ای وطن ای مادر تاریخ ساز ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من عشق جاویدان من، ایران من
نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی
* شادی در ايران باستان:
هنگام تاریخ ایران باستان و پژوهش در سنت های ملی این مرز و بوم ، متوجه می شویم که جشن هایی بسیار در روزگاران دور و نزدیک وجود داشته است که امروز چندتایی از آن باقی مانده و مابقی حتی یاد و ذکرشان نیز در کتب و تواریخ یا نیامده و یا بسیار ناقص و مبهم نقل شده است.
هم چنین به هنگام مطالعه و پژوهش متوجه می شویم که برخلاف فراوانی و وجود عیدها و جشن ها، از ایام سوگ و ماتم و عزا و انجام مراسم شیون و مویه در این سرزمین و تاریخ و سنن دینی و ملی اش نشانه های زيای برجا نیست.
علت چیست؟
هر پژوهنده و خواننده ای بی گمان می خواهد راز و رمز این فراوانی و آن فقدان را دریابد.
طبق متون كهن، در آغازآفرینش دو گوهر وجود داشته اند یکی در خرد و اندیشه نیک و دیگری زشت و بدخواه و تباه. به همین سبب، انسان در گزینش یکی ازاین دو راه کاملا آزاد است. کسانی که راه نخست و نیک را برگزینند رستگار میشوند و زندگی و فرجام خوشی می یابند.
کسانی که راه دوم را انتخاب کنند، با تمیز و اختیار و خواست خود چنین کرده اند و روزگاری زشت و فرجامی بسیار بد خواهند داشت. وظيفه گرایشگران راه نیک، آن است که با تمام وجود بر علیه بدی پیکار کنند، چون همگرایی و پیکار آنان، زشتی و باطل را سرانجام شکست خواهند داد و از میان برخواهند داشت. هر فرد راستروی، پس از گذراندن این زندگی فرشی، به همراه ذره مینوی وجودش به عرش اعلا یاآسمان برین، پر خواهد کشید و برای همیشه غرق در نور و سرور خواهد شد. هر فرد بد راه و زشت پندار و بد كردار، به اراده و خواست و درک خود با خوبی و اشاعه آن مبارزه کرده و به زندگی و آسایش و سرور خود و دیگران و پیشرفت زندگی لطمه زده است و پس از مرگ نیز به فروغ جاویدان و زندگی خوش سرمدی راهی ندارد. خرد و اندیشه راستین اجازه نمی دهد که برای اولی که چنان نیک زندگی کرده و به فروغ جاودانی پیوسته، سوگواری و شیون و مویه کرد و هم چنین برای دومی که جز در تباهی زندگی نکرده و پیکار با نیکی و راه استوار نکوشیده و انهدامش به پیشرفت راستی و راه نیک کمک می کند، نیز گریه و شیون و مویه انجام داد كه کار عقل راستین نیست. شادی، جشن، سازندگی، روشنایی، کار و کوشش، بالندگی و نمو، شهد و شیرینی، گیاهان خوب، ساز، ماه و خورشید و ستارگان و هر چیز و عمل و کردار و پدیده ای که به پیشبرد زندگی و سازندگی و دوام و بقای آن یاری میکند، از اعمال و خواست و تحت حمایت نيكي و راست پنداريست قرار دارد. سوک و غم، سوگواری و مویه، تباهی، تاریکی، تنبلی وکاهلی، رکورد و جمود و هر چیز و عمل و کردار و پدیده ای که زندگی را از سازندگی به تباهی و انهدام یاری می کند، ازاعمال و نیرنگ های شيطانيست. اساس و بنیان جهان بر تنازع و پیکار این دو نیرو قرار دارد که سرانجام اهریمن شکست می یابد.
شیون و مویه از پس مردگان کرداری اهریمنی است، سوگواری موجب عذاب در جهان پسین است، طبق آنچه كه در متون قديم نگاشته شده، سوک و شیون و مویه نکوهش شده و از اعمال و کردار اهریمنی شناسائیده گشته است. همواره بزرگان و راستیگرایان را از گرایش و انجام آن برحذر داشته اند. و به عکس، شادی و شادخواهی از نیات و کردار مینویی معرفی شده و مردمان به آن تشویق و برانگیخته شده اند، چون آن یکی زندگی و پیشرفت و تلاش و نمو و بالندگی را متوقف می کند و این یکی آن را می گستراند.
چنانکه گذشت، روان و روح، جاودانی است و پس از مرگ و تباهی تن به سوی مینو و عرش برین رهسپار شده و در بارگاه ایزدی همواره خوش و خرم خواهدبود. بنابراین، اعتقاد به شیون و سوک و مویه، در پس مردگان اصولا كفر و ناسپاسی خواهد بود، چون آرزوی هرکس چه برای خود و چه جهت دیگران همین عاقبت و فرجام خوش است. به همین جهت گریه و زاری و خود آزاری در آئین باستان، سخت نکوهش شده است. به اين موجب، تصریح شده هر کسی که راستی و راه درست برگزیند، از شوربختی و تیرگی و سرنوشت بد و شیون و مویه به دور خواهد ماند. شيون و مویه و گریه و زاری پدید آمده از اهریمن میباشد. در قديم، همچنین به موجب بیم از گزند ارواح، خانه ای را که در آن کسی می مرد، رها کرده و جایی دیگر خانه بنا می کردند. چون معتقد بودند که روح فرد درگذشته بر اثر علایقی که بدان خانه دارد، در همانجا باقی مانده و موجب آزار بازماندگان می شود. چنانکه ملاحظه می شود، آشکارا و با صراحت، شیون و مویه و سوک و زاری از کردار و بر ساخته های اهریمن معرفی شده است.
در کتیبه های فارسی باستان از هخامنشیان نیز آمده است که شادی و جشن و خرمی از كردار خداوندگار و شیون و مویه و غم از کردار اهریمن تلقی شده و به همین جهت است که در ابتدای بسیاری از کتیبه ها، آمده که: « خدای بزرگ است، که زمین را آفرید و آسمان را و انسان را و شادی را برای انسان مقرر داشت ». و از این روست که آيين باستانی، ستایش طبیعت و نیکی است. ستایش عناصر طبیعی و زندگی ساز که بر اثر خواست خداوند، برای تنعم و برکت و شادی آدمی به وجود آمده است. بر شالوده چنین آيينی كه مرز طبیعت و الوهیت در آن محو است، آدمیان برای هر پدیده و آفریده و عنصر نیکی در طبیعت، جشن برپا میکنند، آن را مقدس و محترم می شمارند و بهره بری نیک از آن به عمل می آورند و باتمام این کردار و اعمال، در واقع ستایش از خداوند ميکنند. به همین جهت، شیون و مویه و خود آزاری و غم سپری از پس مردگان جایزنیست. در متون باستانی آمده: این که کسی بدان جهان شود دیگران را نشاید که گریستن کنند و اندوه دارند و شیون و مویه کنند. چرا که اشک چشم، آن رودی شود پیش چینود پل، پس روان آن مرده آنجا بماند و او را از آنجا گذر کردن سخت باشد و نتواند بر چینود پل گذریدن.
مویه در متون ايران باستان بصورت آميواهه آمده است که در فارسی میانه یا پهلوی به مویک و در فارسی جدید به شکل مویه در آمده است. شیون در متون ايران باستان چه بسا که از واژه ( خشی ) و یا ( شیر ) آمده باشد و در پهلوی همان شیون میباشد و ( شيپ ) نیز در پهلوی به معنی گریه و زاری است.
واژه شیون از طریق ایران در زبان ارمنی چون پسا واژه ای دیگر داخل شده و به شکل ( شیونک ) ثبت و ضبط است. چنانکه اشاره شد در فارسی میانه، واژه شیپ، به معنی گریه و زاری است. در متون ايران باستان برای گریه، واژه (شرشک) آمده است از مصدر (شرش) به معنی چکیدن ميباشد. امروزه سرشک را در فارسی به معنی اشک و گریه به کار می بریم که به همان معنی چکه و قطره در اشعار شعرای متقدم نیز به کار میرفته است. رودکی می گوید:
زان می، که گر سرشکی ازان درچکد به نیل
صدسال مست باشد از بوی او نهنگ
و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست
ادامه دارد…
بگویید آهسته در گوش باد
چو ایران نباشد تن من، مباد