نویسنده: هستی موسوی
«من علاقهای به کشیدن پرتره از خودم ندارم. چه موضوعاتی برای نقاشی برایم جذاب هستند؟ چیزهای دیگر، بهویژه زنان…»
گوستاو کلیمت
گوستاو کلیمت به خاطر نقاشیهای تزئینی، حسی و نمادیناش از زنان و مناظر طبیعی با فضایی خیالانگیز شناخته میشود. او فراتر از مرزهای هنر آکادمیک سنتی رفت و به یکی از چهرههای برجسته جنبش آرت نوو و دوران طلایی فرهنگ وین تبدیل شد؛ عصری باشکوه که با آغاز جنگ جهانی اول به پایان رسید.
زندگینامه گوستاو کلیمت
گوستاو کلیمت در سال 1887
کلیمت در ۱۴ ژوئیه ۱۸۶۲ در بائو مگارتن، یکی از حومههای شهر وین، متولد شد. پدرش زرگر بود، و شاید همین پیشزمینه تاثیری ماندگار بر علاقهی کلیمت به طلا و تزئینات در آثار هنریاش گذاشت. استعداد او در طراحی از همان کودکی مشهود بود. در چهاردهسالگی، با دریافت بورسیهی دولتی وارد مدرسهی هنرها و صنایعدستی وین (Kunstgewerbeschule) شد و بهسرعت به یکی از دانشآموزان ممتاز آنجا تبدیل شد.
نخستین آثار کلیمت موفقیت زودهنگامی برایش بههمراه آورد. در دوران نوجوانی، او به همراه برادرش ارنست و دوستشان فرانتس فون ماچ، گروهی هنری تشکیل دادند و به انجام پروژههای بزرگ تزئیناتی برای فضاهای عمومی پرداختند. از جمله مهمترین این پروژهها میتوان به تزئینات داخلی تئاتر ملی اتریش (Burgtheater) و موزهی تاریخ هنر وین اشاره کرد.
بهسوی سبکی نو
آثار اولیه کلیمت که در سبک کلاسیک و سنتی خلق شده بودند، تحسین فراوانی برانگیختند. اما در سال ۱۸۹۷، او همراه با جمعی از هنرمندان همفکرش از انجمن رسمی هنرمندان اتریش جدا شد و گروهی نوگرا به نام «جداییخواهان» (Secession) را بنیان نهاد. کلیمت به عنوان نخستین رئیس این جنبش انتخاب شد. این گروه به سرعت جایگاه خود را در صحنهی هنر اتریش تثبیت کرد. بر سردر ورودی ساختمان سسیون، که توسط یوزف ماریا اُلبریش طراحی شده بود، شعاری برجسته نقش بست: «برای هر عصر، هنر خودش؛ برای هنر، آزادیاش». کلیمت در این دوره از یک هنرمند وابسته به نهادهای رسمی به یکی از پیشگامان هنر مدرن و نوگرای اتریش تبدیل شد.
“Der Zeit ihre Kunst, der Kunst ihre Freiheit”
«برای هر عصر، هنر خودش؛ برای هنر، آزادیاش»
از همان سال، کلیمت تابستانهای خود را اغلب در کنار دریاچه آترزی در اتریش و همراه با خانواده فلوگه سپری میکرد. این اقامتهای تابستانی، فضایی آرام و الهامبخش برای خلق منظرههایی فراهم آورد که حدود یکچهارم از آثار هنری او را تشکیل میدهند. او برای بسیاری از نقاشیهای خود، طراحیهای مقدماتی متعددی انجام میداد و گاه بیش از صد طرح برای تنها یک اثر آماده میکرد.
در این دوران، سبک کلیمت دگرگون شد. او به سمت بیانی مسطحتر، خیالپردازانهتر و متفاوت از سنتها حرکت کرد و از جریان امپرسیونیسم، خطوط منحنی آرت نوو و نقوش آسیایی الهام گرفت. اما این رویکرد نوین برای مقامات رسمی چندان پذیرفتنی نبود. در سال ۱۸۹۴، کلیمت مامور شد برای تالار بزرگ دانشگاه وین، سه اثر با موضوعات فلسفه، حقوق و پزشکی خلق کند. با اینحال، زمانی که آثار ارائه شدند، بهدلیل فضای نمادین، تخیلات پیچیده و نمایش بدن برهنه، با موجی از انتقادهای شدید مواجه شدند و برخی حتی آنها را «مبتذل» نامیدند.
پس از این تجربه جنجالی، کلیمت تصمیم گرفت دیگر با نهادهای دولتی همکاری نکند و تنها برای مشتریان خصوصی نقاشی کند. او پرترههایی از زنان اشراف و طبقه بورژوا و همچنین آثار نمادین و اسطورهای خلق کرد. در این دوران، دو پروژه بزرگ نیز به انجام رساند: یکی نقاشی دیواری الهامگرفته از سمفونی نهم بتهوون برای نمایشگاه چهاردهم جداییخواهان، و دیگری تزئینات باشکوه سالن غذاخوری کاخ استوکلت در بروکسل که شامل یکی از نمادینترین موتیفهای او یعنی زوج عاشق در آغوش است.
