زبان شناسی؛ ادبیات اوستایی – بخش سی و سه

نویسنده و گردآورنده: شهرام خبیر

ادبیات اوستایی

پازند منحصراً اختصاص به برگردانیدن زند (ترجمه های اوستا به پهلوی) به خط اوستایی ندارد، بلکه بسیاری متون دیگر مانند مینوی خرد، ارداویراف نامه ( = ارداویراز نامه) و بندهشن نیز تحریر پازند دارند. از بعضی متون مانند شکند گمانینگ وزار و بخش اعظم یادگار جاماسبی، تنها تحریر پازند در دست است و اصل پهلوی آنها از میان رفته است. پازند نویسان با ضبط این گونه آثار، بی تردید خدمت بزرگی انجام داده اند، زیرا اگر این تحریرها وجود نداشت، از بعضی آثار مهم پهلوی امروز اثری نمانده بود.

مهم ترین آثار پازند عبارت اند از : شگند گمانیگ وزار، یادگار جاماسبی، بندهشن، مینوی خرد، زند وَهُمَن یَسن، اوگمَدیچا، ارداویراف نامه، پس دانشن کامگ، خویشکاری ریـدگان، آفرینها و دعاها، توبه نامه ها (پتیت)، نیرنگ ها (= وردها)، بعضی روایات، ستایش سی روزه، ده و پنج خاصیت اسورنان ( = روحانیان) و صد و یک نام خدا.

زردشتیان، علاوه بر برگردانیدن متون پهلوی به خط اوستایی (پازند)، این متون را به خط، عربی – فارسی، نیز آوانویسی کرده اند. رواج این خط در ایران و هند و آشنایی زردشتیان به آن، موجب شد که از این خط نیز در آوانویسی استفاده کنند. گرچه این خط نسبت به خط پهلوی کم ابهام تر است، با این همه، نمیتواند تلفظ دقیق کلمات پهلوی را نشان دهد. این شیوه آوانویسی را میتوان« آوانویسی پارسی» نامید. سرمشق آنان در ضبط کلمات بی تردید متون پازند بوده است، زیرا تلفظ های ذکر شده برای کلمات، همانند تلفظ کلمات پازند است. در عنوان نسخه «پارسی» جاماسپ نامه چنین آمده است:« کتاب جاماسپ نامه پازند با ترجمه فارسی». علاوه بر این، زردشتیان تعدادی از دعاها یا بعضی از متون پهلوی را به فارسی( نثر یا نظم) نیز ترجمه کرده اند، یا مستقیماً دست به تألیف آثاری به این زبان زده اند. این گونه آثار را، که «فارسی زردشتی» می نامیم، نباید با« آوانویسی پارسی»اشتباه کرد؛ «فارسی زردشتی» گونه ای از فارسی است. بعضی از آثار پهلوی مانند زند خرده اوستا از روی تحریر پازند بار دیگر به پهلوی برگردانیده شده اند.

ترجمه و تفسیر (زند) همۀ اوستا در دست نیست. امروز زند یسن ها، که شامل گاهان نیز می شود، ویسپرد، وندیداد، خرده اوستا، که شامل نیایش ها و یشت های کوچک نیز می شود، هیربدستان و نیرنگستان و او گمدیچا در دست است. همه این ترجمه ها از یک زمان نیستند و از اعتبار یکسانی برخورداری ندارند. ترجمه وندیداد و هیربدستان و نیرنگستان معتبرتر از بخشهای دیگر است، به این سبب که مضامین این دو کتاب، که مشتمل بر اعمال دینی و شرایع زردشتی است، برای مترجمان پهلوی آشناتر از بخشهای دیگر بوده است.

