آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۴۹

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل هشتم سلسله مقالات ایران باستان (جشن های باستانی)

به نام خداوند رنگین کمان 

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است

ادامه ی سال شماری در مشرق قدیم:

درباب عهد قدیم مصر باز اختلاف بین علما هست، چنان که شام پولیون ابتدای دولت مصر را در حدود ۵٨۶٩ ق.م. می دانست. دیگری در ۵٧۰۰ ، بون زن در ٣۶٢٠ و لپ سیوس ابتدای دولت مصر را در حدود ٣٨٩۴ ق.م. می دانست. جهت این اختلاف نه فقط از معایبی بود که ذکر شد، بلکه نیز از اینجا که سال مصری ها دارای دوازده ماه بود که هر ماه سی روز داشت، و بعد از ماه دوازدهم، پنج روز اضافه می کردند، تا ۳۶۵ روز بشود. بنابراین در هر چهار سال، سال عرفی یک روز از سال طبیعی پیش می افتاد (زیرا سال طبیعی تقریبا ۳۶۵ روز و یک ربع است) و چون سال را کبیسه نمی کردند، این تفاوت به مرور زمان اختلاف زیاد بین سال عرفی و طبیعی پدید می آورد؛ ماه ها با فصول مطابقت نمی کرد و حساب اعیاد درهم و برهم می شد.

معلوم نیست که مصری ها برای رفع هرج و مرج تاریخشان چه می کردند. بعضی عقیده دارند که به این اختلال عادت کرده بودند، ولی مدارکی هم نشان می دهد که وقتی تفاوت از ۱۰ روز تجاوز می کرد، مصری ها یک ماه را عقب می بردند. در زمان بطلمیوس سوم، قرار گذاشتند بر سال چهارم چیزی بیفزایند ولی این ترتیب انجام نشد و مصری ها به همان سال های عرفی و سیار خود باقی ماندند ولی نباید تصور کرد که مصری ها اول سال طبیعی خود را نمی دانستند زیرا بنابر مشاهدات نجومی معین کرده بودند که اول سال طبیعی وقتی است که مجموعه الکواکب شعرای یمانی هنگام سحر برای بار نخستین پدیدار شود و طلوع آن با اول تابستان مصادف باشد، ولی چون در هر چهار سال عرفی یک روز طلوع شعرای یمانی عقب می رفت، این مسئله هم باعث اختلال حساب در نزد مورخین گردید و بالاخره لازم شد در هیئت مصری و فهرست هایی که از مصر قدیم به دست آمده مطالعات عمیق بشود. برای این کار کمک علمای ریاضیات و هیئت دان ها لازم بود. مالر این کار را انجام داد و در تصنیفات خود مسئله را روشن کرد. بعد ادوار میپر براساس این کارها و اسناد دیگر مصر، تواریخ این مملکت را معین کرد. به عقیده ادوار میپر ابتدای تقویم مصر زمانی بوده که طلوع شعرای یمانی با اول تابستان و آغاز طغیان نیل مصادف شده، و این تصادف در ۱۹ ژولیه یولیانی در سال ۴٢۴١ ق.م. به عرض جغرافیایی منفیس و ایلیویل روی داده است. ادوار میپر بنابر حسابی که کرد، ابتدای سلسله اول مصری را بین ۳۴۰۰ و ۳۲۰۰ ق.م. قرار داد، ولی همه با عقیده او موافق نیستند و بعضی ابتدای سلسله اول را تقریبا پنج یا شش هزار سال قبل از میلاد مسیح می دانند. و این بود سال شماری مصری ها.

اما راجع به بابل و آسور باید گفت که این سال شماری از ۹۱۱ ق.م. صحیح است زیرا «فهرست های پادشاهی» و صورت اشخاصی که سال ها به اسم آنها خوانده می شد، حساب را سهل کرده است. در میان فهرست های پادشاهی مهمتر از همه «۳۸ قانون بطلمیوس پادشاهان بابل» است که در المجست ضبط شده است. این قانون از هیئت دان های اسکندریه است که حساب نجومی بابلی را راجع به هیئت از زمان نبو نصر پادشاه آسور (٧٣۴٧۴ ق.م) مرتب کرده اند و فهرست های پادشاهی از این زمان شروع می شود. فهرست های اشخاصی که سال ها به اسم آنها خوانده می شود تا ۹۱۱ ق.م. بالا می رود و حساب کردن آن سهل است، زیرا از کسوفی که در ۱۵ ژولیه ۷۶٣ ق.م. روی داده سخن به میان آمده و بابلی ها فهرستی از سلسله های سلطنتی ترتیب داده و سنوات را ذکر کرده اند. مخصوصا چیزی که برای حساب صحیح، گرانبها می باشد، این است که در این فهرست ها اشاره به وقایعی شده که با واقعه مهمی در یک زمان یا در زمان معینی قبل از آن روی داده بوده است، مثلا ذکر شده که سناخریب پادشاه آسور در فلان سال بابل را غارت کرده و دو بت را که بابلی ها ۴١٨ سال قبل از آسور برده بودند به دست آورد. چون تسخیر بابل به دست سناخریب موافق مدارک ۶٨٩ ق.م. بوده، پس بردن دو بت از آسور در ۱۱۰۷ ق.م اتفاق افتاده است.

اما برای تاریخ قدیم بابل با تاریخ سومر چیزهایی در نظر می گیرند، که به نتیجه قطعی می رسند، مانند طبقات تمدن در موقع حفریات، اسامی پادشاهان، خطوط، طرز انشا، و غیره. بالاخره باید گفت: نبونید آخرین پادشاه بابل، معاصر کوروش بزرگ، علاقه زیادی به آثار عتیقه و حفریات داشت و اشارات او به اینگونه مطالب گاهی برای مورخین مشرق قدیم مفید است، مثلاً در باب سندی که از نرمسین پادشاه سیپ پار به دست آمده نبونید آخرین پادشاه بابل می گوید:

«سندی که هیچ یک از پادشاهان در مدت ۳۲۰۰ سال ندیده اند» از اینجا چنین مستفاد می شود که نرمسین در قرن ۳۸ قبل از میلاد می زیسته است. اگر چه علمای کنونی تاریخ سلطنت این پادشاه را در قرن ۲۸ ق.م. می دانند و موافق مدارک قدیم بابلی زمان سلطنت او از قرن ۳۵ ق.م. بالاتر نمی رود، با وجود این در بعضی موارد اشارات نبونید مفید است. بالاخره باید گفت که کسوف (خورشید گرفتگی) در بعضی موارد برای تعیین تاریخ صحیح، واقعه ی کمکی بزرگی است، زیرا موافق موازین علمی، زمان کسوف را می توان صحیحا معین کرد و از اینجا تاریخ واقعه یا وقایعی منجزا به دست می آید.  راجع به دوره مادها مدارکی در دست نیست، که بدانیم ترتیب آنها چه بوده، اما راجع به دوره هخامنشی، آنچه از کتیبه های داریوش دیده می شود این است که شاه به ذکر روز و ماه اکتفا کرده و بنابراین سال نامعلوم است ولی از مقایسه وقایع ایران قدیم با وقایعی که قبل و بعد روی داده و تاریخ آنها موافق مدارک آسوری، بابلی، مصری، یونانی و غیره معلوم است و می توان تاریخ وقایع ایران را هم معین کرد. در بعضی موارد کشفیاتی که در یکی از امکنه تاریخی مشرق قدیم، حتی خارج از ایران، روی می دهد روشنایی ای به تاریخ واقعه ای که مربوط به تاریخ ایران است، می افکند (مثلاً زمان محاصره بابل و تسخیر آن به دست داریوش اول). چون قسمت بیشتر تاریخ قدیم ایران مبتنی بر نوشته های مورخین است و اغلب آنها، یونانی بوده اند لازم است صحبتی نیز راجع به سال شماری یونانی ها گفته شود.  ادامه دارد…

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.                             

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان