ای وطن ای مادر تاریخ ساز ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من عشق جاویدان من، ایران من
نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی
فصل هشتم سلسله مقالات ایران باستان (جشن های باستانی)
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده مهربان
خداوند مهسا، حدیث و کیان
خداوند یک ملت همزبان
که این خانه مادری، میهن است
که ایران زمین، کاوه اش یک زن است
بررسی جایگاه کشاورزی در تمدن ایران باستان در عصر زرتشت و اقوام آریایی:
در دوران باستان، به ویژه همزمان با ظهور زرتشت و دوران شکوفایی تمدن آریاییها در فلات ایران، کشاورزی از جایگاه بسیار والا و مقدسی برخوردار بوده است. زرتشت، پیامبر بزرگ ایران باستان، علاقه ای وافر به کشاورزی داشته و در آموزه های دینی خود بارها پیروانش را به گسترش و رونق بخشیدن به کشاورزی فراخوانده است. او کشاورزی را نه تنها فعالیتی مفید، بلکه عملی الهی و پرثواب میدانست و آن را از مصادیق عبادت و نیکی در دین خود معرفی میکرد.
آیین زرتشتی، که اساس آن بر پرستش روشنایی، راستی، پاکی و خیر نهاده شده بود، کشاورزی و دامداری را از جمله والاترین نمودهای نیکی و پارسایی میدانست. ایرانیان باستان پیرو این آیین، از هرگونه پلیدی، زشتی، ویرانی و بیثمری بیزار بودند. خورشید را همچون دیده ی آسمان گرامی می داشتند، و رعد را چونان نگهبان آن میپنداشتند. آن ها به کویر و خشکی علاقه ای نداشتند و عاشق آبادانی، سبزی، آب و زمین حاصلخیز بودند. دین زرتشت، کشاورزی را نه فقط امری معیشتی بلکه وظیفهای معنوی تلقی میکرد که اثرات آن به حیات اخروی انسان نیز تسری مییابد.
مطابق با تعلیمات زرتشت، آباد نگاه داشتن این جهان، مقدمهای برای سعادتمندی در جهان پس از مرگ است. او بارها تأکید داشت که هر فرد نیک کردار باید در آبادانی خانه ی جهانی، یعنی زمین، مشارکت کند و به کشت و زراعت بپردازد. این نگاه باعث شد که بخش عظیمی از خاک ایران در آن دوران زیر کشت باشد. مردم با تلاش فراوان باغ ها و مزارعی پدید آورده بودند و از دامداری و کشاورزی، ثروت های هنگفتی به دست میآوردند. حتی مناطقی که از نظر جغرافیایی مستعد نبودند، مانند سیستان، به واسطه ی بهره برداری هوشمندانه از منابع آبی و خاکی، به مراکز تولید غلات تبدیل شده بودند. در این نواحی، با استفاده از جویها، قنات ها و سدها، آب رسانی انجام می شد و حاصل خیزی زمین تا بدان حد بود که حتی تا زمان حمله ی مغول، وضعیت آبادانی و اهمیت راهبردی خود را حفظ کرده بودند.
زمین، برای ایرانیان باستان، نه تنها عنصری طبیعی، بلکه مظهری از قداست و برکت الهی به شمار میرفت. تمامی آنچه که به زمین مرتبط بود، نظیر آب، دانه، گیاه، درخت، و حتی روستا، تقدس داشتند. دین زرتشت، کشاورزی را شریف ترین شغل ها می دانست و به همین دلیل، پادشاهان نیز نسبت به آن توجهی ویژه داشتند. شاهان ایران که همواره در پی توسعه و آبادانی کشور بودند، امور دهقانان، زمین، و منابع آبی را اموری بسیار مهم و کلیدی قلمداد میکردند.
در جامعهی آریایی، کشاورزی به عنوان شغل اصلی و بنیانی مردم شناخته می شد. آنان با درک اهمیت این حرفه، پیوسته تلاش می کردند زمین های خشک و غیرقابل استفاده را به باغ های سرسبز و پرثمر تبدیل کنند. در دوران زرتشت و استقرار قوم آریایی، توجه به توسعهی همه جانبه ی کشور مطرح بود، اما بیش از هر زمینه ای، کشاورزی در کانون توجه قرار داشت.
بررسی های تاریخی نشان میدهد که زرتشت در دوره ای میزیسته است که جامعه ی ایرانی در حال گذار از زندگی کوچ نشینی و دامداری به سمت زندگی یکجانشینی و کشاورزی بوده است. اقوام آریایی که در ابتدا شیوه ی دامداری داشتند، پس از ورود به ایران، همچنان آن شیوه را ادامه دادند، اما با افزایش جمعیت و محدود شدن چراگاه ها، دیگر امکان ادامه ی آن سبک زندگی وجود نداشت. این وضعیت ایجاب می کرد که بخشی از جمعیت به کشاورزی بپردازند، چرا که کشاورزی امکان بهره برداری مؤثرتر از منابع آب و خاک را فراهم میکرد و قادر بود غذای جمعیت بیشتری را تأمین کند.
با این حال، این تغییر برای آریاییها آسان نبود؛ چرا که آتش میترا، نزد دامداران و جنگجویان محبوب بود و سبک زندگی آنان بیشتر با نظام قبیله ای هماهنگ بود. اما زرتشت با ترویج اصولی همچون خردگرایی، منع قربانی کردن حیوانات سودمند برای کشاورزی، و تشویق به شهرنشینی، توانست این تغییر اساسی را تسهیل کند. آموزه های عقل گرایانه ی زرتشت به حدی عمیق بود که اندیشمندان غربی چون نیچه را نیز مجذوب خود ساخت، تا آنجا که نیچه در کتاب «چنین گفت زرتشت»، خود را شاگرد فکری این پیامبر معرفی کرده است.
در بخشهای مختلف کتاب اوستا، بهویژه در فرگرد سوم، توصیههای مستقیمی درباره کشاورزی آمده است. در این فرازها، اهورامزدا در پاسخ به پرسش های زرتشت، مکان هایی را که در آن ها کشاورزی، آبیاری، و کاشت درختان میوه انجام میشود، خوشبختترین نقاط زمین میداند. مردی که با دستان خود زمین را شخم میزند، میکارد و به ستایش ایزد مهر میپردازد، شایستهترین فرد برای دریافت نعمت و خشنودی الهی معرفی شده است.
همچنین آمده است که کسی که زمین را برای مردی دیندار و نیکوکار آماده و آباد کند، مورد لطف زمین قرار میگیرد و زمین، برای او محصول، غذا و گندم پدید میآورد. در مقابل، کسی که از کار در زمین دوری کند، زندگیاش به فقر، نیازمندی و وابستگی به دیگران ختم خواهد شد و از باقیماندهی سفرهی دیگران ارتزاق خواهد کرد. در آموزههای اوستا تصریح شده که هرکس گندم بکارد و به خوبی برداشت کند، آیین زرتشت را تقویت کرده و دین را نیرومند میسازد. کاشت گندم همچون کاری بزرگ قلمداد شده که با ارزش اعمال صد مرد کشاورز یا ده هزار بار خواندن دعاهای مقدس برابری میکند. در خانهای که گندم فاسد شود، دیوان (نماد پلیدی) خانه میگزینند، اما آنجا که گندم فراوان است، دیوان را چنان میسوزاند که گویی آهن مذاب در دهان آنها ریختهاند. در پایان، اهورامزدا کسی را که زمین را برای دینداران بکارد و کارش را به نیکی و پاکی به انجام رساند، گرامی میدارد، اما اگر این کار ناقص انجام شود، آن شخص به جهانی تاریک، پررنج و پراز درد و عذاب فرو خواهد افتاد.
در یسنا هات ۲ و ۶ نیز بارها از ستایش زمین، روستاها، چراگاهها، آبگیرها و روییدنیها سخن گفته شده است. زرتشت در یکی از نیایشهای خود اهورامزدا را چنین میستاید که او، آفرینندهی روشنایی، زمین و همهی خوبیهاست، و این نعمتها را برای بشریت آفریده است. وی از کشورهایی یاد میکند که در آنها آب روان، به آسانی به سوی زمینهای کشاورزی جاری است، محصولاتی با دانههای درشت بار میآورد، و چراگاههایی پر از گیاهان مغذی دارند. ادامه دارد…
و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.
بگویید آهسته در گوش باد
چو ایران نباشد تن من، مباد