نویسنده: شهرداد خبیر

مسافران قطار رو به جهنم صدام!
شاهزاده رضا پهلوی سوزنبان تغییر مسیر

سالها پیش که جوانتر بودم، در یکی از روزهای روشن خشم خیابانی مردم در ایران، و واکنش بسیار خشن حاکمیت در سرکوب آن، با دوست عزیزی، دوست گرمابه و گلستانم، بضرورتی ملاقات داشتم. در ادامه محفلی پیش آمد و در گفتگویی که در بارۀ مسائل روز و مسیر در پیش روی جامعه ایران در گرفت، من بر آن بودم که رژیم جمهوری بهیچ روی اصلاح پذیر نیست و چاره ای جز مقاومت مدنی و روشنگری و مبارزه در برابر ملت ما نیست. اما او می کوشید که بر اساس خوی خوشبینی و امیدوار خود، هر حرکت خشن، غیر منطقی و ارتجاعی حاکمیت را که در زمینه خفقان سیاسی و استثمار اقتصادی مردم صورت می گرفت امری موقت و استثنایی ارزیابی کند. آنزمانها، او اعتقاد داشت که باید برای رسیدن به ذهنیت ایجاد یک جامعه مدنی، جهت تحقق عدالت نسبی و گسترش آگاهی و نیز فهم ضرورت اعمال دموکراسی، چه در حاکمیت یا مردم، باید صبر کرد و به انتظار نشست تا فرایند ساخت زیربناهای جامعه شهری و مدنی، طی و تکمیل شود مانند: سواد آموزی، آپارتمان سازی و آپارتمان نشینی ( بعنوان جزایر روابط اجتماعی)، خدمات شهری از آب و برق و گاز رسانی تا حمل و نقل و ساخت بنیادهای فرهنگی، بهداشتی و ورزشی و صنعت و …
سالها بعد در ملاقاتی دیگر، خواستم موضع -رژیم ستیزخود – و پیش بینی گذشته ام، مبنی بر آینده ای پر از فقر و فلاکت وسرکوب برای مردم ایران توسط جمهوری اسلامی را، با پیروزی روحی به رُخش بکشم.
آثار دل آزردگی و گشتن حالت چهره در او پیدا شد و با نگاهی مملو از غم گفت که این امر بر او ثابت شده که رژیم جمهوری اسلامی برای ذلت و فقر و ویرانی و تجزیه ایران مأموریت دارد! رد پای اجنبی را در هیئت سیاسی – بازرگانی و سازمانهای جاسوسی انگلیس و فراماسونری کاملا مشاهده می شود که از زمان صفویه تا کنون در کار مزدور پروری و جاسوس گیری تحت لوای مذهب و بر پایه ترویج خرافات، بوده اند و خواهند بود.
سپس افزود: پروژه در حال اجرا، عراقیزه کردن ایران است. آنچنان که صدام در عراق، مردم آنجا را به جهنم برد! تازه عراق از نظر جغرافیایی، دارای دو ملت «عرب و کرد» عمدتا ،بیشتر نیست. ایران از این نظر، چندین ملیت است و این قطار رو به جهنم صدام که رژیم جمهوری اسلامی مسافران آنند ما را حتی عراق که نه، بلکه یوگسلاوی بعد از ژنرال تیتو خواهد کرد. با این تفاوت بزرگ، که یوگسلاوی در شبه جزیره بالکان، کشوری بود تحت السلطه و مصنوعی، همچون یک پتوی چهل تکه و –کولاژ (Collage) سرزمینی– و چون شوروی فرو پاشید و اردوگاه سوسیالیسم محو شد، بعد از یک جنگ داخلی خونبار، به شش کشور تجزیه شد. اما ایران با آن سابقه درخشان تاریخی و تمدنی همیشه سرور منطقه بوده و بر چهل قوم و سرزمین فرمانروایی کرده و حتی در طول تاریخ هر گروه بیگانه ای که حکومت را در ایران بدست گرفته یا هر قوم مهاجر که در گوشه این بوم مسکن گزیده، به ایرانی بودن خود افتخار کرده و وحدت و یکپارچگی سرزمینی آنرا حفظ کرده و در این راه جانفشانی کرده است. ایران جزو ده کشور معدنی نخست دنیاست. به این سبب دشمنان تاریخی ش چشم طمع به به تجزیه و تسلط بر ذخایر و ثروت ان دوخته اند. اینها از چشم انداز مسیر در پیش روی ج. ا. و کشور.
شاهزاده رضا پهلوی اخیراً جهت رهبری دوران گذار از حکومت رژیم اسلامی به دولتی دموکراتیک و ملی و سکولار اعلام آمادگی کرده است. اکنون می خواهیم ببینیم در زمینه مسیر کلی آینده که در بالا ذکر شد، تحت کدام شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مشخص، والاحضرت چنین تصمیم بموقع و در عین حال خطیری را اتخاذ کرده اند؟ بطور خلاصه:
تحولات و رویدادهای اخیر در سطح جهانی و منطقه و حالت تعلیق و سردرگمی تا استقرار حکومت ترامپ ، موجب ضعف و شکاف در رژیم جمهوری اسلامی شده است. مماشات دولت بایدن و چشم بستن بر دور زدن تحریم ها از سوی رژیم و صادرات نفت آن، عملاً با سیاست تهدید به چماق اسرائیل در برابرش، خنثی گردید. وحشت ناشی از حمله بدون دفاع اسرائیل، شکست نیروهای نیابتی حاکمیت در غزه و بویژه لبنان سبب شد تا ذخائر ارزی او صرف مصارف نظامی شده و از سوی دیگر منابع لازم برای تأمین معشیت و رفاه و بهداشت و سلامتی مردم کاهش چشمگیر یافته و افزایش نرخ تورم محقق گردد. سیاست هوشمندانه اسرائیل باعث کشاندن جمهوری اسلامی به رقابت نظامی و محصول آن فشار اقتصادی برسیستم رانتی و ناکار آمد حکمرانی داخلی او شده و در نهایت در سطح منطقه به از دست دادن مشروعیت و اعتبار و در داخل به بحران اقتصاد منجر شود. اگر به تاریخ مراجعه کنیم این همان رویکرد رئیس جمهور اسبق آمریکا، رونالد ریگان، در برابر اتحاد جماهیر شوروی در دهه هشتاد میلادی قرن گذشته می باشد که با اعمال تحریم و کشاندن آن کشور به رقابت های تسلیحاتی و نظامی، بویژه طراحی پروژه جنگ ستارگان (گسترش رقابت نظامی در فضا) ،طی یک دهه، موجب انحلال و فروپاشی و تجزیه شوروی گردید. آقای حسن روحانی رئیس جمهور پیشین نیز در سال 1399 (2019) به این شباهت اشاره کرده بود: “اسرائیل و عربستان سعودی با تشویق دولت ترامپ به خروج از توافق هسته ای برجام و تحریم کردن ایران، می خواستند ادای ریگان را در باره شوروی در بیاورند و به او گفتند :اگر چنین کند این نظام (ج. ا) سقوط خواهد کرد و تو رئیس جمهوری هستی که بعد از 41 سال، جمهوری اسلامی را در هم شکستی”. اکنون باید با توجه به مشخص تر شدن شرایط وخیم حاکمیت، اصطلاح “مرد بیمار (خاورمیانه) را در باره آن بکار ببرم، صفتی که در قرن نوزدهم اروپائیان با آن امپراتوری عثمانی ضعیف و در حال فروپاشی، را “مرد بیمار” (اروپا) می نامیدند. به عبارت دیگر اطلاق “دولت ورشکسته” به رژیم اسلامی مناسب تر است: فرسودگی زیرساختهای انرژی و آب، آموزشی، بهداشتی، صنعتی، حمل و نقل و زیست محیطی، در عمل باعث نارضایتی مردم و افول حاکمیت شده است که با تشدید اختلافات قومی و مذهبی، شکاف سیاسی، کاهش سرمایه اجتماعی، تشدید اختلاف طبقاتی و جنسیتی و خانوادگی، رشد فساد اداری و مالی و اعتراضات صنفی و مدنی، همراه شده است.
واضح است که تحت پس زمینه ای اینچنین، بایدجهت مقابله با عدم ثبات سیاسی و امنیتی و بحرانهای روز افزونی که میهن ما را تهدید می کند، کاری کرد و از حصار تنگ منافع گروهی و بینش ایدئولوژیک یا قومی فراتر رفت و با حفظ اصول یا سازمان خود، دست به تشکیل جبهه ای زده و برای نجات این کشور باستانی، که دهها قوم و زبان و فرهنگ در آن بالیده اند؛ ولی اینک در معرض اضمحلال و فنا قرار گرفته،اقدام کنند . کلام آخر آنکه ،با واقع بینی و تحلیل درست از نفوذ و قدرت محدود خود که در اپوزیسیون داخل و خارج از کشور، بعنوان یک کل، وجود دارد به رهبری وحدت بخش شاهزاده در دوران گذار گردن نهند و ضیق وقت را که تا هرج و مرج محتومی که در پی سقوط قریب الوقوع جمهوری اسلامی روی خواهد داد، درک کنند و از بروز آن ممانعت نمایند.