فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی – قسمت ۴۸

نویسنده: سید سعید زمانیه شهری

“فصل هشتم سلسله مقالات فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی”

به نام خداوند رنگین کمان

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است

داستان شبیخون کردن ایرانیان از شاهنامه:

گودرز و طوس که از آن حیله و بداندیشی ترکان آگاه شده بودند، یکی چاره ساختند و بر آن شدند تا شب هنگام بر لشکر توران شبیخون زنند. بدین ترتیب سپاهیان ایران، به فرمان طوس بر قلب سپاه توران حمله آورند و پیران را گریزان و بسی از گردنکشان لشکرش را تباه کردند. از آن سوی هومان که از کشته شدن دلیران و پهلوانان سپاهش دلش پر درد و دیده اش پرخون گشته بود، به لشکرش آواز داد تا از هر سو راه را بر ایرانیان ببندند و همگی را سر از تن جدا کنند. پس از چندی که از هر دو لشکر بسی کشته بر زمین ریخت، طوس سپهدار، لشکر را به سوی خویش باز خواند و با گردان لشکر به گفتگو نشست تا نامه ای به کیخسرو نویسند و شاه را از آن سیه روزی که بر سپاه ایران آمده بود، آگاه سازند، تا مگر رستم پهلوان به یاری سپاه آید و دمار از روزگار ترکان برآورد.

داستان به زنی خواستن فرنگیس مادر کیخسرو توسط فریبرز از کیکاووس از شاهنامه:

چون نامه طوس برخواند و از پیروزی پیران باخبر شد، رستم پهلوان را فرمان داد تا گروهی از گرزداران زابل و دلیران و گردان کابل را گرد کند و آنان را به فریبرز سپارد و خود در حالی که پیشرو سپاه است به یاری طوس و سوی توران رود. فریبرز چون سخنان تهمتن بشنید، آرزویی که مدت ها در دل داشت و تا کنون جرأت نیافته بود، راز خویش بازگوید، بر رستم آشکار کرد و از او خواست تا نزد کیکاووس رود و فرنگیس زن سیاوش را از او بخواهد، چراکه سیاوش از تخم و نژاد اوست و اکنون بر اوست تا به کین سیاوش کمر بندد و به جنگ ترکان رود. تهمتن چون پیغام فریبرز نزد کیخسرو ببرد، شاه چنین پاسخ آورد که اگر خواهنده رستم پهلوان باشد، از رأی و فرمان او نتوان پیچید فرنگیس که از آن آرزو و خواسته فریبرز، تا مدت ها غمگین بود، از شرم پسر هیچ سخن نگفت و چون رستم از او خواست تا آن خواسته فریبرز، بپذیرد و به پند و گفتارش که پهلوانی با خرد و هوش و چونان پدر برای اوست، گوش سپارد، فرنگیس نیز چنین پاسخ آورد که اگر چه فریبرز، مردی با خرد و دانش و صاحب فر و تاج و تخت است و در ایران چون او مرد نیست، اما به اندازه سیاوش وی را شایستگی نیست و اکنون تنها به واسطه خواهش پهلوان است که زبان وی بند آمده و به فرمان او شده است.

  طرز تهیه جوجه کباب زعفرانی، غذای مخصوص سیزده بدر

بدین ترتیب، فریبرز و فرنگیس را به آیین و کیش آن دیار به هم پیوند نمودند و عهد استوار بستند:

و ز آن پس فریبرز داماد گشت
زکیخسرو و رستم آزاد گشت

تهمتن چون از کار فریبرز فارغ گشت، با سپاه خویش در حالی که فریبرز پیشرو سپاه بود، به سوی پناهگاه طوس لشکر کشید. بر این نیز چندی بگذشت و طوس، شبی که دلش پر از درد و تیمار بود، سیاوش را در خواب دید که با لبی خندان و نشسته بر تخت عاج، بدو ندا داد که از کشته شدن گودرزیان غم به دل خویش راه ندهد چرا که آنجا گلستانی است که همگی در آن جمعند و همی باده خورند و میگسارند و یقین بداند که پیروزی در کارزار از آن اوست و بهتر آن است که سپاهیان را همانجا به پای دارد.

داستان فرستادن خاقان و کاموس توسط افراسیاب به یاری توران از شاهنامه:

هومان که همچنان در رزم با ایرانیان شتاب میکرد به پیران گفت تا هر چه زودتر جنگ سازند، اما پیران یقین داشت که سپاه طوس بر آن سنگ های خار را در کوه هماون بریان می شوند و از گرسنگی و تشنگی خسته و بی جان شده و به زنهار نزد آنان می آیند. از آن سوی افراسیاب سپاهی بس عظیم به همراه مهتری کاموس نام از ماوراءالنهر و نیز خاقان چین سوی پیران فرستاد:

سر سرفرازان و کاموس نام
برآرد زگودرز و از طوس نام
ز مرز سپیجاب تا دشت روم
سپاهی که بود اندر آباد بوم
چو منشور جنگی که با تیغ اوی
به خاک اندر آید سر جنگجوی

  سرطان مغز استخوان

داستان آمدن خاقان چین به هماون از شاهنامه:

چون پیران نزد خاقان چین رسید، از آن فر و تاج و تخت در شگفت ماند و بر او سجده کرد. خاقان چین نیز وی را در آغوش گرفت و بر او نوازش های بسیار نمود. آنگاه از حال و روز شاه ایران و گردان جنگی او پرسید. پیران نیز آنچه تاکنون بر سپاه او و ایران رفته بود، همه را بازگفت و از سپهدار طوس و بزرگان لشکر ایران چون گودرز و گیو و رهام و بیژن و شیدوش، نام برد و ادامه داد که چون سپاه ایران از پیکار و جنگ ناکام ماندند، به کوه هماون گریزان شدند و اکنون به بخت سرافراز خاقان چین، ایرانیان را جز همان سنگ خارا چیزی به کف نخواهد بود. فردای آن روز خاقان چین بزرگان و گردان توران زمین گرد کرد و از پیران خواست تا آن روز را جنگ نیاورند و از رنج و راه درازی که پیموده اند، بر آسایند و پس از آن به نزدیکی کوه هماون روند تا اوضاع ایرانیان را از دور نظاره کنند. از این رو خاقان چین، سوار بر تخت زرین سوی سپاه ایران آمد. طوس سپهدار چون از دور آنان را بدید، سپاه را به صف کشاند و گیو نیز اختر کاویانی راست کرد. خاقان چون از دور سواران مردافکن و رزمخواه ایران و خروشیدن آنان بدید، وی را پسند آمد و بر آن هنرهای دشمن و گردی و مردانگی آنان، آفرین خواند. پس از آن پیران از خاقان چین خواست تا سه روز را با سپاه آسوده باشند آنگاه سپاه را دو دسته خواهد کرد، عده ای را از صبح تا ظهر به رزمگاه خواهد فرستاد، مابقی لشکر نیز در نیمه دوم روز، به جنگ خواهند رفت و شب هنگام آنان که آسوده بوده اند به رزم ایرانیان خواهند رفت. اما کاموس کشانی را رأی جز این بود و درنگ و تأخیر را در حمله به سپاه ایران کاری نادرست خواند و از آنان خواست تا یکباره و با شتاب جنگ آورند و عرصه بر ایشان تنگ کنند:

  برگهایی از تاریخ – به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه؛ از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت سی و هشتم

چو باد سپیده دمان بـر دمد
سپه جمله باید که اندر چمد
بدانسان که ایرانیان سر به سر
ازین پی نبینند جز مویه گر

داستان رزم کردن گیو و طوس با کاموس از شاهنامه:

چون پیران از آمدن رستم و سپاهش به کوه هماون آگاه شد، نزد خاقان چین رفت و ماجرا بدو بازگفت، اما خاقان چین خود را بی باک از آمدن آنان خواند و به سپهبد مژده داد که در همان ابتدای جنگ رستم را به دام انداخته و دمار از روزگارش در خواهد آورد. فردای آن روز، کاموس سپاهش را در برابر سپاه طوس قرار داد و به گردان ایران آواز جنگ دارد، گیو نیز با نیزه تیرباران وی آغاز کرد و کاموس چون چنین دید، سر و صورت خویش زیر سپر پنهان کرد و نزدیک و نزدیک تر شد تا نیزه ای بر کمرگاه گیو زد، از آن سوی طوس از قلب سپاه رزم کاموس با گیو بدید و خشمگین به یاری گیو آمد. بدین ترتیب دو پهلوان با یک سوار به رزم در آمدند و این جنگ ادامه یافت تا آنکه دشت کارزار چونان آبنوس گردید، کاموس و طوس نیز پراکنده شدند و یکی سوی دشت و دیگری سوی کوه و و بازگشتند. ادامه دارد…

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

ادامه دارد..

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان