آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۱۱

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

جشن در ايران باستان:

پس از تبيين شادی در ايران باستان در شماره گذشته، اينك به تبيين جشن های ايران باستان خواهم پرداخت. واژه جشن از فارسی “یشن” گرفته شده است به معنی ستايش و پرستش.

این واژه جشن از ایران به احتمال قوی در هندوستان شایع بوده و مورد استعمال قرار می گرفته است، منتها با تغییری جزیی، یعنی بصورت تلفظ جُشن در آمده و همانند بسیاری از کلمات فارسی که مورد کاربرد هندیان واقع ميشده و تغییر میکرده همانند این تغییر درشان راه یافته است. جَشْن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که قدما نیز به همین مفهوم و معنی آنرا به کار می بردند . اما میان آداب و رسوم ايران باستان معمول بوده و هست که در مقدمه هر جشنی، مراسم و آدابی دینی برگزار می کردند که قسمت عمده آن خواندن دعاهايی بوده که همراه با طلب آمرزش و شادروانی برای درگذشتگان و متبرک کردن اقسام خوراکی ها از میوه ها و شربتها و آجيل ها و خوراک هایی که پخته می شده و بعد تقسیم و خورده میشده است. این مراسم دعاخوانی را جشن خوانی می نامیدند که به طور معمول و مرسوم در آغاز هر جشنی انجام میشده است. اما عنوان جشن خوانی به خود جشن و عید نیز اطلاق شده و هر دو مفهوم و معنی را در بر گرفته است. مطابق معمول، هدف از برگزاری این همه جشن ها و گردهم آیی ها، نزدیکی افراد یک جامعه و تفاهم و موانست آنان و تمرکز نیرو و اتحاد و اتفاق و رفع گرفتاریها و کمک و یاری به هم بوده است. این اهداف اجتماعی و انسانی، مورد تایید آيين باستانی نيز بوده و جنبه ای کاملا انسانی داشته است.

گاه شماري‌ها:

گاه شماری به گونه یی که از متون باستانی بر می آید، بی گمان از روزگاری دور، به شیوه هائی میان اقوام هند و اروپایی و هندوایرانی وجود داشته است و شرایط اقلیمی و جغرافیایی موجب اختلافاتی طبیعی میان این اقوام می شده است. گاه شماری اوستایی شامل دو دوران بوده است؛ دوره جديدتر آن که بر اثر محاسبه سال شمسی است تقریبا از زمان داریوش بزرگ مجددا رواج یافت. گاه شماری دوره دوم که یاد شد، با تقویم و روزشماری ملتهای همجوار و زیر فرمان هخامنشیان، چون بابلی ها و مصری ها هماننديهايی دارد که وجوه اقتباس آن درست مشخص نیست که بابلی ها از این تقویم ایرانی الهام گرفته اند یا بالعکس اما گاهشماری هندیها که در آغاز با آریاهای ایرانی زندگی كرده و آداب و مراسم و مناسک و دین مشترکی داشته اند، بسیار در مقایسه جالب توجه است. برای دریافت وجوه تشابه و مقایسه کردن، در این بخش خلاصه یی از گاه شماری و تقویم هندی بابلی و مصری با توجه به جشنها و اصول و مبانی محاسبه نقل شده است.

  جدول ماه سپتامبر 2022

الف) گاه شماری اوستایی: سوابق گاهشماری اوستایی بی گمان از دورترین ایام، با گاهشماری و تقویم اقوام هند و اروپایی و هندوایرانی روابطی داشته است . اما پس از انتشار آریایی ها در سرزمین های مختلف با شرایط اقلیمی و طبیعی متفاوت این هماهنگی برحسب توافق شرایط جدید دیگرگونی یافت، به همین جهت در اوستا اثرات گاهشماری قدیم آریایی، چون سال قمری و مضافات آن که هلال و بدر باشد، واژه ماه و دوازده ماه سال و نظایر آن ملاحظه می شود که کم کم به سال قمری کبیسه دار و پس از آن سال شمسی تغییر پیدا کرد، اما گاهشماری اوستایی جدید تقریبا از زمان داریوش بزرگ، شاه هخامنشی در ایران پیدایی يافت. پس میتوان به دو دوره گاه شماری اوستایی قدیم و گاه شماری اوستایی جدید معتقد شد، این تقسیم اخیر که مبنای حساب و شمار و تقویم و تعیین جشن ها و عيدها بوده از زمان داریوش گویا اساس قرار می گرفته است و چون به گاه شماری و تقویم بابلی و به ویژه مصری همانندیهای نزدیکی دارد، برخی را گمان آن است که ایرانیان اخذ و اقتباساتی در این زمینه کرده باشند. به ویژه که همسانی گاه شماری و تقویم جدید اوستایی با گاه شماری و تقویم مصری شباهتی بسیار دارد.

از سویی دیگر نیز چون آریاهای هند و ایرانی مدت هایی دراز با هم بودند و دین و اساطیر و زبان و بسیاری رسوم و ادبیات شان از منابع مکتوب باقی مانده و این همسانی و همانندی در گاه شماری شان نیز جالب است به ویژه با گاه شماری قدیم اوستایی که می توان برای نمونه به برخی موارد مشابه توجه کرد.

  Cosmology | کیهانشناسی (24)

ب) گاه شماری هندی: سال هندی قدیم نیز چون اوستایی کهن، در آغاز سال قمری بوده است. آنگاه با برقرار کردن کبیسه، سال قمری – شمسی را اساس حساب و شمار قرار دادند. به این طریق که سال را ۳۶۰ روز ( دوازده ماه) و ماه را سی روزه شمارند و هر چند سالی یک بار، برای برجای قراردادن فصل ها، یک سال سیزده ماهه می گرفتند که در واقع روش و شیوه حساب شان سردرگم و گیج کننده و یا لااقل برای ما چنین می نماید، و ماه سیزدهم را به نام اَمْپَسْهَتی نامزد کرده بودند. سال را به دو فصل تقسیم می نمودند و هر فصل را آیانا میخواندند. سال با انقلاب صیفی شروع می شد. فصل اول یا نیمه نخست سال از آغاز انقلاب صیفی ( قلب الاسد ) شروع و تا انقلاب شتری یا میانه زمستان ادامه می یافت و فصل دوم از انقلاب شتوی تا انقلاب صیفی بود. ساده تر آنکه فصل تابستان و زمستان داشتند، فصل اول ۱۸۰ روز که طی آن آفتاب رو به شمال نزدیک می شد و فصل دوم نیز ۱۸۰ روز که آفتاب رو به جنوب میرفت.

زمستان را هيما “( در اوستا زيمه ) و تابستان را شما (در اوستا هَمه ) می نامیدند. سال را با دو قسمت ۱۸۰ روزه یا شش ماهه و یا ماه و نیم ماه (پانزده روز) حساب می کردند که در گاه شماری اوستای قدیم نیز چنین بوده است. چنانکه گذشت، بعدها به موجب دیگرگونی درموقعیت اقلیمی و جغرافیایی و آب و هوا، فصولی اضافه شد و تغییراتی در گاه شماری های قدیم راه یافت. به همین جهت چنانکه بسیاری از اقوام آریایی انجام دادند، هندیها نیز با پیدایش زراعت و کشاورزی و استقرار در سرزمینی به عنوان توطن دایم، به فصل سومی به نام فصل سرد قایل شدند که فصل خرمن و محصول برداری و درو و چیدن میوه های رسیده بود. مدتی از ماندگاری شان گذشت تا سه فصل یاد شده را به نام های فصل گرما، فصل باران و فصل زمستان شناختند که به زودی تحت شرایط اقلیمی، فصلی نیز به نام “ونت” به معنی و مفهوم بهار به سه فصل یاد شده افزودند. اینک یک جامعه کشاورز و دامدار، در سرزمینی جدید ریشه میگرفت و ماندگار می شد.

  برگهایی از تاریخ - به مناسبت 100 سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان - قسمت بیست و چهارم

روش کشاورزی دامداری ایجاب میکرد که جهت نظم و ترتیب و تنسیق کارها، بخش ها یا فصل پائیز را پس از فصل باران و فصل ملایم و معتدل را نیز پس از زمستان در تقویم و شمار فصول بیفزایند. این شش فصل با شش تقسیم سال اوستایی موسوم به گاهانبارها قابل مقایسه است جز آنکه شش فصل هندی ها، از لحاظ طول زمان مساوی و هر فصل دو ماه بود. در حالی که شش فصل یا شش گاهنبار اوستایی مساوی نیستند شش فصل را به ترتيب: “ونت” بهار، “گریشم” تابستان، “ورشا” باران، “سرد” پائیز، “همنت” زمستان، “سی سیرا” ملایم و معتدل می نامیدند. بهار را آغاز سال قرار می دادند. در سال های کبیسه، فصل اضافی را که باید اشاره شود گونه ای حساب می کردند که کبیسه نیز فصلی شود و در شمار به دو ماه رسد که فصل هفتم محسوب می شد. نام های این فصول مربوط است به قربانی ها و آئین هایی که در آغاز هر فصل انجام می شد. اما از لحاظ واژه و معنی، این فصول با قسمت های مختلف سال شمسی هم آهنگی داشت.

بخش های مختلف روز و سال را “گاسا” میخواندند که همان گاه ایرانی است و به همان شکل در “گاسانبار” پهلوی باقی مانده است.

زان می، که گر سرشکی ازان درچکد به نیل
صدسال مست باشد از بوی او نهنگ

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست. ادامه دارد…

ادامه دارد …

بگویید آهسته در گوش باد
چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان