Payam Javan July 190

سرمقاله جولای ۲۰۲۵؛ وکـالت به شاهـزاده رضا پهلوی (۲۹)

نویسنده: شهرداد خبیر

از خامنه ای به رضا پهلوی

مدرنیته ایرانی و فرهنگ زن کشی، نخبه کشی و سگ کشی

در این روزهای بحرانی کشورمان، سرشار از بیم و اضطراب و فقر و نا امنی، مات و مبهوت مانده ایم که: چرا و چگونه به این وضعیت تاریخی نابسامان بلکه بلبشو، ورشکسته و غیر انسانی گرفتار آمده ایم؛ بر لبه پرتگاه، در آستانه سقوط و انحلال! گویی در انتهای یک کابوس ناتمام، از دهشت و وحشت به یکباره، عرقریزان و تب سوخته، از خواب پریده ایم و به همین سبب پایان ماجرا بر ما پوشیده مانده است. و ما خوابزده، گیج و منگ که چه خواهد شد و به چه بهایی  از این زجر کُشتگی، رها خواهیم شد؟

شهسوار ما، ناجی ما کی می آید؟

شاهزاده رضا پهلوی، اینبار نه سوار بر اسب عربی یا مجار یا با بلیزر فرنگی: که با رخش ایرانی خواهد آمد و سپس بر شانه مردم ایران، که با درفش کاویانی  به پذیره ( استقبال) او آمده آند، به کاخ نیاکان دادگر خود رفته و بر نشیمنگاه حکومت به پلشت زدایی، آزادی مردم و رفاه و سازندگی ایران فرمان خواهد داد.

می دانم خواهد آمد تا  دگر بار، همچون- اخوانی-، کسی دیگر این چنین نسراید:

قاصدک هان! چه خبر آوردی؟

از کجا و ز که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی اما، اما

گرد بام و در من

بی ثمر می گردی

انتظار خبری نیست مرا

نه ز یاری، نه ز دیّار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک

در دل من همه کورند و کرند

دست بردار از این در وطن خویش غریب

قاصد تجربه های همه تلخ

با دلم می گوید

که دروغی تو، دروغ

که فریبی تو، فریب !

قاصدک

هان … ولی … آخر … ای وای

راستی آیا رفتی با باد؟

با توام آی کجا رفتی؟ آی !

راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

مانده خاکستر گرمی جایی؟

در اجاقی طمع شعله نمی بندم

خردک شرری هست هنوز؟

قاصدک

ابر های همه عالم شب و روز

در دلم می گریند

می کوشم با بهره گیری از مطالعات و نظریات اندیشمندان فرهیخته و دردمند ایرانی، پاسخی در خور بیابم. شرایط ناگوار کنونی ما، ماحصل برخورد و تلاقی مفاهیم سنتی و فرهنگ بشدت مذهبی ما به ایده های گشاده و نقد پذیر اروپایی است. تفکر غربی از ابتدای تمدن یونانی، بعنوان بستر و ریل گذار تحول این تفکر، سیری منظم از “زبر” به “زیر”، از آسمان به زمین، از « تفکر شهودی» به «جهان بینی تکنیکی»، از «آخرت نگری و معاد» به «تاریخ پرستی» بعنوان فهم و تفسیر انسانی از سیر سرنوشت خود و علل آن  داشته است. حکم کردن به اینکه این تطور در جهت پیشرفت بوده یا افول، وابسته به منظری است که ما از آن به تاریخ و سرنوشت بشریت می نگریم. غور (بررسی) همه جانبه در ماهیت تفکر غربی که از لحاظ پویایی، تنوع، ساختار شکنی، غنای مطلب و قدرت محسور کننده، پدیده ای تکین و استثنایی بر کره خاکی است، ما را به این امر آگاه می سازد که سیر اندیشه ورزی غرب، در جهت بطلان تدریجی جملۀ معتقدات یا خرافاتی بوده که میراث معنوی و مشخصۀ شاخص تمام تمدنهای آسیایی، بویژه ما را تشکیل می دهند. این تمدن ها، و مخصوصا کشورهای اسلامی در وضع کنونی شان، در دوران فترت هستند. دانستن اینکه این دوره فترت چگونه است و چه ماهیتی دارد موضوعی است که می خواهیم در این سرمقاله بشکافیم و بکاویم.