ترجمه یسن ها و گاهان ترجمه ای تحت اللفظی است به گونه ای که هر کلمه اوستایی به یک کلمه پهلوی ترجمه شده است. در انتخاب معادل پهلوی غالباً به صورت ظاهری کلمات اوستایی و براساس اشتقاقی که مترجمان برای آنها می پنداشتند، توجه شده است. سبک جمله بندی اوستایی نیز حفظ شده است و از این جهت، جملات ساخت طبیعی زبان پهلوی را ندارند. برخلاف ترجمه وندیداد و هیربدستان و نیرنگستان،  در ترجمه  یسن ها و ویسپرد کمتر به توضیح و تفسیر برمی خوریم. متاسفانه این ترجمه ها، خصوصاً ترجمه گاهان، کمک چندانی به فهم متن اصلی اوستایی نمی کند، زیرا به علت کهنگی آن زبان، مترجمان پهلوی نمی توانسته اند معانی دقیق کلمات اوستایی را دریابند. بنا براین، ترجمه یسن ها و خصوصا گاهان بیشتر از جهت پی بردن به نظر مترجمان پهلوی در فهم متن اصلی در خور توجه است.  علاوه بر آن، در این متن بسیاری از لغات و ترکیبات پهلوی حفظ شده است. از طریق این کلمات و معادل اوستایی آنها، می توان در مواردی به حل عباراتی از متون دیگر مانند بندهشن و دینکرد، که همین کلمات در آنها آمده است، دست یافت.

از یسن های  اوستا که همراه با ترجمه است، نسخ متعددی وجود دارد که از میان آنها، چهار نسخه اصلی از صحت و قدمت بیشتری برخوردارند. این چهار نسخه عبارت اند از: نسخه J (در کتابخانه بادلیان) مورخ ۶۹۲ یزدگردی (برابر با ۱۳۲۳ م)، نسخهK5  (در کتابخانه دانشگاه کپنهاگ) مورخ ۶۹۲ یزدگردی (برابر با ۱۳۲۳ م). این دو نسخه در هند نوشته شده اند.

T54 (=KS )(در نوساری) احتمالاً مورخ ۱۱۴۹ یزدگردی (برابر با ۱۷۸۰ م) و MF4 (در کتابخانۀ ملّا فیروز در بمبئی) مورخ ۸۶۴ یزدگردی ( برابر با ۱۴۹۵ م). این دو نسخه در ایران نوشته شده اند. نسخه های نوشته شده در ایران با این که متأخر ترند، از نظر صحت ضبط، اعتبار بیشتری دارند.

قدیمترین نسخه ای که در آن ترجمه و ویسپرد آمده است، نسخه K7  (درکتابخانه دانشگاه کپنهاگ) مورخ ۶٣٧ یزدگردی (برابر با ١٢۶۸یا به محاسبه ای ۱۲۸۸ م) است. این نسخه ضمناً قدیمترین نسخه موجود اوستاست. دیگر نسخه های ویسپرد همه از روی این نسخه استنساخ شده اند که از میان آنها نسخۀ M6 (یا MH6 در کتابخانه مونیخ ) مورخ ٧۶۶ یزدگردی (برابر با ۱۳۹۷ م) از همه معتبر تر است.

ترجمه وندیداد به پهلوی معتبرتر از ترجمه یسنا و ویسپرد و خرده اوستاست. مترجمان متن اوستایی را بهتر دریافته و آن را به پهلوی برگردانیده اند.

از مشخصات ترجمه وندیداد، تفسیرها و توضیحات،گاه مفصلی، است که بر ترجمه لفظ به لفظ افزوده شده است.

نسخه های خطی موجود وندیداد همه به یک نسخه اصلی، که احتمالاً در قرن ۱۲ میلادی در سیستان استنساخ شده، باز میگردند. از میان نسخه هایی که در ایران از روی این نسخه نوشته شده اند نسخه IM مورخ ۹۴۴ یزدگردی (برابر با ۱۵۷۵ م) است.