گوستاو کلیمت در سال 1914
تصویرگری زنانه و نمادپردازی
کلیمت در آثارش زن را نهتنها به عنوان موضوعی زیباییشناسانه، بلکه به عنوان نمادی پیچیده از عشق، مرگ، باروری و ناخودآگاه به تصویر کشید. این مفاهیم در لایههای زیرین آثار نمادین و تزئینی او حضور دارند، اما در طراحیهای اولیهاش با وضوح و صراحت بیشتری نمایان میشوند. در حدود چهلسالگی، علاقهی کلیمت به نقاشی مناظر طبیعت شکوفا شد. او مناظر اطراف سالزبورگ را که در تعطیلات تابستانی به آن سفر میکرد، به تصویر کشید. اگرچه از امپرسیونیسم تأثیر پذیرفته بود، اما نگاه او بیشتر بر بیان حالت، فضا و نمادگرایی متمرکز بود تا صرفاً بازتاب نور و رنگ. یکی از منتقدان آثارش را «مناظری خیالانگیز» توصیف کرد که فراتر از بازنمایی واقعیت، نگاهی شاعرانه و درونی به طبیعت داشتند.
گوستاو کلیمت، باغ دهکده، ۱۹۰۷
تکنیک و شیوهی کاری کلیمت
کلیمت از فرهنگهای گوناگون، بهویژه هنر شرق آسیا، مصر باستان و موزاییکهای بیزانسی راونا الهام میگرفت. آثار او اغلب با فضایی تخت و دوبعدی، در کنار تزئینات دقیق و پر نقش، حالتی سبکپردازانه و غیرواقعگرایانه پیدا میکردند.
در بیشتر نقاشیهایش، چهرهها بهصورت واقعگرایانه اجرا شدهاند، اما لباسها، پسزمینهها و سایر عناصر پیرامونی با جزئیاتی فراوان، طرحهای تزئینی پیچیده و درخشندگی خیرهکننده، بهویژه با استفاده از ورق طلا همراهاند. کلیمت، همانند موزاییککاران مسیحی دوران باستان، تکنیک موزاییک را نیز در برخی آثارش بهکار برد. در نقاشی دیواری کاخ استوکلت از سنگهای نیمهقیمتی استفاده کرد و در «نقاشی بتهوون»، عناصر متنوعی چون ورق طلا و نقره، آینه، میخ و دکمه را به کار گرفت تا بافتی چندلایه و مجلل خلق کند.
آثار شاخص
بوسه (۱۹۰۷–۱۹۰۸)
مشهورترین اثر گوستاو کلیمت، تابلوی بوسه است؛ تصویری پرشور از زن و مردی که در آغوش یکدیگر غرق شدهاند. این اثر با الهام از موزاییکهای بیزانسی، تلفیقی از عشق جسمانی و احساسات لطیف انسانی را به شکلی جهانی و فرازمانی به تصویر میکشد. استفاده گسترده از ورق طلا و نقشمایههای تزئینی، آن را به نماد سبک طلایی کلیمت بدل کرده است.
پرتره آدل بلوخ باوئر اول (۱۹۰۷)
این تابلو که بهنام زن در طلا نیز شناخته میشود، یکی از شاهکارهای دوران طلایی کلیمت است. پرترهای از بانوی ثروتمند یهودی که سالها بعد از مصادره توسط نازیها، به خانوادهاش بازگردانده شد و به یکی از نمادهای عدالت فرهنگی تبدیل گشت. این اثر، واقعگرایی چهره را با الگوهای طلایی و الهامگرفته از بیزانس در هم آمیخته و به جلوهای خارقالعاده دست یافته است.
نقاشی دیواری بتهوون (۱۹۰۲)
یکی از مهمترین آثار کلیمت در زمینهی هنر دیواری، نقاشی بتهوون است که برای چهاردهمین نمایشگاه انجمن جداییخواهان خلق شد. این نقاشی دیواری عظیم، تفسیر بصری سمفونی نهم بتهوون را در قالب پنلهایی نمادین ارائه میدهد و ترکیبی چشمنواز از اسطورهپردازی، روانشناسی، و سبک آرت نوو به نمایش میگذارد.
درخت زندگی (۱۹۰۵–۱۹۰۹)
این اثر بخشی از مجموعهی تزئینی کاخ استوکلت در بروکسل است که اوج ترکیب هنر، معماری و تزئینات را نشان میدهد. شاخههای چرخان، نقوش پیچیده و حضور شخصیتهای نمادین، درخت زندگی را به یکی از برجستهترین نمونههای نمادگرایی در هنر کلیمت تبدیل کردهاند.
میراث هنری
گوستاو کلیمت هنرمندی یگانه و مستقل بود. با وجود تأثیرگذاری عمیق بر هنرمندانی چون اگون شیله و اسکار کوکوشکا، نه مکتبی بنیان نهاد، نه شاگردی پرورش داد، و نه بیانیهای هنری منتشر کرد. زمانی که در سال ۱۹۱۸ از دنیا رفت، جریانات نوگرای دیگری همچون کوبیسم در حال شکوفایی بودند، اما کلیمت همچنان به عنوان یکی از چهرههای برجسته و درخشان هنر تزئینی قرن بیستم شناخته میشود. آثار او تا امروز، مخاطبان را با زیبایی خیرهکننده، حسبرانگیزی و لایههای عمیق نمادین خود جذب میکنند.