نویسنده: سید سعید زمانیه شهری
فصل هشتم سلسله مقالات شجریان، سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران
مفاهیم بنیادین در موسیقی سنتی ایران
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده مهربان
خداوند مهسا، حدیث و کیان
خداوند یک ملت همزبان
که این خانه مادری، میهن است
که ایران زمین، کاوه اش یک زن است
سایر اعضای خانوادهی سازهای ضربی ارکستر سمفونیک:
آیدیوفون های چوبی:
۱۱) کلاوس: این ساز از خانواده ی آیدیوفون ها (خود صدا ها) و زیر مجموعهی سازهای کوبه ای است. منشأ این ساز، آمریکای لاتین است و از دو قطعهی استوانه ای شکل از چوب سخت تشکیل شده که هر یک حدود یک اینچ قطر و شش اینچ طول دارند. هنگام نواختن، یکی از کلاوسها بدون اعمال فشار بین انگشتان یک دست قرار میگیرد و کلاوس دیگر با دست مخالف بر آن کوبیده میشود. دستی که کلاوس را نگه داشته است، نقش جعبهی تشدید صدا (رزونانس) را ایفا میکند. این ساز عمدتاً برای اجرای الگوهای استیناتو استفاده میشود، اما در موسیقی ارکسترال نیز به منظور تقویت آکوردهای خشک (secco) به کار میرود.
۱۲) قاشقکها (کاستانت): این ساز نیز از خانوادهی آیدیوفون ها و زیر مجموعهی سازهای کوبه ای است. کاستانت سازی است بدون کوک معین و به دو صورت مورد استفاده قرار میگیرد. نوع اول، دو قطعهی قاشقی شکل از عاج یا چوب سخت است که به شست نوازنده بسته شده و با انگشت میانی نواخته میشود. نوع دوم، دو قطعهی قاشقی شکل است که با نخ به هم متصل شده اند و هر دو بر روی دسته ای سوار هستند. شنسانس در اپرای «سامسون و دلیله» از نوع فلزی این ساز استفاده کرده است. گرچه به طور منطقی انتظار میرود این ساز تنها در موسیقی رقص های اسپانیایی بهکار رود، آهنگسازانی چون واگنر و استراوینسکی نیز از آن در آثار ارکسترال خود بهره بردهاند.
۱۳) ماراکاس: این ساز از خانوادهی آیدیوفونها و زیرگروه سازهای کوبهای است. ماراکاس نیز اصالتاً به آمریکای لاتین تعلق دارد و معمولاً بهصورت جفت نواخته میشود، اگرچه در موسیقی غیرلاتینی غالباً از یک ماراکاس استفاده میشود. این ساز از چوب، پلاستیک، یا نوعی کدوی خشک شده و توخالی ساخته میشود که با دانه یا ریگ پر شده است. هنگام اجرا، ساز تکان داده میشود یا به آرامی چرخانده میشود که این حرکت در اجرای ملایم (pp) بسیار تأثیرگذار است. در موسیقی ارکسترال، صدای ایجاد شده از ماراکاس جلوهای خاص و جذاب دارد.
۱۴) گوییرو: این ساز آیدیوفون از نوع کوبهای، به شکل کدویی توخالی است که سطح بیرونی آن دندانهدار است. صدا از طریق کشیدن چوب بر روی دندانهها ایجاد میشود. گوییرو در گروههای موسیقی رقص آمریکای لاتین کاربرد فراوان دارد و گاهی در آثار ارکسترال نیز توسط آهنگسازان به کار گرفته میشود. همچنین میتوان به جای کشیدن چوب، ضربههای تکی نیز به کار برد.
ممبرانوفونها (پوستصداها):
۱۵) طبل بزرگ (باس درام): این ساز از خانواده ی ممبرانوفون ها و زیرگروه کوبه ای ها ست. پس از تیمپانی، باس درام و سنج ها رایج ترین سازهای کوبه ای بدون کوک در ارکستر سمفونیک هستند. اگرچه این دو ساز غالباً جداگانه نواخته میشوند، گاه بهصورت همزمان نیز به اجرا درمیآیند. در بسیاری از اپراهای ایتالیایی، ذکر نام طبل بزرگ در پارتیتور به معنای اجرای همزمان با سنجهاست، حتی اگر نامی از آن برده نشده باشد؛ مانند اپرای آیدا اثر وردی یا اپرای سریا اثر روسینی. در گروههای جاز و نظامی، اجرای همزمان این دو ساز امری رایج است. نوازندگان طبل بزرگ معمولاً از یک چوب مخصوص یا یک جفت مضراب تیمپانی استفاده میکنند که در نتیجه صدایی مشخص و ویژه ایجاد میشود.
۱۶) طبل کوچک فنردار (ساید درام): این ساز نیز از خانوادهی ممبرانوفون ها و بدون کوک معین است. ساید درام نسخهی ابتدایی طبل کوچک فنردار است که دارای زه فلزی (فنر فولادی) در زیر پوست ساز میباشد، در حالی که نوع ابتدایی آن فاقد زه فلزی بوده یا از زه حیوانی ساخته میشده است. امروزه پوست این ساز از جنس پلاستیک است و با دو مضراب نواخته میشود. برخلاف تیمپانی، مضرابهای ساید درام فاقد سرپوش خاص هستند. گاه از نوازنده خواسته میشود ریتم هایی را صرفاً با مضراب های خود اجرا کند، مانند نمونه ای در کنسرتو پیانو برای دست چپ اثر راول. برخی الگوها و تکنیکهایی که نوازندگان در ساید درام اجرا میکنند مانند paradiddle یا flam، هرچند شناخته شده اند، اما در ارکستراسیون سنتی جایگاهی ندارند. پاتریشیا برادی نیز یک اتود کامل برای این ساز نگاشته است.
۱۷) دایره زنگی (تمبورین): از خانوادهی ممبرانوفون ها و زیرگروه کوبه ایها است. این ساز در اندازه های مختلف و بدون کوک مشخص تولید میشود. برخی انواع آن فاقد پوست هستند و برخی دارای پوست و جفت هایی از سنج های کوچک فلزی میباشند.
دایره زنگی با تکنیکهای گوناگونی نواخته میشود؛ مانند ضربهی انگشت شست یا ضربه بر زانو. در برخی موارد نوازنده آن را بالای سر نگه میدارد. از دشوارترین جنبههای نواختن این ساز، اجرای نرم و کنترلشدهی آن است، چرا که حتی در ضعیفترین ارتعاش نیز صدای سنجها شنیده میشود و احتمال افتادن آن از دست نوازنده وجود دارد. آهنگسازانی همچون استراوینسکی، چایکوفسکی (در بالهی فندقشکن)، خاچاطوریان (در بالهی گایانه)، و برلیوز (در کارناوال رومی) از این ساز در آثار خود بهره بردهاند.
ادامه دارد…
و… تا ساز هست و آواز هست، شاگردان مکتبت، به نامت و با یادت، صبوح ها پر می کنند و قدح ها خالی.
ساقیا…، سرو چمان…، قدحت پُر مِی باد.