از نسخه هایی که در هند استنساخ شده اند، نسخه L4 (نسخۀ دیوان هند) مورخ ۱۳۲۳ م و نسخهKl (درکتابخانه سلطنتی کپنهاگ) مورخ ۱۳۲۳م همراه با MU (نسخه اونوالا)، که بخشی از نسخه اخیر است، از قدیم ترین نسخه ها به شمار می آیند. درباره مطالب وندیداد کتابی جداگانه به صورت سؤال و جواب وجود دارد به نام: زند فرگرد جد دیوداد. در این کتاب عباراتی از ۱۶ فرگرد( فصل) وندیداد پهلوی نقل شده و نظریات مفصل مفسران دربارۀ آنها ذکر گردیده است. این متن در واقع مجموعه ای از سؤال و جواب هایی درباره وندیداد است و خصوصیات روایات را دارد. نام این مفسران در کتابهای دیگر پهلوی نیز آمده است. شش فرگردی که از آنها ذکری به میان نیامده است، عبارت اند از فرگرد ۱ و ۲ و ۱۹ تا ۲۲. نام نویسنده یا گرد آورنده کتاب و زمان تألیف آن ذکر نشده است. قدیم ترین نسخه خطی این متن در مجموعه TD2 است. دو نسخه دیگر در هندوستان و نسخۀ وست (West) نیز ظاهراً از روی این نسخه استنساخ شده اند.

زند خرده اوستا یا ترجمۀ پهلوی خرده اوستا دارای این مطالب است: دعای اشم و هو، اهو نور، چند« باج» (یا اوراد: دعای نان ( =غذا) خوردن، ادرار کردن، کستی ( =کمربند دینی) بستن، سروش باج)، دعای ستایش دین، دعای هوشبام (= سپیده دم)، ویسپه هومته (همه اندیشه نیک)، نام  ستایش (ستایش خدا)، نیایشها (خورشید، مهر، ماه، آب و آتش)، دعاهای خاص اوقات پنجگانه شبانه روز (=گاه)، توبه نامه ها (پتیت)، یشت ها( اورمزد،اردیبهشت، سروش ها دخت یشت، سروش یشت، هوم یشت، ونند یشت، بهرام یشت و گشتاسب یشت)، آفرینگان (دهمان، فروردیگان، گاهان بار، آفرین زردشت و آفرین بزرگان)، دو سی روزه (بزرگ و کوچک: دعاهای هر یک از سی روز ماه ) و در ستایش سی روزه و پیمان زناشویی. تقریباً تمام نسخه های خرده اوستا نسخه های هندی هستند. فقط چندتایی از آنها از روی نسخه های ایرانی استنساخ شده اند و این چند نسخه تنها بخشهایی از متنهای اوستا و پهلوی را در بر دارند. بخشهایی از خرده اوستا نیز احتمالاً  در هندوستان به پهلوی ترجمه شده است. قدیم ترین نسخه خرده اوستا، که ضمناً  ویسپرد را نیز در بردارد، نسخه AK (محفوظ در نوساری) است که در تاریخ ۹۲۱ یزدگردی (برابر با ۱۵۵۲ م) در -نوساری-کتابت شده است. همۀ زند خرده اوستا را -دابار- منتشر و به انگلیسی ترجمه کرده است.

یشت هایی که ترجمه آنها در مجموعه خرده اوستا آمده است، عبارت اند از: اورمزد (هرمزد) یشت (۱)، اردیبهشت یشت (۳)، سروش یشت (۱۱)، هوم یشت (۲۰)، ونند یشت (۲۱)، بهرام یشت (۱۴). علاوه بر آن ترجمه گشتاسب یشت نیز که از قطعات پراکنده اوستا به شمار میرود، در دست است. از میان این ترجمه ها، ترجمه اورمزد یشت از نظر دستوری صحیح تر به نظر میرسد. ترجمه سروش یشت نیز نسبتاً خوب است. زند پهلوی یشت ها را -کانگا- به انگلیسی ترجمه کرده است. تردیدی نیست که همۀ یشتها به پهلوی ترجمه شده بودند و امروز تنها قطعاتی از آنها را به طور پراکنده در کتب پهلوی میتوان یافت و اصل آنها را بازشناخت، مانند عبارتی از مهر یشت بند ۱ که ترجمه و تفسیرش در کتاب نهم دینکرد ذکر شده است، یا قطعه ای از فروردین یشت (۱۳) بندهای ۱۰۷ و ۱۰۸ که ترجمه و تفسیرش در کتاب هفتم دینکرد آمده است. جدال اپوش( دیو خشکسالی) و تیشتر( ایزد باران) در بندهشن از تیشتر یشت (۸) بندهای ۱۳ تا ۳۰ گرفته شده است. از میان متون زند خرده اوستا، سی روزه، به فارسی ترجمه شده است.

هیربدستان و نیرنگستان در نسخه ها همراه هم آمده اند. قدیم ترین نسخه ای که از این دو متن در دست است، نسخه TD است که حدود ۹۰۰ یزدگردی (برابر با قرن هفدهم م) استنساخ شده است. نسخۀ دیگرHJ است که مورخ ۱۰۹۷ یزدگردی (برابر با ۱۷۲۷ م) است. در عنوان زند هیربدستان و نیرنگستان آمده است که متن بر طبق تعلیم – پیشگ سر-  نوشته شده است و در بخش دوم نیرنگستان آمده است که فرگرد دوم بر طبق تعلیمات -سوشانس- است که هر دو شخص از مفسران اوستا بوده اند. علاوه بر اینان در ضمن تفسیرهای متن پهلوی، مفسران دیگری مانند – مرد بود، ماه آدر، نیوگشنسپ ، روشن، وه دوست و آبرگ – نام برده شده اند.

امروزه نام حدود صد تن از مفسران اوستا را در دست داریم، اما متأسفانه از زمان زندگی آنان بی اطلاعیم. برخی از آنان مانند- آبرگ و میدو ماه و سوشانس- از شهرت بسیاری برخوردار بوده اند. در کتابهای پهلوی مانند- نامه های منوچهر و شایست نشایست و مادیان هزار دادستان- غالباً به نظریات ایــن سـه تـن خصوصاً اشاره شده است. بسیاری از تفسیرهایی که همراه با ترجمه اوستا آمده است، بدون ذکر نام مفسر است و با این جمله شروع می شود: «کسی است که گوید، به نظر بعضی….». روش کار در ترجمه های اوستا چنین است که بندی یا عبارتی از اوستا به پهلوی، لفظ به لفظ، ترجمه می شود و پس از هر کلمه یا جمله تفسیری بدان افزوده میگردد. گاهی تفسیری مفصل، خصوصاً در وندیداد و هیربدستان و نیرنگستان، پس از ترجمه بند می آید و گاهی بر این تفسیر، تفسیر یا تفسیرهای دیگری اضافه می شود. البته تفسیرها همه الزاماً از یک زمان نیستند، بلکه گاهی متعلق به نسلهای گوناگون اند که به صورت شفاهی، سینه به سینه، حفظ می شده و بعد به کتابت در آمده اند.

نکته ای که از نظر سبک این تفسیرها قابل ذکر است، این است که مترجمان اوستا در ترجمه این کتاب به پهلوی می کوشیدند تا نهایت امانت را معمول دارند و این وفاداری به اصل تا آنجا بود که حتی سبک جمله بندی اوستا را در پهلوی مراعات میکردند. زبان اوستایی زبانی است که در آن حالت نحوی کلمات (اسما و صفات ضمائر، مانند افعال) در جمله با تصریف مشخص می شود (حالتهای فاعلی و مفعولی و اضافه و غیره ) و ترتیب قرار گرفتن کلمات در جمله مانند پهلوی نیست، به گونه ای که اگر جای کلمه ای در یک جمله اوستایی عوض گردد، غالباً خللی به نحو جمله و معنای آن وارد نمی شود، برخلاف پهلوی (و نیز فارسی) که تغییر جای کلمه در جمله، در تغییر معنی مؤثر است تا جایی که، جابه جا کردن کلمات ممکن است کلمه فاعل را به مفعول تبدیل کند. مترجمان اوستا، که در مورد ترتیب نحوی کلمات اوستا نهایت و فاداری را رعایت میکردند، عیناً آنها را به همان ترتیب نحوی زبان اصلی به پهلوی بر می گردانیدند. واضح است که چنین ساختمانی در زبان اخیر مصنوعی است. در نتیجه، در بسیاری از موارد معنی جملات مبهم است و برای فهم آنها باید به اصل اوستایی رجوع کرد.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان