قلمرو ایران بودند: آسیای صغیر، فنیقیه، بابل و مصر از جملهی این مناطق بودند. این سرزمینها نهتنها حاصلخیز و پرمحصول بودند، بلکه از نظر بازرگانی و صنعت نیز جایگاه ممتازی داشتند. ایران با قرار گرفتن در میان این مناطق، همانند پلی طبیعی مسیرهای اقتصادی شرق و غرب را به هم پیوند میداد. کاروانهای بازرگانی از جادههای ایران عبور میکردند و کالاهای گوناگون را میان قارهها جابهجا میساختند.
زندگی اجتماعی و امنیت در عصر هخامنشی: یکی از ویژگیهای متمایز این دوره، توجه حاکمان به امنیت داخلی و رفاه عمومی بود. در دورهی کوروش بزرگ و داریوش یکم، سیاستهای حکومتی بر پایهی احترام به حقوق مردمان و رعایت عدالت شکل گرفت. گزارشهای مورخان باستانی نشان میدهد که در این دوران، ظلم و فشار بر مردم به حداقل رسیده بود و زمینه برای شکوفایی کشاورزی و تجارت فراهم آمد.
دهقانان، بازرگانان و صنعتگران با آرامش خاطر به کار خود مشغول بودند. حتی مردمان غیرایرانی که در قلمرو هخامنشیان میزیستند، از امنیت و آسایش بهرهمند میشدند. ثروتمندان و اشراف نیز در این دوره حضوری پررنگ داشتند، اما ثروت آنان بیشتر از راه زمینداری و کشاورزی بهدست میآمد که خود نشانهای از اهمیت زمین در نظام اقتصادی هخامنشی است.
کوچ پارسیان و پیدایش سرزمین پارس: طوایف پارسی که بعدها بنیانگذاران شاهنشاهی هخامنشی شدند، در آغاز در اطراف دریاچه ارومیه و بخشهایی از زاگرس سکونت داشتند. آنان بهتدریج به سوی جنوب کوچ کردند و در نواحی شوشتر و مسجدسلیمان امروزی مستقر شدند. منطقهی تازه را «پارس» نامیدند. شغل اصلی این گروه دامداری و کشاورزی بود. جالب آنکه، سرزمینی را که در آغاز ترک کرده بودند نیز «پارسه» نام نهادند و این نام در تاریخ ماندگار شد.
کشاورزی و پایههای شهرنشینی: اگر به عقبتر بازگردیم، پیدایش نخستین روستاهای کشاورزی در ایران به هزارهی هفتم پیش از میلاد میرسد. انسانهای نخستین با کاشت دانهها و پرورش حیوانات، بنیان زندگی روستایی را گذاشتند. هرچند تغییرات بسیاری در طول قرون رخ داد، اما فعالیت روستایی هرگز از بین نرفت. در عصر هخامنشی، این سنت با سازماندهی گستردهتری ادامه یافت و روستاها و مزارع به رشد شهرها کمک کردند.
ایجاد شهرهای مهم در این دوره اغلب جنبهی اداری داشت. تخت جمشید، نقش رستم و بناهای فیروزآباد و سروستان از نمونههای برجستهی این شهرسازی هستند. تخت جمشید بهویژه نماد شکوه هخامنشی شد؛ مجموعهای ساختهشده بر صخرههای عظیم که هم مرکز سیاسی بود و هم مکانی برای برگزاری آیینهای باشکوه.
روشهای کشت و آبیاری: کشاورزان ایرانی از ابزارهای ابتدایی مانند داس و گاوآهنهای چوبی استفاده میکردند. در ابتدا، غلات مختلف بهطور مخلوط کاشته میشدند، اما بعدها با جداکردن انواع بذرها، محصول بهتر و بیشتری برداشت شد. محصولات اصلی در غرب ایران شامل گندم، جو، عدس، نخود، پیاز، خیار و کدو بود.
ایرانیان باغهایی را ایجاد کردند که در منابع یونانی «پردیس» نامیده شدهاند. این باغها با نظم خاصی طراحی میشدند؛ درختان در ردیفهایی همارتفاع کاشته شده و با چرخهای آبی بزرگ آبیاری میگردیدند. میوههایی چون انگور، انجیر و خرما در این باغها پرورش مییافت.
قنات، یکی از نوآوریهای مهم ایرانیان در آبیاری بود. این سیستم زیرزمینی امکان انتقال آب از سفرههای زیرزمینی به زمینهای خشک را فراهم میکرد. قنات قصبهی گناباد که امروزه نیز فعال است، نمونهای از مهارت ایرانیان در این زمینه است. همچنین آسیابهای آبی شوشتر بازماندهای از همان خلاقیتهاست.
اهمیت درخت و باغداری: درخت در فرهنگ ایرانی جایگاهی مقدس داشت. از روزگار پیشاتاریخ تا دوران ساسانیان، کاشت درخت و نگهداری از آن عملی ارزشمند محسوب میشد. در دورهی هخامنشی، این اهمیت دوچندان شد. کوروش دستور داد صدها جوی آب در اطراف کارون ساخته شود تا زمینهای حاصلخیز بیشتری پدید آید. قوانینی نیز وجود داشت که به موجب آنها کسانی که قنات حفر میکردند، میتوانستند تا چند نسل بعدی از زمینهای آبیاریشده بهرهمند شوند.
داریوش بزرگ نیز به کشاورزی علاقهی خاصی داشت؛ بهگونهای که تصویر نخل را بر مهر سلطنتی خود حک کرد. در آن دوران، نخل نهتنها سمبل باروری بود، بلکه تمام نیازهای یک خانواده را نیز تأمین میکرد: از میوهاش خوراک و نوشیدنی تهیه میشد، از برگهایش ابزار خانگی میساختند و حتی هستهی آن برای خوراک دام یا سوخت به کار میرفت.
تقسیم زمینها و نقش دولت: زمینهای زراعی در دورهی هخامنشی سه دسته بودند: بخشی در مالکیت مردم عادی که شخصاً بر روی آن کار میکردند؛ بخشی دیگر متعلق به اشراف و مالکان بزرگ که توسط دهقانان کشت میشد؛ و بخش سوم زمینهایی بود که اسیران یا بردگان بر آن کار میکردند. در همهی موارد، دولت بر روند کشاورزی نظارت داشت و مأمورانی مخصوص وظیفهی رسیدگی به امور کشاورزان را برعهده داشتند. پادشاهان به کسانی که زمین بایر را به مزرعه تبدیل میکردند یا قنات میساختند، پاداش میدادند. این امر نشاندهندهی اهمیت اقتصادی کشاورزی و حمایت حکومت از این بخش است. الواح دیوانی تخت جمشید نیز از وجود باغهای متعدد سلطنتی حکایت دارند که زیر نظر مستقیم دستگاه اداری اداره میشدند.
سدسازی و مدیریت منابع آب: ایرانیان علاوه بر قنات، در ساخت سد نیز توانایی بالایی داشتند. در نواحی پاسارگاد و تخت جمشید، سدهایی بر رودخانهها ساخته شد تا هم از سیلابهای ویرانگر جلوگیری شود و هم منابع آب برای کشاورزی ذخیره گردد. این تأسیسات سبب میشد باغها و شکارگاههای سلطنتی همواره پرآب و آباد باشند.
کشاورزی؛ ستون اقتصاد هخامنشی: در مجموع، کشاورزی اساس اقتصاد هخامنشیان بود. گندم و جو مهمترین محصولات غذایی بودند و باغهای میوه نیز علاوه بر اشراف، نیاز مردم عادی را برآورده میکردند. باغها و مزارع نهتنها جنبهی اقتصادی، بلکه بعد اجتماعی و فرهنگی هم داشتند. حضور آنها نشانهای از توجه شاهان به معیشت مردم و آبادانی کشور بود.
پس از هجوم دشمنان و نابودی بخشی از زمینها، کشاورزی ایران دچار آسیب شد؛ با این حال، در دوران ساسانیان این سنت احیا شد و حتی گسترش یافت. نظام قنات بهعنوان میراث ارزشمند ایرانیان قرنها پابرجا ماند و بعدها به مناطق دیگر جهان انتقال یافت.
ادامه دارد…
و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست
بگویید آهسته در گوش باد
چو ایران نباشد تن من، مباد