شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت پنجاه و هفت

نویسنده: سید سعید زمانیه شهری

فصل هشتم سلسله مقالات شجریان، سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران

مفاهیم بنیادین در موسیقی سنتی ایران

به نام خداوند رنگین کمان

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است

ادامه تاریخ موسیقی ایران:

در ماه گذشته مقدمه ی تاریخی موسیقی را در دوره ی هخامنشیان بررسی کردیم اکنون به دوره سلوکی، اشکانی و ساسانی می پردازیم:

۲) دوره ‌ی سلوکی و اشکانی: پس از سقوط امپراتوری هخامنشی، ایران تحت سلطه‌ ی سلوکیان قرار گرفت، که خود از جانشینان اسکندر مقدونی بودند. از آن‌جا که این حکمرانان یونانی‌ تبار بودند، توجهی به حفظ میراث فرهنگی ایرانی نداشتند و حتی در برخی موارد تمدن ایرانی را نادیده گرفتند. این بی‌اعتنایی بعد ها در دوره‌ ی اشکانیان نیز دیده شد، چراکه آن‌ها نیز به عنوان یک نیروی خارجی وارد ایران شده بودند و تمرکز اصلی‌شان بر گسترش قدرت سیاسی بود، نه شکوفایی هنر و فرهنگ ایرانی.

در این دوران، تمدن یونان به شدت بر ایران تأثیر گذاشت و احتمال دارد که موسیقی یونانی نیز در ایران مورد توجه قرار گرفته باشد. برخی منابع تاریخی اشاره کرده‌اند که یکی از پادشاهان اشکانی، ارد اول، علاقه‌ی زیادی به ادبیات یونانی داشت و در مجالس خود نمایش‌های یونانی اجرا می‌کرد. از جمله آثار اوریپید، شاعر نامدار یونانی، که نمایشنامه‌ های حزن‌انگیز و تراژیک او شهرت فراوانی داشت.

با توجه به برگزاری این نمایش‌ها، ممکن است کسانی که در ایران با هنر نمایش آشنا بودند، به نوعی با موسیقی یونان نیز ارتباط داشته و قطعاتی از آن را اجرا کرده باشند. البته این فرضیه صرفاً بر حدس و گمان استوار است، چراکه هیچ سند مکتوبی در تأیید آن وجود ندارد.

۳) دوره‌ی ساسانی: با آغاز حکومت ساسانیان، که از نژاد ایرانی بودند، توجه ویژه‌ای به احیای فرهنگ و تمدن ایران صورت گرفت. پادشاهان این سلسله تلاش کردند علوم و هنرهای ایرانی را گسترش دهند و در نتیجه، موسیقی نیز تحت حمایت آنان رونق زیادی یافت.

اردشیر بابکان، بنیان‌گذار سلسله‌ی ساسانی، جامعه را به گروه‌های مختلف تقسیم کرده بود و موسیقی‌دانان یکی از این طبقات محسوب می‌شدند که نزد شاه از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند. در زمان بهرام گور، علاقه‌ی او به موسیقی و هنر چنان آشکار بود که گفته می‌شود بیش از چهارصد نوازنده و خواننده از هند به ایران دعوت کرد. در دوره‌ی او، موسیقی‌دانان مورد توجه ویژه قرار گرفته و در میان طبقات اجتماعی از احترام خاصی برخوردار بودند.

اما اوج شکوفایی موسیقی در ایران در دوران خسرو پرویز اتفاق افتاد. موسیقی‌دان برجسته‌ی دربار، باربد، تأثیر شگرفی در رشد این هنر داشت. در منابع ادبی و تاریخی، از جمله شاهنامه‌ی فردوسی و خسرو و شیرین نظامی، روایت‌هایی درباره‌ی مهارت باربد و جایگاه والای او نزد خسرو پرویز آمده است.

باربد به عنوان نغمه‌پرداز دربار، مجموعه‌ای از نغمه‌ها را برای اجرای روزانه در قصر خسرو پرویز ساخت. گفته می‌شود که ۳۶۰ نغمه‌ی موسیقی برای روزهای سال تنظیم کرده بود تا پادشاه از تکرار نغمه‌ها خسته نشود.

نقش او فراتر از یک موسیقی‌دان معمولی بود، چراکه واسطه‌ی انتقال پیام‌ها به شاه نیز محسوب می‌شد. یکی از مشهورترین روایت‌ها درباره‌ی باربد این است که پس از مرگ اسب محبوب خسرو پرویز، شبدیز، او با مهارت هنری خود این خبر را در قالب موسیقی به شاه منتقل کرد. خسرو پرویز پیش‌تر فرمان داده بود که اگر کسی خبر مرگ شبدیز را بدهد، مجازات خواهد شد. اما باربد با نغمه‌ای ظریف این پیام را رساند، به‌گونه‌ای که وقتی خسرو پرویز از ماجرا آگاه شد، گفت: وای بر تو! شبدیز مرد

باربد پاسخ داد: تو خود گفتی که شبدیز مرد.

این لطافت در انتقال پیام نشان‌دهنده‌ی جایگاه والای موسیقی و هنرمندان دربار در دوره‌ی ساسانی است.

نغمه‌های مشهور دوره‌ی ساسانی:

در مثنوی خسرو و شیرین، نظامی گنجوی نام سی لحن باربد را ذکر کرده که گفته می‌شود برای سی روز ماه ساخته شده بودند. او پس از ماتم سه‌روزه‌ی خسرو پرویز برای مرگ بهرام چوبین، به مجلس بزم بازگشت و باربد را فراخواند:

سـه روز اندوه خورد از بهر بهرام

نه با تخت آشــنا می‌شـد نه با جام

چهارم روز مجلـس تازه کردند

غناها را بلندآوازه کردند

ملک چون شد ز نوش ساقیان مست

غم دیدار شیرین بردش از دست

طلـب فـرمـود کـردن باربـد را

وزو درمان طلـب شـد درد خود را

از میان نغمه‌های مشهور دوره‌ی ساسانی، برخی عبارت‌اند از: گنج بادآورد، آرایش خورشید، مشک دانه، نیم روز، رامش جان، نوشین باده، نوروز، شبدیز، کبک دری، سبزدرسبز، سروستان، کین ایرج و  باغ شیرین.

علاوه بر باربد، نکیسا نیز یکی از موسیقی‌دانان برجسته‌ی این دوران بود که در نوازندگی چنگ مهارت داشت. از دیگر هنرمندان این دوره می‌توان بامشاد، رامتین (رامین) و آزادوار چنگی را نام برد.

تاریخ‌نویسان نام‌های مختلفی از نغمه‌های قدیمی ایرانی را گردآوری کرده‌اند و درباره‌ی منشأ آن‌ها بحث‌های فراوانی صورت گرفته است. عباس اقبال آشتیانی، پژوهشگر برجسته، در تحقیقات خود نام تعدادی از این نغمات را در دیوان‌های شاعران قدیمی استخراج کرده است.

برخی از نغمه‌های موسیقایی که احتمالاً متعلق به دوره‌ی ساسانی هستند، شامل: پالیزبان، سبز بهار، باغ سیاوشان، راه گل، شادباد، تخت اردشیر، گنج سوخته، دل‌انگیزان، چکاوک، خسروانی، نوروز بزرگ و نوروز کوچک، جامه دران. برخی از این نغمات امروزه نیز در موسیقی ایرانی باقی مانده‌اند، از جمله چکاوک و نوروز در دستگاه همایون، خسروانی در ماهور، جامه‌دران در بیات اصفهان و نهفت در نوا. با توجه به انتقال شفاهی این نغمات از استاد به شاگرد، تغییرات زیادی در آن‌ها ایجاد شده و تنها در سال‌های اخیر، که نت‌نویسی موسیقی رایج شده، ثبت مکتوب پیدا کرده‌اند. بنابراین بررسی دقیق و شناخت دقیق این نغمه‌ها همچنان نیازمند پژوهش‌های بیشتر است.

موسیقی ایرانی در طول تاریخ خود نغمه‌هایی را در بر داشته که هر یک، علاوه بر زیبایی، بیان‌گر ارزش‌های فرهنگی و آیینی این سرزمین بوده‌اند. در میان این نغمات، جامه‌دران جایگاه ویژه‌ای داشته است. وحشی بافقی در شعری شورانگیز به این نغمه اشاره کرده و آن را به حال عاشقانی که از شور و هیجان موسیقی به وجد می‌آیند و جامه از تن پاره می‌کنند، تشبیه کرده است:

مطرب بـه نوایی ره ما بی‌خبران زن

تا جامه درانیـــم ره جامــه‌دران را

در اینجا، ره به مفهوم آهنگ و نغمه به‌کار رفته و نشان‌دهنده‌ی پیوند موسیقی با احساسات انسانی است. اما یکی از مهم‌ترین نغمه‌های موسیقی ایران نوروز بوده که نام آن برگرفته از جشن ملی و باستانی ایرانیان است. این لحن موسیقایی در منابع قدیمی با نام‌های نوروز بزرگ، نوروز کوچک، نوروز خارا، و نوروز کیقبادی ضبط شده است و شاعران برجسته‌ای چون منوچهری دامغانی آن را در اشعار خود ستوده‌اند: 

نوروز بزرگم بـزن ای مطرب امروز

زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

این بیت اشاره‌ای به شکوه نوروز و جایگاه آن در موسیقی و فرهنگ ایرانی دارد. همچنین، منوچهری در ابیات دیگری از نغمات موسیقی ایرانی، مانند سروستان، زیر قیصران، تخت اردشیر و نوروز بزرگ سخن گفته و نشان داده است که موسیقی ایران از دیرباز دارای ملودی‌هایی متنوع و غنی بوده است. در دوران نظامی گنجوی نیز نوروز همچنان جایگاه برجسته‌ای در موسیقی داشت. او در مثنوی خسرو و شیرین به این نغمه اشاره کرده و آن را با شکوهی خاص وصف نموده است:

چو در پرده کشیدی تار ساز / ناز نوروز

به نوروزی نشسـتی دولـت آن روز

اما با گذشت زمان، برخی از انواع موسیقی نوروزی، مانند نوروز بزرگ و نوروز کوچک از میان رفتند و نوروز صبا جایگزین آن‌ها شد. نکته‌ی جالب توجه این است که در منابع بعدی، نام‌هایی چون نوروز عرب و نوروز عجم نیز دیده می‌شود که نشان از گسترش این نغمه و تغییرات آن در گذر زمان دارد.

در ردیف‌های موسیقی ایرانی امروز، سه نوع نغمه با نام نوروز وجود دارد:

نوروز صبا که در پرده‌ی چکاوک اجرا می‌شود و از پرده‌ی بیداد آغاز می‌گردد.

نوروز عرب که در پرده‌ی چکاوک توقف می‌کند.

نوروز خارا که در نهایت به پرده‌ی چکاوک فرود می‌آید.

این سه نغمه در حال حاضر جزو فروع چکاوک و بیداد محسوب می‌شوند.

یکی دیگر از الحان مهم موسیقی ایرانی خسروانی است که سابقه‌ای کهن دارد و تا امروز نیز در دستگاه ماهور اجرا می‌شود. حافظ در ساقی‌نامه‌ی خود از این نغمه یاد کرده و آن را با سرود خسروانی پیوند داده است:

مغنی کجایـی بـه گلبانگ رود

به یاد آور آن خسروانی سـرود

موسیقی خسروانی، که نام خود را از دوران خسرو پرویز گرفته، بخشی از فرهنگ موسیقایی ایران را تشکیل داده و در قرون بعد نیز همچنان مورد توجه بوده است. این بازنویسی نه تنها بیان را روان‌تر و منسجم‌تر کرده، بلکه ساختاری تازه و بدون اقتباس مستقیم ارائه داده است، به‌گونه‌ای که پیوستگی تاریخی نغمه‌های ایرانی به‌وضوح قابل مشاهده باشد.

ادامه دارد…

و… تا ساز هست و آواز هست، شاگردان مکتبت، به نامت و با یادت، صبوح ها پر می کنند و قدح ها خالی.

ساقیا…، سرو چمان…،  قدحت پُر مِی باد.

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان