نویسنده: هستی موسوی
همکاری موچا با بازیگر مشهور سارا برنهارد باعث شد سیلی از سفارشها بهسوی او روانه شود و در عین حال، به رشد هنریاش نیز کمک کرد. برای طراحی تصویرهای ماندگار از برنهارد، موچا با دقت به اجراهای او نگاه میکرد و «جادوی خاص حرکاتش» را زیر نظر میگرفت. لباسهایی که برای او طراحی میکرد، بهگونهای بودند که حرکات بدنش را زیباتر نشان دهند. وقتی برنهارد مینشست، بلند میشد یا میچرخید، پارچههای نازک و روان لباسش با ظرافت در اطرافش موج میزدند. این حرکتهای روان و نمایشی، بعدها الهامبخش آثار تزئینی و تبلیغاتی موچا شدند.
فردینان شامپو نیوآ، چاپگر اهل پاریس، بهسرعت به ارزش تجاری سبک خاص موچا پی برد و به او پیشنهاد قرارداد انحصاری برای طراحی تبلیغات داد. موچا بعدها پوسترهایی برای برندهایی مانند کاغذ سیگار JOB) ۱۸۹۶)، شکلات ایدئال (۱۸۹۷)، و شامپاین Moët & Chandon) ۱۸۹۹) طراحی کرد.
همهی این تبلیغات، تصویر زنانهای به نام «زن موچا» را در مضمون خود داشتند، زنی با ظاهری خیالانگیز و لطیف که این بار نه برای نمایش یک نقش تئاتری، بلکه برای جذاب کردن یک محصول بهکار میرفت.
برگ تازه ای در زندگی موچا آغاز شد، او شروع به طراحی پنلهای تزئینی مخصوص استفاده در دکوراسیون داخلی کرد. زیبایی و ظرافت خاص سبک او، بهخوبی در مجموعههایی مانند «زمانهای روز» (۱۸۹۹) و «گلها» (۱۸۹۸) دیده میشود؛ آثاری که در آنها زنان در پسزمینههایی پر از گل و گیاه به تصویر کشیده شدهاند.
با وجود موفقیت در پاریس، احساسات میهندوستانهاش در او زنده بودند و همین باعث شد کمکم عناصر فرهنگی اسلاوی را وارد آثارش کند. این عناصر گاهی به شکل گلهایی الهامگرفته از هنر سنتی منطقه موراوی ظاهر میشدند و گاهی بهصورت دایرههایی برجسته که یادآور شمایلنگاری بیزانسی بودند.
در اثر «سرهای بیزانسی» (۱۸۹۷)، تصویر دو زن با زیورآلات مجلل بر سر، در قابهای دایرهای با نقشهای ظریف و توریمانند که الهامگرفته از صنایعدستی موراوی هستند، نمونهای شاخص از بازگشت موچا به ارزشهای میهندوستانهاش به شمار میرود.
از اوجگیری شهرت تا آغاز حماسهی اسلاوها
شهرت آلفونس موچا پس از همکاری با مجله La Plume و شرکت در نمایشگاه Salon des Cent در سال ۱۸۹۶، در سراسر اروپا گسترش یافت. سبک هنری او با جنبش آرت نوو پیوند خورد، اگرچه خودش این عنوان را نمیپسندید و هنر را چیزی فراتر از زمان میدانست. آثار گرافیکی و پوسترهایش نقش مهمی در عمومیکردن زیباییشناسی آرت نوو داشتند، چون برای مردم عادی نیز قابل دسترس بودند. در سال ۱۹۰۴، موچا به نیویورک سفر کرد و با استقبال زیادی روبهرو شد. هدف اصلی او از این سفر، جذب حمایت مالی برای پروژه بزرگ و ملیگرایانهاش به نام حماسهی اسلاوها بود؛ مجموعهای از نقاشیها برای تجلیل از اتحاد ملتهای اسلاو.
در سال ۱۹۱۰، پس از ۲۵ سال دوری، موچا به زادگاهش بازگشت تا تمام تمرکزش را بر خلق حماسهی اسلاوها بگذارد و تنها سفارشهایی را میپذیرفت که به ترویج فرهنگ یا فعالیتهای خیریهی چک کمک میکردند. او در سال ۱۹۲۸، این مجموعه را همزمان با دهمین سالگرد استقلال چکسلواکی، به شهر پراگ اهدا کرد. اما تنها ۱۱ سال بعد، با حملهی نازیها به پراگ، این دوران به تراژدی انجامید. موچا بهعنوان یک میهنپرست برجستهی چک دستگیر و بازجویی شد و پس از آزادی، در حالیکه سلامت جسمی و روحیاش بهشدت آسیب دیده بود، درگذشت.
آلفونس موچا هنرمندی بود که با ترکیب استعداد بینظیر و دیدگاههای فرهنگی عمیق، سبک ویژهای از هنر را خلق کرد که نهتنها در زمان خود محبوب شد، بلکه تأثیری ماندگار بر هنر و طراحی قرن بیستم گذاشت. او با آثارش سبک آرت نوو را به شکلی منحصربهفرد معرفی کرد. بازگشت او به زادگاه و تمرکز بر خلق حماسهی اسلاوها نشاندهنده تعهد عمیق او به فرهنگ و هویت ملی بود. موچا نه تنها هنرمندی بزرگ، بلکه میهندوستی است که آثارش همچنان در دنیای هنر زنده و الهامبخش باقی ماندهاند.
در پس هر سکوت، فصلی نو پنهان است.