مبانی فیزیولوژیک و روانشناختی زبانشناسی نظریات پاولوف – بخش یازدهم

نویسنده : شهرام خبیر

بیست و پنج سال اول کار طولانی پاولوف به عنوان یک دانشمند آزمایش گر، صرف نشان دادن نقش سیستم عصبی در تنظیم روندهای ارگانیک داخلی گردش خون و گوارش شد. در نتیجه این کار، او نخستین تعمیم از رشته تعمیم های وسیع خود را درباره روندهای حیاتی حیوانات عالی و از جمله انسان به عمل آورد. این تعمیم وسیع این بود که مغز به عنوان مرکز سیستم عصبی، «محیط داخلی» یعنی سیستم اندام ها و غددی را که دارای ارتباط متقابل هستند و ارگانیزم حیوان را تشکیل می دهند، تنظیم می کند. وظیفه مغز به عنوان عاملی که تنظیم کننده محیط داخلی است، عبارت است از تأمین و حفظ تعادلی پویا در درون بدن. این اصل «نرویسم» نامیده شد. بنابراین اصل، بدن یک کل ترکیبی «سنتیک» است که اجزای آن توسط مغز و از راه دستگاه سیستم عصبی تنظیم و هماهنگ می شود. برای کشف واقعیات و قوانین کنترل عصبی محیط داخلی به روش آزمایشی جدیدی نیاز بود و پاولوف روش آزمایش مزمن را ابداع کرد. روشی که انجام کار آزمایشی را بر روی حیوان سالم و بی عیب امکان پذیر می ساخت.

دومین تعمیم وسیع که در جریان تقریبا سی سال کار آزمایشی بر روی سگ ها و دیگر پستان داران به عمل آمد، این بود که سیستم عصبی و به ویژه مغز، مناسبات میان ارگانیزم حیوان و «محیط خارجی» را برقرار و تنظیم می کند و بنابراین مغز، اندام خاص انطباق رفتار حیوان بر شرایط زندگی است. برای استقرار و تنظیم مناسبات حیوان با دنیای خارج دو مکانیزم عصبی وجود دارد. مکانیزم نخست با آن دسته از انعکاس های انطباقی سر و کار دارد که در جریان نوع معینی از حیوان موروثی شده اند. این مکانیزم، مکانیزم انعکاس های غیرمشروط است. انعکاس های غیرمشروط حداقل لازم انطباق های رفتاری را بر شرایط کمابیش ثابت زندگی که از همان آغاز حیوان را احاطه کرده است، فراهم می آورد. قرارگاه انعکاس های غیرمشروط، زیر قشر مغز است.

دومین مکانیزم عصبی که وظیفه انطباق رفتار حیوان بر محیط را عهده دار است، انعکاس های مشروط است کشف این مکانیزم و قوانین آن، شاید بزرگ ترین موفقیت پاولوف باشد. حیوان به یاری انعکاس های مشروط، می تواند در جریان زندگی فردی خود را بر شرایط پیوسته دگرگون شونده محیط تطبیق دهد. کار این مکانیزم، ممکن ساختن «فراگیری» از راه تجربه است. انگیزه های حسی از راه ارتباطاتی که موقتا       به وجود آمده اند، به مثابه علایمی که نماینده اشیاء خارجی مملوس هستند عمل می کنند، حیوانات به کمک این سیستم حسی علایم، خود را به دقیق ترین وجهی با جزئیات جهان خارج سازگار می کنند. این رفتار تطبیقی حیوانات هر اندازه هم ظریف باشد، پایه ای حسی دارد. این رفتارها را نمی توان ناشی از کیفیاتی چون تفکر، تعقل، عاطفه یا فعالیت از روی قصد که مختص انسان است، دانست. روندهای تهییج و وقفه که ضد یکدیگرند، قادرند با تجزیه انگیزه های حسی، عوامل خارجی را دقیقا تحلیل کرده و سپس آن ها را در قالب کنش های انعکاس مشروط تازه، ترکیب کنند و رفتارهای انطباقی تازه را بر محیط، سبب شوند. قرارگاه تمامی فعالیت انعکاس مشروط، قشر مغز است.

  Cosmology | کیهانشناسی (۱)

پاولوف در تعمیم سومی که به عمل آورد، تعمیم های اول و دوم را در قالب یک ترکیب بزرگ با یکدیگر تلفیق کرد: مغز از یک سو فعالیت های حیاتی مانند تغذیه، حفاظت، تولیدمثل- از جمله روندهای پیچیده جست وجوی خوراک، اجتناب از دشمن و مواظبت و آموزش طفل- را تنظیم و هدایت می کند، و از سوی دیگر فعالیت های خارجی مذکور را با حالات گوناگون بدن هماهنگ ساخته و در عین حال همه کارکرد داخلی ارگانیزم را تنظیم می کند. از این قرار سیستم عصبی-مغز، قشر مغز به انضمام مکانیزم های    انعکاس-های مشروط و غیرمشروط تمامی روندهای حیاتی داخلی و خارجی حیوان را تنظیم و هماهنگ می کند.

پاولوف در نتیجه کاری که در واپسین سال های زندگیش بر روی بیماران روانی در کلینیک انجام داده چهارمین تعمیم وسیع را عرضه داشت: در انسان علاوه بر سیستم حسی علائم- که حیوان واجد آن است- سیستم علامت دهنده دیگری وجود دارد که کلامی است. کلمات، انگیزه های مشروطی هستند که نقش نماینده علایم حسی را دارند. از این قرار سیستم تکلم بر پایه سیستم علایم حسی به وجود می آید و     نمی-تواند مستقل از آن باشد. این سیستم مظهر رابطه ای، از لحاظ کیفی عالی تر، میان ارگانیزم و محیط است. زیرا درحالی که حیوانات به کمک سیستم حسی علایم قادر به «فراگیری»، از تجربیات خویشند، انسان ها نه تنها از این راه بلکه از راه کلمات شفاهی یا مکتوب که نقش علایم لفظی را دارند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند نیز فرامی گیرند. کلمات که در حکم انگیزه های مشروط هستند، تجرید و تعمیم علایم حسی را امکان پذیر می سازند. سیستم کلامی با ترکیب کلمات، در قالب جملات دستوری و ترکیب جملات در قالب استدلال های منطقی، انعکاس واقعیت خارجی را در ذهن امکان پذیر می سازد. حقیقی یا کاذب بودن و مطابقت داشتن یا نداشتن انعکاس با واقعیت هنگامی معلوم می شود که انعکاس، در بوته آزمایش علایم حسی، که از راه عمل اجتماعی کسب گردیده، قرار داده شود. از این قرار سیستم کلامی، کشف واقعیات، قوانین و تئوری هایی را که انعکاس حقیقی ماهیت جهان خارجی هستند، امکان پذیر می سازد. مختصر آن که سیستم تکلم با ارتباط بسیار نزدیکی که با مبنای خود یعنی سیستم حسی دارد، مکانیزم عصبی زیربنایی اندیشه، تعقل، فعالیت از روی قصد و همه اشکال آگاهی اجتماعی از قبیل تکنولوژی، هنر و علم است. قشر مغز انسان قرارگاه سیستم های کلامی واقعیت علامت دهنده است.

  مبانی فیزیولوژیک و روانشناختی زبانشناسی - نظریات پاولوف - بخش هشتم

پاولوف در نتیجه کار آزمایشی بر روی حیوانات و نیز کار کلینیکی بر روی بیماران روانی توانست پنجمین تعمیم وسیع را به عمل آورد. چهار تعمیم قبلی، مربوط به کارکردهای تنظیمی و تطبیقی سیستم عصبی، مغز به ویژه قشر مغز بود. لیکن تعمیم پنجم مربوط به «حفاظت» سیستم عصبی و مرکز آن است. سلول های مغز و به ویژه سلول های قشر مغز اگر حساس ترین سلول های موجود در طبیعیت نباشند، حساس ترین سلول های بدن هستند و لذا در معرض خستگی های ادواری فشارهای زیاد احتمالی و یا صدمات عضوی هستند. برای حفاظت از این سلول ها، برحسب ضرورت، مکانیزمی عصبی به وجود آمده است. پاولوف این مکانیزم را «وقفه حفاظتی» نامید. عادی ترین شکل وقفه حفاظتی، خواب است. به هنگام خواب، وقفه به شکلی کمابیش سریع، قشر و تا حدی قسمت های زیر قشر مغز را در برمی گیرد. کار این وقفه آن است که حساسیت سلول-های سیستم عصبی به ویژه مغز و قشر آن را پس از خستگی روزانه آماده کند. ارگانیزم انسان در خلال هر دوره ی بیست و چهار ساعته، به حد معینی از وقفه حفاظتی به شکل خواب احتیاج دارد.

شکل دیگر وقفه حفاظتی که از خواب عمومیت به مراتب کمتری دارد، ممکن است در نتیجه وارد آمدن فشار زیاد با ضربه ی عاطفی عمیق یا تعارض روانی شدید برقرار شود. این نوع وقفه حساسیت سلول هایی را که در معرض فشار زیاد قرار می گیرند- فشاری که ممکن است ناشی از کشیدن کار بیش از حد از سیستم عصبی باشد- دچار وقفه می سازد. وظیفه چنین وقفه ای که ممکن است کمابیش موضعی باشد، عبارت است از حفاظت سلول ها در برابر فشاری که می تواند به صدمه ی عضوی منجر شود. این نوع وقفه ی حفاظتی یکی از مکانیزم های عالی عصبی و زیربنایی بیماری های روانی کارکردی است. این بیماری ها مستلزم صدمه دیدگی عضوی سلول های قشر مغز نیستند، بلکه زاییده ی حالت بیمارگونه ی مکانیزمی هستند که جلوی چنین صدمه ای را باید بگیرد. وقفه حفاظتی موضعی منشأ بسیاری از انواع نوروزها و پسیکوزها از موارد بسیار خفیف گرفته تا موارد حاد است.

  زبانشناسی: سفر حجمی در خط زمان: سیر از “زبان” به “اوزوان” – بخش پنجم

ششمین تعمیم وسیع، به انواع بیماری های روانی کارکردی مربوط است. پاولوف در نتیجه ی بررسی آزمایشگاهی نوروزهای آزمایشی و کار کلینیکی بر روی بیماران روانی به این نتیجه رسید که سندروم های بیماری روانی، مظاهر اختلالات کمابیش عمیق فعالیت عصبی هستند. او نوروزها و پسیکوزها را به عنوان اختلالات مزمن روندهای قشری و زیر قشری مغز که هفته ها، ماه ها یا سال ها دوام می آورند، تعریف کرده است. از این قرار در حالی که بسیاری از روان پزشکان غیر پاولوفی روی علایم بیماری یعنی رفتار، اندیشه و تکلم مختل شده بیمار تکیه می کنند. پاولوف به اختلالات عصبی زیر بنایی- اختلالاتی که موجد علایم بیماری هستند- توجه دارد. 

علایم اشکال گوناگون بیماری روانی اهمیت فراوانی دارند. همین قدر که روانپزشکی غیرپاولوفی آن ها را تشخیص و توضیح داده است، خود خدمت قابل توجهی به علم محسوب می شود. لیکن توصیف و طبقه بندی ظواهر تنها مرحله ی مقدماتی هر علمی است. علمی که به مرحله بلوغ می رسد، با گوهر آن چه که واقعیات و قوانین صحت آن ها را به اثبات رسانده است سروکار دارد. کشف برخی از مکانیزم های فعالیت عالی عصبی که به وجود آورنده ی سندروم های بیماری روانی کارکردی هستند، توسط پاولوف، شالوده ای برای گذار روان پزشکی از مرحله ی طبقه بندی و سیستم مجردسازی به مرحله یک علم بالغ فرآهم آورد.   

پاولوف دکتر در طب بود و محرک عمده ی او در خدمت به طب نظری و عملی، تسکین درد و رنج انسان بود. هفتمین و آخرین تعمیم وسیع او از جهت آن که به معالجه بیماری مربوط است نقطه اوجی در کار طولانی وی به حساب می آید او در نتیجه بررسی آزمایشگاهی نوروزهای آزمایشی و کار کلینیکی بر روی بیماران روانی به این نتیجه رسید که تعدادی از اشکال بیماری روانی کارکردی- اشکالی که وقفه حفاظتی موضعی یا عمومی در آن ها نقش عمده ای دارد- را می توان از راه گسترش وقفه حفاظتی به کمک مقادیر صحیح داروهای گوناگون بهبود بخشید و یا تسکین و شفا داد. او به ویژه دریافت که وقفه ی حفاظتی به شکل خواب عمیق و طولانی راه بسیار موثر معالجه برخی از نوروزها و پسیکوزهاست. این شکل معالجه «خواب درمانی» نامیده شد.  

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان