شماره ۱۸۱ مجله پیام جوان

سرمقاله اکتبر ۲۰۲۴ – وکـالت به شاهـزاده رضا پهلوی (۲۰) – بوی خوش تعفن

نویسنده: شهرداد خبیر

شهرداد خبیر

اینک: “آواز خوان”، نه آواز!

ناپلئون یکی از زورمندان، زورگویان و خودکامگان تاریخ، که نامش تجسّم جباریت مطلق و کشتار آدمیان است، در باب حکمرانی جمله درخشانی دارد: “با – سر نیزه – می توان حکومت کرد اما بر – سر نیزه – نمی توان نشست!”

آنچه من از این “کلمات” گهربار! درک می کنم آنست که هر حکومتی، هژمونی یک طبقه اجتماعی بر دیگر طبقات است، و مواقعی نیز هست که به حکم ضرورت یا بحران، برای اعمال این سلطه، ناگریز از توسل به قوّه قهریه و سرکوب است. اما کاربرد زور و خشونت و ایجاد جوّ خفقان، در برابر هر اعتراض صنفی و مدنی، بجای ارضاء یا تخفیف و پاسخگویی به مطالبات مطرح، نتیجه ای جز کاهش مشروعیت و مقبولیت آن رژیم نخواهد داشت و اصرار برادامه سرکوب، موجب گسترش مخالفت و تقابل های اجتماعی با حکومت شده و در نهایت منجر به واژگونی آن خواهد شد. قصدم مقایسه نومید کننده، بین ناپلئون و جهان بینی ناپلئون با ذهنیت و شخصیت روان پریش حاکمان ما نیست چرا که در کفه شرقی ترازوی ناتراز این سنجش تاریخی، فضای کافی برای همسنگی و تعادل با کفه تمدن و مدنیت و فرهنگ غرب وجود ندارد.

نکته ای را از نظر فلسفه سیاسی بعنوان یک اصل عینی یاد آور می شوم:

بین خواست قدرت و کسب قدرت توسط هر حکومت، تراک (Gap) و گسلی وجود دارد دراز و ژرف، که توده های مردم باید به میزان خشنودی و رضامندی از رفتار حکومت با خود، آنرا پرکنند که البته به سطح مدنیت ،فرهنگ و سنت و شعور سیاسی آن جامعه نیز بستگی دارد. تنها در نظام های دموکراتیک است که بر اساس این بنلاد (فوندانسیون)، حکومت می تواند با ایجاد پلی استوار، بر فراز این رضایت و بین این خواست و آن کسب قدرت، اتصال کوتاه (Short Circuit) برقرار کند و در عمل به حاکمیت تبدیل شود. اکنون می پرسم: نسبت ملت ما با این تعامل چیست؟ و در کسر  ( جباریت حکومت\مقاومت مدنی)، که خارج قسمت آن، در دموکراسی ها یک است و باقیمانده هم ندارد، سهم ما چند است؟ می کوشم تا با دو بیت از یک قصیده بلند خاقانی (۱۱۲۶ میلادی تا ۱۱۹۸ میلادی) وضعیت ناگوار جامعه ایران را بیان کنم:

  برگ‌هایی از تاریخ، به مناسبت 100 سالگی کودتای رضاشاه؛ از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت شانزدهم

آن مصر مملکت که تو دیدی، خراب شد

و آن نیل مکرمت که شنیدی، سراب شد

سرو سعادت از تف خذلان، زگال گشت

و اکنون بر آن زگال، جگرها کباب شد

در سرمقاله ماه قبل، راجع به خوی و سنت و فرهنگ ایلی که بر اثر هجوم اقوام بیانگرد و بیگانه بر ایران و ایرانیان مسلط و نهادینه شده، به تفصیل سخن گفتم. نتیجه آنکه فرق است و فریب در این قیاس. دیکتاتوری که در غرب با پیشینه و پشتوانه تمدن و دموکراسی یونان و رنسانس اروپایی، و با شعار رفاه و عظمت ملی، مردم را به دنبال خود می کشد، چون به حکومت می رسد (مانند هیتلر، موسولینی و ناپلئون)، با پاکدستی و ایمان و اراده به وعده های خود عمل می کند.

اما این مستبد جامع الشرایط در ایران تحت لوای مذهب و ارتجاع، بیش از چهل  سال است که گام اول انقلاب را، با اعمال زور عریان ایلی در جهت چپاول و انقیاد ملت، با موفقیت کامل برداشته است.او  ضمن بیگانگی با مفهوم حقوق بشر بویژه  حق خدادادی بشر برای زیستن باعزت و شرافتمندانه، شعار گام دوم انقلاب را نیز برای تداوم فلاکت و تحقیر بیشتر ایرانیان سر می دهد. آری! شدت نفرت او از ایرانی و اصالت تاریخی اش، تنها در طی این گام دوم و پس از گذشت دهه ها پس از– نبودش–آرام خواهد گرفت.

اینک در آستان درگاهی، تازه  بر پاشنه چرخیده، ایستاده ایم. تا دیروز تزویر و فریبکاری سیاسی ایجاب می کرد تا در پس پرده بنشیند و خود را در نقش یک رهبر، بدون تعلق طبقاتی یا مادی، بنشاند و از این موضع به صفت بیطرفی، فراجناحی واتحادگری در انظار عموم آوازه شود و به کلی گویی و ارشاد اخلاقی -خلق- آواز سر دهد؛خلقی منجمد و متحجر، رها از قید و بندهای زمانی و مکانی اعصار و مناسبات اجتماعی بغرنج روز افزا. اکنون شمیم گندیدگی همه جا را فرا گرفته!

  زبان شناسی؛ ادوار تاریخی زبان های ایرانی - بخش بیست و دوم

مائده های زمینی از برق و آب و هوا، تا نان و جان، همه یکسره با بخل رهبر،از نعمت به نقمت تبدیل شده و پدر را شرمنده فرزند و فرزند را طاغی و گستاخ به مادر کرده. در دولت وفاق ملی یا همان –هم نشینی – گروه های گرگ صفت رقیب، تنها کُند و زنجیر تعادل قوا و بی کفایتی و آینده مبهم، آنان را فعلا از دریدن هم بازداشته است. بحران اقتصاد و سیاسی فراگیر، رهبر را مجبور کرده بعنوان – آواز خوان – از پس پرده به صحنه نمایش آمده، هر چند بصورت دو پهلو و طفره جو و عافیت طلب، و سرانجام مسئولیت پذیر شود تا نظام از هم نپاشد!

ناگهان پرده برانداخته ای، یعنی چه!؟

مست از خانه برون تاخته ای، یعنی چه!؟

زلف در دست صبا، گوش بفرمان رقیب

این چنین با همه در ساخته ای، یعنی چه!؟

سخنت رمز دهان گفت و کمر سرّ میان

و از میان تیغ به ما آخته ای، یعنی چه!؟

در شطرنج به بن بست رسیدۀ (Zugzwang) سیاست و اقتصاد ایران، اینک  – حضرت آقا- ناگزیر است، پس از انجام حرکت -قلعه- در اوایل رهبری خود و پناه گزینی در آن، از کنج این قلعه حصین به سبب قربانی کردن مهره های خود، تا میانه نطع بازی حوادث، بدر آید و خود را در معرض مخاطرات مسئولیت پذیری و پاسخگویی به ملت ایران قرار دهد.

در پایان، داستانی است پر آب چشم! ماجرای خود ما و دشمنی ما با خود ما!

بصراحت بگویم آن یکدستی نژادی، وحدت ملی و غرور ملی، آنچنان که در غرب بوده و هست هرگز در جغرافیای کنونی ایران بعلت هجوم بیگانگان و آمیختگی نژادی نبوده و نیست. اکنون شاهدآنیم که آن اقوام به اصطلاح اقلیتی که بسبب قدرت سیاسی یا فرهنگی، هر یک در مقاطعی از تاریخ، یا پایه گذار امپراتوری فارس بوده اند یا به تقویت و تداوم حیات آن همت گماشته اند، بجای آنکه احساس درد مشترک و درک سرنوشت همسان را با دیگر اقوام ایرانی داشته باشند و بر مبنای آن نقش تاریخی خود، ادعای مالکیت یا توارث کل ملت و تمام ایران را نمایند، به بهانه ستم مضاعف! در سودای جدایی از این پیکره هزار زخم خورده از هزار خنجر خیانت، جنایت و ستمگری هستند. اکنون باید پذیرفت که ایران کشوری است کثیرالمله با تنوع ژنتیکی و زبانی و فرهنگی که هر گونه نژادپرستی و جدا سری در آن محکوم به شکست است.

  آموزش آشپزی - طرز تهیه قیمه نثار

راستی این همه تشتت و اختلاف در اپوزسیون خارج از کشور در کجا ریشه دارد؟

هر کس هر چه می خواهد بگوید و یا انتقاد یا حتی دشنام دهد! من اعلام می کنم:

تاریخ هرگز اشتباه نمی کند و حوالت تاریخی ما همین است که بر ما رفته. باید بخود آئیم و در چارچوب این مصیبت و بیکسی ملت ایران، که به هزار دلیل عینی و ذهنی، باید روی می داد، به بررسی علل و نتایج عیوب فردی و اجتماعی خود بپردازیم، بیرحم و خودشکن، و از خود محوری و خودپرستی ابلهانه که تنها در کودکان، نظیر آنرا می توان سراغ گرفت دست برداریم و تلفیقی منطقی از منافع خود و منافع جمع را کشف کنیم تا به این آزمون و خطای شرم آور تاریخ مان پایان دهیم. برای یکبار و برای همیشه!

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

ثبت نام دومین دوره انتخاب دختر شایسته ایران

آرشیو مقالات پیام جوان

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter Payam Javan

همراهان پیام جوان