این تمدنها، خواه ناخواه، مقهور نیروی نابود کننده ای هستند که خود در تکوین شان کوچکترین دخالتی نداشته اند! تنها برای توضیح دوران فترت (ضعف و رکود)، کافیست که به آمار تعداد حجاج کعبه توجه کنیم که از میزان تقریبی 3 میلیون و دویست هزار در سال 2014 به حدود 1 میلیون و هفتصد هزار حاجی درسال 2025 کاهش یافته است.!! موضوع هنگامی معنای ژرفتری را ایفاد می کند که توجه داشته باشیم که نرخ رشد جمعیت این کشورها سالیانه حدود 3 درصد می باشد و بجای افزایش یا حداقل ثبات تعداد زایرین شاهد شیب نزولی آن هستیم. تبلور فرایند تاریخی تکوین تفکر غربی در مفهوم مدرنیته است و بهتر است که کنکاش را از همین جا آغاز کنیم. مفهوم مدرنیته را از نظر زمانی می توان بطور خلاصه چنین تعریف کرد: بروز انسان جدید و تثبیت جوهرۀ انسانیت در گسترده ترین مصادیق خود؛ در اثر گسست تدریجی نوع بشر از خوی و غرایز وحشی و حیوانی خویش و پذیرش حق زیستن در گسترده ترین سپهر حیات برای دیگران و احترام به طبیعت حداقل بصورت نظری. از نظر تاریخی، عصر مدرن با دوره رنسانس آغاز شده و با دوران روشنگری  از نظر: خرافه زدایی و انقلاب کبیر فرانسه از : نظر سیاسی و ایده آلیسم آلمانی، بعنوان مبانی فکری ،فلسفی و تئوریک، تحکیم و تثبیت می شود. از ویژگی های این دوران می توان به این موارد اشاره نمود:

– در این مدت زمانی، فردیت اعتلا یافته و سنت نقد می شود

– در این دوره فرد خود مختار و خوداگاه( سوژه)، با ظهور یا ظهور به شکل سوژه دکارتی ( = انسان خردورز) خود را ارباب و مالک طبیعت (= ابژه) اعلام می کند و به مفهوم پیشرفت و بینش فعلی از تاریخ ارزش و بها می دهد.

– آگاهی فرد از فردیت خود

– جدایی دین از دولت و پرهیز دین از سیاست

– تأکید بر آزادی فردی

– افسون زدایی از جهان و باور به فهم پذیری آن توسط ذهن انسان( سوژه)

– تأکید بر علم گالیله ای و نیوتونی همراه با انقلابهای علمی و صنعتی در غرب

– دوران عقل ابزاری: بمعنای تسلط انسان بر طبیعت و انسان، از طریق بکارگیری علم و فناوری

– عقل انتقادی: به معنای تأکید بر سوژه خودمختار که شناسنده خود و جهان است و از جهان متافیزیکی و هر گونه جزم اندیشی، بویژه دینی، تقدس زدایی می کند و بر آزادی های فردی خود اصرار دارد.

– همچنین دوران مدرن، در رویدادهایی چون انقلاب آمریکا و فرانسه و دو اعلامیه استقلال آمریکا و اعلامیه حقوق بشر و شهروندی 1789 فرانسه تجلی می یابد.

اندیشه تجدد گرایی در ایران، پس از شکست های خفت بار دولت قاجار در نبردهای قفقاز، از روسیه یعنی یک کشور اروپایی، بین سالهای 1800تا 1830بتدریج مطرح گردید. ولیعهد عباس میرزا، بعنوان فرمانده شجاع و اصلاح طلب ولی شکست خورده قاجار، که با کارشکنی و خیانت سیاستمداران و روحانیون با نفوذ فاسد، خرافی یا متحجر، در ستیز بود بدرستی علت عقب ماندگی ملت را، در جمود فکری و دینی و تکنیکی ایران، در مقایسه با اندیشه و تمدن غربی دانست و برای نخستین بار، نسبت به خدمت گرفتن مستشاران نظامی و صنعتی غربی، و اعزام دانشجو به روسیه واروپا اقدام کرد.  قلم، آرام نگرفته؛ واژه‌ها در راه‌اند…

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان