نویسنده: سید سعید زمانیه شهری
فصل هفتم سلسله مقالات شجریان، سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران
مفاهیم بنیادین در موسیقی سنتی ایران
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده مهربان
خداوند مهسا، حدیث و کیان
خداوند یک ملت همزبان
که این خانه مادری، میهن است
که ایران زمین، کاوه اش یک زن است
۴) کنترباس: از خانواده سیمی ها (کوردوفون chordophone) زیر گروه، زهی ها هست.
چگونگی ارتعاش هوا: با کشیدن آرشه روی سیم، هوا مرتعش، و صدا تولید می شود. کنترباس از گروه سازهای زهی آرشه ای است. محدوده ای که در ارکستر از این ساز استفاده می شود، از E۲ تا B ٫ ۴ است که یک اکتاو بم تر صدا می دهد. کنترباس روی یک پایه قابل تنظیم استوار است. نوازنده به طور ایستاده یا نشسته (روی یک صندلی بلند) ساز را با بدن و زانوی سمت چپ نگه می دارد و آن را می نوازد. تقریباً تمام نوازنده های کنترباس از ساز بزرگ استفاده می کنند ولی بعضی نوازنده های سولو مدل های کوچک تر را ترجیح می دهند که قابل انعطاف ترند و نواختن آنها آسان تر است. البته مدل های کوچک تر کیفیت صداهای واقعی کنترباس را ندارند.
کوک محدوده صوتی و انگشت گذاری: در مقایسه با سازهای دیگر خانواده ویولن، دو تفاوت جزئی در ساختار کنترباس وجود دارند. شانه های این ساز، شیب دار هستند و نه خمیده، و به دلیل ضخامت سیم ها برای کوک کردن ساز، از چرخ دنده دار در جعبه گوشی ها استفاده می شود. یک کنترباس تنها، به رغم اندازه نسبتا بزرگش، صدای نسبتاً کمی دارد. سولوهای کنترباس معمولاً ضعیف و دور صدا می دهند.
انگشت گذاری: به دلیل ضخامت و بلندی سیم های کنترباس حتی فواصل کوچک نیز به نسبت فضای وسیعی دارند، مثلاً در پوزیسیون های پایین تر (بم تر) انگشت اول تا چهارم، فاصله دوم بزرگ را در برمی گیرند.
استفاده از کنترا باس درگذشته:= در دوره باروت و بتهوون، در کارهای آهنگسازان، کنترباس با ویولنسل دوبل می شد. بخش های مستقل باس، بجز بعضی پارتیتورهای اپرا، در این دوره به ندرت در کارهای ارکستری یافت می شوند.
آکوردهای چند صدایی:
استفاده از آکوردهای دو، سه و یا چهارصدایی برای کنترباس خطرناک است و در کارهای ارکسترال باید از آنها دوری کرد، مگر این که یک یا دو نت موردنظر دستباز باشند. در پوزیسیونهای بالاتر، به دلیل نزدیک بودن نت ها، توقف های دوبل امکان پذیر است.
هارمونیک ها: با توجه به مسایل مطرح شده، فقط هارمونیک های طبیعی باید برای نوازنده باس در نظر گرفته شوند.
آرشه کشی: نوازنده کنترباس می تواند تمام انواع آرشه کشی و افکت های رنگ را که در ویولن مطرح شدند اجرا کند. به دلیل ضخامت و سنگینی و کوتاه تر بودن آرشه در کنترباس، نسبت به ویولن و حتى ویولنسل، بهترین راه برای اجرای خطوط اتصال طولانی این است که از نوازنده خواسته شود آرشه را به میل خود تغییر دهد.
ب) سازهای بادی چوبی ارکستر سمفونیک (هواصداها): قدیمی ترین نوع این ساز را می توان «نی لبک» نامید که هنگام دمیدن در آن، صدا از لبه انتهایی آن خارج می شود. اکنون فلوت را افقی نگه می دارند و از پهلو در آن می دمند. این ساز در حدود قرن دوازده از مشرق زمین به اروپا راه یافت و بیشتر در ارکسترهای نظامی به کار می رفت و در اواسط قرن هفده به عنوان مهم ترین ساز ارکستر دربار و اپرا مورد استفاده قرار می گرفت. اولین تغییر و تحول مهم در ساختمان فلوت، در اواخر قرن هفده توسط یک خانواده فرانسوی موسوم به «هوتتره» صورت گرفت. همچنین عملکرد اساسی و برجسته تئوبالد بوهم در مونیخ، در سی سال اولیه قرن نوزده، در این زمینه بسیار مهم بود. فلوت بوهم که از چوب یا فلز ساخته شده است، با اندکی تغییر، همان فلوتی است که امروزه در ارکستر سمفونیک اکثر نقاط جهان مورد استفاده قرار می گیرد. طول فلوت تقریباً ۶۶ سانتی متر و قطر آن ۲/۵ سانتی متر است. فلوت عموماً از چوب یا فلز سفید ساخته می شود و گاه از فلزاتی مانند نقره یا طلا نیز در ساخت آن استفاده می کنند.
قسمت های مختلف فلوت: فلوت یک لوله است که از سه قسمت تشکیل می شود:
سر(head): محل دمیدن نوازنده بر روی این قسمت قرار دارد که یک سر آن نیز مسدود است.
بدنه (body): این قسمت طول نسبتاً زیادی دارد که سوراخ هایی روی آن ایجاد شده اند و این سوراخ ها با سوراخ گیر پوشانده شده اند.
پایه (foot): این قسمت بعدها به فلوت اضافه شده است و دو نیم پرده به وسعت آن اضافه می کند. در بعضی انواع فلوت، کلیدهای اضافی نیز برای تولید نت های «سی» و اخیرا «سی بمل» پایین وجود دارند. فلوت، تنها ساز بدون قمیش (خانواده فلوت: فلوت پیکولو، فلوت آلتو، فلوت باس) از خانواده سازهای بادی چوبی است و چابک ترین ساز این خانواده نیز محسوب می شود.
مناطق صوتی منطقه پایین: فلوت در این قسمت، ضعیف اما جذاب است. برای تولید تنها در منطقه بالا معمولاً از همان انگشت گذاری در منطقه پایین استفاده می شود، با این تفاوت که برای اجرای صداهای بالا، از دم قوی تری استفاده می کنند. بنابراین انتظار داشتن دینامیک PP در منطقه بالا و برعکس در منطقه پایین، نه غیر ممکن، اما بسیار سخت و دشوار است.
تولید تمام نت های بالاتر از «دو» در فلوت با دشواری انجام می شود و نوازنده باید با احتیاط به آنها نزدیک شود. این قبیل نتها ترجیحاً به حالت پیوسته قابل اجراتر هستند. بدیهی است در قطعات موسیقی، نوازنده وقتی ملودی طولانی و یا نت های کشیده ای را اجرا می کند باید فرصت نفس گیری داشته باشد. یکی از دلایل وجود دو یا سه فلوت در ارکسترهای امروزی اجرای این افه های صوتی است.
تولید آوا و زبان زدن (articulation and tonguing): نحوه تولید نت ها در فلوت معمولاً با تکیه و حرکت زبان است. در تکیه های تک زبانی، از هجای tu (تو) استفاده می شود. چون نواختن نت های سریع، در سرعت های زیاد، با تکیه تک زبانی مشکل است، نیاز به تکیه دیگری است و در این مواقع، از هجاهای tu – ku (تو ـ کو) استفاده می شود. اگر تکیه دو زبانی نیز برای اجرای نت های سریع کافی نباشد از تکیه سه زبانی استفاده می کنند: tu ku- tu (تو ـ کو ـ تو) یا tu- tu ku. یکی دیگر از تکنیک های رایج زبان زدن در این ساز، flutter است که در آن، زبان با سرعت حرکت می کند و نوازنده، نت را اجرا می کند.
استفاده از چند فلوت: در دوران کلاسیک آهنگسازان در تعداد فلوت هایی که در آثارشان استفاده می کردند تغییراتی دادند. هایدن معمولاً از دو فلوت استفاده می کرد اما در قطعه خلقت (Creation) احتیاج به سه فلوت پیدا کرد. موتسارت گاهی فقط از یک فلوت استفاده می کرد، مانند شوبرت در سمفونی ۵. از دوره بتهوون استفاده از دو فلوت در ارکستر به تدریج معمول شد و گاه نیز از دو فلوت و یک فلوت پیکولو استفاده می کردند. در بیشتر ارکسترهای قرن نوزده استفاده از سه فلوت در ارکستر رایج شد و از چهار فلوت یا حتی پنج ساز از خانواده فلوت (دو پیکولو یا یک پیکولو و یک آلتو) نیز استفاده می کردند. اجرای تنالیته های «ر»، «سل»، «دو»، «فا»، «سی بمل»، «می بمل»، «لا» و «می» برای فلوت مناسب تر هستند. این فلوت ها را در سه حالت به کار می بردند:
۱ـ به صورت دوبل در اکتاو یا اونیسون ( unison )؛
۲ـ به صورت فواصل موازی؛
۳ـ در قطعات بلند، تند یا کشیده ، یکی با دیگری تعویض می شد یا کاملاً قسمت های متفاوتی را اجرا می کردند. … ادامه دارد…
و… تا ساز هست و آواز هست، شاگردان مکتبت، به نامت و با یادت، صبوح ها پر می کنند و قدح ها خالی.
ساقیا…، سرو چمان…، قدحت پُر مِی باد.
ادامه دارد…