نویسنده و گردآورنده: شهرام خبیر
متون تألیف شده بر اساس زند
پس از تدوین اوستا و ترجمه آن به پهلوی، تألیفات متعددی در موضوعات گوناکون به زبان پهلوی انجام گرفته است که تاریخ نهایی آنها، سده های نخستین اسلامی خصوصاً سده سوم و اوائل سده چهارم هجری (نهم و دهم میلادی) است:
دینکرد
دینکرد تحت اللفظی به معنی« تألیف دینی» است و «دین» در این کلمه و بسیاری موارد دیگر، در مفهوم روایات و کتاب دینی( اوستا و زند) است. بنابراین، نام کتاب، گویای این است که کتاب مبتنی بر اوستا و ترجمه های آن است. این اثر بزرگ در اصل مشتمل بر نه کتاب بوده، که کتابهای اول و دوم آن تماماً و بخشی از آغاز کتاب سوم از میان رفته است. از نظر در برداشتن مطالب گوناگون، دینکرد را به درستی «دانشنامه مزدیسنی» نام نهاده اند.
دینکرد را باید «تألیف» به معنی واقعی کلمه، یعنی« گردآوری» و «تدوین» دانست که تنها نام دو تن از مؤلفان آن در کتاب آمده است. آخرین فصل کتاب سوم (فصل ۴۲۰)، متضمن مطالبی درباره کتاب دینکرد است. آذرباد ایمیدان (آذرباه پسر امید)، آخرین مدوّن کتاب، آن را تألیفی میداند که مبتنی بر الهام دین مزدیسنی است، دینی که مزین به همه دانش هاست. زردشت این دین را به پیروان نخستین خود(= پوریو تکیشان) آموخت .پس از آن خلاصه ای از سرگذشت اوستا تا دوران اردشیر ساسانی، که پیش از این از آن سخن رفت، به طور خلاصه آمده است. پس از برافتادن سلسله ساسانی و فرمانروایی تازیان، این کتاب دچار پراکندگی و آشفتگی شد تا این که- آذر فرنبغ فرخزادان-( آذر فرنبغ پسر فرخزاد) پیشوای بزرگ زردشتیان، آن را گرد آورد و از پراکندگی رهایی بخشید. پس از آن، به سبب گرفتار شدن زردشت پسر آذر فرنبغ، به بلا و مصیبتی که چگونگی آن روشن نیست، باز کتاب دچار آشفتگی و پراکندگی شد. سپس آذرباد پسر امید، که از خود به روایت اول شخص یاد می کند، مطالب پراکنده را گرد آورده و آن را دینکرد هزار فصل نامید. گردآورنده، بدین ترتیب، سرگذشت تدوین مطالب دینکرد را درست همانند تدوین کتاب اوستا می داند و آن را الهام خدا به زردشت می شمارد که نسل به نسل، با وجود مصائب گوناگون، بدو رسیده است.
آذر فرنبغ فرخزادان در قرن سوم هجری در زمان مأمون خلیفه عباسی (۱۹۸ تا ۲۱۸ هـ. ق)، موبدان موبد فارس بوده است و هموست که در حضور این خلیفه با زردشتی مسلمان شده ای، به نام عبدالله ،مناظره کرده و شرح آن به پهلوی در رساله ای به نام -گجستک ابالیش – در پهلوی برجای است( نگاه کنید به بعد)، وی از دانشمندان معتبر زردشتی بوده و علمای دیگر مانند -مردان فرخ – مؤلف کتاب -شکند گمانیگ وزار – و منوچهر مؤلف- دادستان دینی- و -نامه ها، به اقوال او استناد جسته اند. مجموعه روایاتی منسوب به وی و اندرزهایی از او در دست است.
از زندگی آذرباد ایمیدان، آخرین مدوّن مهم کتاب، اطلاع دقیقی در دست نداریم. وی در -بندهشن – از همزمانان- زاد سپرم- مؤلف کتاب- گزیده ها – (نگاه کنید به بعد)،که در قرن سوم هجری (نهم میلادی) می زیسته، به شمار آمده است و در آخرین فصل کتاب سوم، که پیش از این از آن یاد شد، خود را پیشوای بهدینان ذکر کرده است.
مسعودی از موبدی به نام- اسفندیار پسر آذرباد پسر انمید- (به جای ایمید= امید) که در سال ۳۲۵ ه. ق (برابر با ۹۳۶ م. ) به قتل رسیده یاد می کند. به نظر می رسد که این اسفندیار، پسر آذرباد ایمیدان، مدوّن دینکرد بوده است.
بنابراین، آذرباد به احتمال بسیار زیاد در قرن سوم هجری می زیسته است. از سوی دیگر، مسعودی از موبدی به نام -انماذ (به جای ایماد = ایمید، امید)، پسر آشو هشت نام می برد که هم عصر وی (یعنی سال ۳۴۵ ه. ق برابر با ۹۵۵م ،سال تألیف کتاب التنبیه ) بوده است. -دومناش- بر آن است که آذرباد پسر این ایمید بوده است. بنابراین بایستی در قرن چهارم هجری (دهم میلادی) زیسته باشد. در نتیجه دومناش تدوین نهایی دینکرد را در این قرن میداند. وی برای تأیید این حدس خود، به فصل ۲۹ کتاب سوم دینکرد اشاره میکند که در آن، به بر افتادن حکومت خزران اشاره شده که در سال ۹۶۵ میلادی اتفاق افتاده است. از سوی دیگر، در یک روایت پارسی خطی، از تدوین کننده دیگری به نام -آذرباد پسر مهر سفند ( = مَهْرَ سپند) پسر اَشوَهشت نام برده شده، که در سال ۳۰۰ یزدگردی (برابر با ۹۳۲ م) دینکرد را تدوین کرده است. احتمالاً وی آخرین کسی بوده که بر کتاب مطالبی افزوده است، زیرا بر اساس شجره نامه مذکور در قدیم ترین نسخه موجود، اساس این نسخه، نسخه ای بوده که در سال ۳۶۹ یزدگردی به کتابت درآمده بوده است.
بنابراین، در صورتی که عبارت مربوط به خزران را درست دریافته باشیم، می توان حدس زد که این مطلب از افزوده های این آذرباد پسر مهر سپند بوده باشد.
چنین می نماید که مطالب کتابهای سوم و چهارم و پنجم دینکرد، که بیشتر جنبه جدلی و کلامی و فلسفی دارد، اساساً از تألیفات- آذر فرنبغ فرخزادان – بوده است که آنها را آذرباد ایمیدان به صورت نهایی تدوین کرده و نام خود را در آخرین فصل از کتاب سوم، چنان که نقل شد، آورده است. در کتاب شکند گمانیگ وزار نیز آذرفرنبغ مؤلف دینکرد به شمار آمده است.
کتاب سوم دینکرد بزرگترین کتاب از کتابهای موجود دینکرد است که ۴۲۰ فصل را در بر میگیرد. هر فصلی پس از عنوان، با عبارت «بنابر تعلیم دین بهی (زردشتی)» آغاز میشود که خود تأکیدی است بر این که عقاید ابراز شده، همه مطابق با عقاید زردشتی است و کلام ایزدی به شمار میرود. بیشتر فصول کتاب سوم کوتاه اند و از دو یا سه صفحه تجاوز نمی کنند. با این همه، بعضی فصول نسبتاً طولانی نیز مانند فصل ۱۵۷ درباره پزشکی و فصل ۸۰ درباره ازدواج با نزدیکان و فصل ۱۲۳ درباره تکوین، وجود دارد. توالی فصول کتاب به اقتضای موضوع نیست و گاه در فصول مختلف از مطالب مختلف بحث شده است. حتی بعضی از فصول با اختلاف جزئی تکرار شده است مانند فصل ۳۹ (=۵۳)، ۸۸ (=۱۵۶) و ٢٢٦ ( = ۳۹۷) و این نکته خود از مشخصات ادبیات شفاهی است که مطالب در جاهای مختلف تکرار میگردد.
غالباً ارتباطی میان هر فصل با فصل پیش و پس خود دیده نمی شود، تنها به نظر می رسد که گاه جمله ای یا کلمه ای در فصلی، موجب بحثی در فصل بعد شده است.
کتاب سوم دینکرد با دوازده پاسخ کوتاه به سؤالات بدعت گذاران و شانزده پاسخ دیگر به پرسش های یک شاگرد، آغاز می شود. ثنویت یکی از موضوعات اصلی این کتاب است که در فصول مختلف از آن بحث و در اثبات آن کوشش شده است. در همین چارچوب، موضوع تکوین عالم و پایان آن، که منجر به بازگشت و پیوستن دوباره آفریدگان خوب به اصل خود یعنی اورمزد میشود، مورد بحث قرار گرفته است. از دین مزدیسنی غالباً در ارتباط با «اعتدال» و «فرمانروایی» بحث شده و با «خرد غریزی» (= آسن خرد) یکی به شمار آمده است. همچنین مسئله اختیار انسان در اعمال خود، که معتزلیان نیز بدان اعتقاد دارند، از موضوعات مورد بحث بعضی فصول است. در بسیاری از فصول از عقاید «کیشداران»، انتقاد شده است. مطالب مورد انتقاد عبارت اند از: جاودانه بودن دوزخ و عذابهای آن، دستور خدا به فرشتگان در مورد سجده به آدم و این که نیکی و بدی هر دو از اصل واحدی منشأ گرفته است و غیره.در انتقاد از این مطالب غالباً عقاید مسلمانان مد نظر بوده است، گرچه هیچگاه از کلمه مسلمانان با صراحت یاد نشده است.
با این همه، در فصل ۴۰ منظور از کیشداران، مسیحیان اند که از عقیده تثلیث آنان انتقاد شده و در مواردی عقاید یهودیان و مانویان نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.
از معارضات پیداست که مؤلف به خوبی از عقاید مذاهب دیگر و نظریات فرق اسلامی مانند معتزله آگاه بوده و در فصل ۱۴۷ به ردّ عقاید آنان می پردازد. همچنین با قرآن آشنایی داشته است، به طوری که در فصل های ۲۰۸ و ۲۴۱، بدون ذکر مأخذ، از آیات قرآنی نقل مطلب میکند.
در تمام این بحث ها روش منطقی بیشتر مد نظر نویسنده بوده است تا استناد به منقولات و الهامات دینی، که در کتاب های دیگر پهلوی می یابیم.
در کتاب سوم دینکرد متنی مشتمل بر فهرستی از صفات نیک و بد آمده است که از نوع اندرزهای دینی است و به ادبیات اندرزی تعلق دارد.
ادامه دارد…