یک بانوی میان سال که گرمی نگاهش با لباس متحدالشکلی که به تن داشت در تضاد بود مرا پذیرا شد. هر اطاقی با ظرافت خاص تزئین شده بود و به نظر می آمد که میهماندار من به همه جزئیات با دقت توجه کرده است. من اظهار شگفتی و خوشحالی می کردم و این کار من او را تحت تأثیر قرار داده بود. فقط در پایان ملاقات دانستم که این بانو همسر چوئن لای بود.
هر کجا می رفتیم با همان شور و شوق مصنوعی نسبت به مائو مواجه می شدیم و همان شخصیت پرستی. در یک کارخانه یا یک مدرسه زن کارگر یا معلمی را به مناسبت پشتکارش تحسین می کردند و او همیشه با همین جمله پاسخ می گفت: من این کار را برای کشورم و برای مائو، آفتاب پکن انجام می دهم. در مدارس نیز کودکان با مشت های گرده کرده در وصف آفتاب پکن سرود می خواندند. ما البته از تعلیمات و سخت گیری هایی که در پس این رفتار وجود داشت، آگاهی داشتیم. اما در عین حال در این میان شوق به زندگی و اعتماد به آینده نیز احساس می شد. این وضع مرا منقلب می کرد.
یکی از جالب ترین رویدادهای این سفر حضور در اطاق عمل جراحی با استفاده از روش طب سوزنی بود. این عمل در شهر شانگهای انجام می پذیرفت. جراحان در مقابل چشم ما قطعه ای از جمجمه بیماری را برداشتند، در حالی که در تمام مدت عمل جراحی، بیمار با چشم های باز به هوش بود و صحبت می کرد. حتی چند بار از او خواستند قطعه های موز بخورد. چگونه یک چنین کاری ممکن بود؟ ما شگفت زده بودیم. پس از اتمام عمل جراحی، جراحان سعی کردند به سئوالات ما پاسخ دهند. آن ها اعتراف کردند که قادر نیستند به پرسش های ما همواره با توضیحات علمی پاسخ گویند زیرا طب سوزنی بر تجربه استوار بود. در این موقع یکی از اعضاء کمیته انقلابی این پاسخ عجیب را به ما داد: باید این سئوال را از توده مردم کرد. ما با بهت و حیرت به هم نگاه کردیم و گفتگو به همین جا پایان یافت.
میهمانداران در تمام مدت اقامت ما همچنان با دقت و ظرافت ما را همراهی کردند. موقع بازدید از موزه ها هنگامی که از جلوی اشیایی می گذشتیم که متعلق به امپراتوران سابق بود، آن ها کوشش می کردند بر خلاف مأمورین شوروی ما را به سرعت از جلوی ویترین هائی که این اشیا را جای می داد، بگذرانند. هرگز کوچک ترین مطلب ناخوشایندی به زبان آن ها نیامد و وقتی هم که برای خوردن چای نزد خانم مائو رفتم همان احترام متقابل میان ما بر قرار بود، در حالی که پیش خود تصور می کردم که تا چه حد این زن خندان می توانست از من نفرت داشته باشد.
یکی از لحظات فراموش نشدنی این سفر طولانی هنگامی بود که از شهر سیان (Sian) با همسرم صحبت کردم. این شهر در گذشته مبدأ راه ابریشم بود و با این ارتباطی که من برقرار کردم، یک بار دیگر راه ابریشم به طور نمادین (سمبولیک) میان ایران و چین برقرار شد. پادشاه هیجان مرا درک کرد و خود را در این احساس شریک دانست. سپس هنگام بازگشت فرا رسید. به خاطر دارم هنگامی که خلبان اعلام کرد که وارد فضای هوایی ایران شدیم، همه بدون این که کلمه ای بر زبان آورند، کف زدند. در آن موقع توانستم به میزان فشار روحی که بر اثر احساس وجود تفکری واحد و نظامی سخت گیر در چین بر هر یک از ما وارد شده بود، پی ببرم.
رئیس حزب کمونیست چین هواکوئو فنگ (Hua Kuo-Feng) آخرین شخصیتی بود که طی یک سفر رسمی در دوران سطنت همسرم به تهران آمد. به خاطر دارم که ورود او همزمان با انتشار تصویر خمینی در روزنامه کیهان بود. من به درست یا غلط، بازدید آقای هواکوئو فنگ از ایران را در آن روزهای غم انگیز، نوعی پشتیبانی از پادشاه تعبیر کردم.
زن ایرانی در دوران سلطنت پهلوی
سازمان زنان ایران شبکه ای بود مشتمل بر ۵۷ انجمن وابسته، ۴۰۰ شعبه، ۱۲۰ مرکز رفاه (سواد آموزی، آموزش بهداشت، حرفه یا مشاوره)، ۲۰۰۰ متخصص و ۷۰۰۰ داوطلب که هر ساله خدمات خودر را به یک میلیون زن عرضه می داشتند. سازمان زنان دارای آموزشگاه های مددکاری بود که به تربیت مددکاران اجتماعی برای رفع نیازهای سازمان زنان و بخش های عمومی و خصوصی مملکت می پرداخت. مهم ترین اقدامات سازمان زنان در اخرین دهه دوران سلطنت عبارت بود از:
۱- آموزش
الف : مبارزه با بی سوادی که از مهم ترین فعالیت های سازمان به شمار می رفت و نقش دختران سپاه در پیشبرد این منظور بسیار مؤثر بود.
ب : کوشش برای آموزش دخترانی که در سن رفتن به مدرسه ابتدایی بودند و فراهم آوردن امکانات برای استفاده از امتیازاتی که مدرسه اجباری و مجانی در همه سطوح در اختیار آن ها می گذاشت.
ج : در سطح دانشگاهی، دختران جوان با دریافت بورس های تحصیلی خاص تشویق به انتخاب رشته های علمی و فنی می شدند و نیز ایجاد سهمیه برای دخترانی که مایل بودند رشته فنی را که تا به آن هنگام برایشان ممکن نبود، انتخاب کنند.
یک سوم دانشجویان را زنان تشکیل می دادند. سال قبل از انقلاب، اکثریت دانشجویانی که در کنکور دانشکده های پزشکی شرکت کردند، زن بودند.
د : برنامه های مطالعات زنان که به وسیله کمیسیون های مختلطی با شرکت اعضاء سازمان زنان و استادان دانشگاه تهران و دانشگاه ملی تنظیم می شد.
ادامه دارد…