نویسنده: بدرالدین نجمی، روانشناس
Nbbn1392@gmail.com
چرخش چرخه نگرانی
زمانی که شما اضطراب بیهوده ای را تجربه می کنید، ذهن مضطربتان مانند یک چرخه می چرخد و می چرخد. این را چرخه نگرانی می نامیم. چرخۀ نگرانی شما سه جزء دارد – ذهن مضطرب، جسم مضطرب، اعمال اضطرابی. ذهن مضطرب شامل افکاری است که شما را نگران می کند. مثلاً، ” اگر امتحان ریاضی را قبول نشوم چه اتفاقی می افتد؟ ” یا ” اگر اون خانم فکر کند که من عجیب و غریبم چه می شود؟ ” هنگامی که ذهنتان مضطرب است نگران این هستید که اتفاق بدی خواهد افتاد. شما نگران این هستید که در بازی فوتبال پاس مهمی را خراب کنید یا از نظر دوستانتان به اندازۀ کافی باهوش و دوست داشتنی نباشید. مطمئناً ذهن مضطربتان چرخۀ نگرانیتان را می چرخاند. با این حال، قطعۀ دیگری هم وجود دارد که همچنان چرخه نگرانیتان را می چرخاند و آن جسم مضطرب شماست.
زمانی که بدنتان مضطرب است، احساسات جسمی متفاوتی را تجربه خواهید کرد- قلبتان اندکی سریع تر می تپد، نفس زدنتان تندتر و بیش تر می شود، عرق می کنید، داغ می شوید و ممکن است احساس دلشوره و عصبانیت داشته باشید. بی درنگ، ذهن نگرانتان وضعیت جسم مضطربتان را تشدید می کند و سریع تر و سریع تر می چرخد و می چرخد و درگیر افکار مضطرب دیگری می شوید که احساسات جسمانی شما را تشدید می کند.
بعد از مدتی، اعمال اضطرابی شما به چرخه اضافه می شود. اعمال اضطرابی شامل مجموعه اقداماتی است که شما برای رعایت جانب احتیاط و یا برای مقابله با ذهن یا جسم مضطربتان انجام می دهید. این راه و روش شما است تا از وقوع اتفاق بدی جلوگیری کنید. در صورتی که شما در موقعیت های اجتماعی و در ارتباط با دیگران مضطرب هستید، جانب احتیاط را گرفتن ممکن است بدین معنی باشد که: هنگامی که نوجوان دیگری از شما می پرسد، آیا بازی ویدئوی خاصی را دوست دارید شما به جای اینکه نظر خود را بیان کنید از او می پرسید نظرت درباره آن چیست. یعنی از اینکه نظر شخصی خود را ابراز کنید هول دارید و نگرانید. یا برای امتحان ممکن است چندین ساعت بیش تر از باهوشترین دوستتان درس بخوانید، تنها برای اینکه مطمئن شوید در امتحانتان موفق می شوید. و یا یک روز تعطیل ممکن است در خانه بمانید و با دوستانتان به گردش و تفریح نروید- همه اش به خاطر این است که مضطرب هستید.
اعمال اضطرابی نه تنها به حل مشکلات کمکی نمی کند بلکه چرخه نگرانی را همچنان می چرخاند. بعضی اوقات، چرخۀ نگرانی شما ممکن است آنچنان سریع و با شدت بچرخد که مجبور می شوید از وضعیت موجود دوری کنید. شبیه هنگامی که یک مهمانی را ترک می کنید یا راهتان را از گروهی از بچه ها جدا می نمایید. ممکن است که این ذهن نگران، شما را اندکی آرام کند و باعث شود جسمتان احساس تنش کمتری داشته باشد اما این در واقع به شما برای غلبه بر اضطرابی که همچنان چرخه نگرانیتان را می چرخاند، کمکی نمی کند.
اغلب برای بعضی از نوجوانان آنقدر چرخه نگرانی می چرخد که اضطرابشان شدید و مفرط می شود. هنگامی که در مورد سطح اضطراب خود فکر می کنید سطح افراطی تعریف شده ممکن است گول زننده باشد. برای تمیز آن بهتر است به چهار شاخص (اصطلاحاً چهاری) توجه کنید:
• آیا در شرایط موجود اضطرابتان نامتناسب است؟ برای مثال، اگرچه عادی است که با افتادن یک رطیل در جلوی پایتان کاملاً مضطرب شوید، اما آیا منطقی است که درصورت مواجهه با یک عنکبوت معمولی خانگی با پاهای بلندش، به همان اندازه دچار تشویش و نگرانی شوید؟ و یا طبیعی است، در مورد امتحانی که موضوع آن برای شما دشوار است و یا برای آن مطالعه ای نداشته اید احساس اضطراب کنید. اما، آیا قابل قبول است که در مورد امتحانی با موضوعی که برای شما آسان است و ساعت های زیادی را برای خواندن آن صرف کرده اید به همان اندازه نگران باشید؟ در اینجا متوجه می شوید که اغلب شما به شدت در مورد چیزهایی احساس نگرانی می کنید که بسیاری از نوجوانان دیگر نگرانی بسیار کمی در آن مورد دارند؛ در چنین شرایطی است که اضطراب شما شدید به شمار رود.
• آیا اضطرابتان زندگی شما را مختل می کند و یا در زندگیتان مانعی به وجود می آورد؟ در صورتی که بخواهید دوستان بیشتری داشته باشید ولی اضطرابتان مانع از تلفن زدن به همکلاسی، و یا خودداری از حضور در فعالیتهای مدرسه بشود، اضطرابتان مفرط و شدید تشخیص داده می شود. اگر در حین امتحان به اندازه¬ای مضطرب شوید که نتوانید بر روی پرسش ها تمرکز کنید یا به دقت فکر کنید، در حالی که مطالب را خوانده اید، چه بسا که نگرانیتان شدید باشد. اضطراب معمولی آن است که شما را به اقدامات محافظتی وادارد و به شما کمک کند در زندگی به نحو احسن عمل کنید. اگر اضطراب شما در زندگیتان مداخله کند و مانع از حرکت شما پا به پای دوستان هم سن وسالتان شود اضطراب تان شدید است.
• آیا اضطرابتان برای شما رنج آور است؟
دیده شده است که بسیاری از نوجوانان بیشتر اوقات با ذهنی بسیار مشوش و نگران لحظات را سپری می کنند. با اضطراب زیادی سوار آسانسور می شوند، یا درسشان را می خوانند و امتحان می دهند، و یا در کلاس و جمع صحبت می کنند که خیلی مضطرب و ناراحت هستند. اگر چنین وضعیتی دارید شما دچار اضطراب شدیدی هستید که باعث رنج و ناراحتی شما می شود.
• طول مدت اضطراب شما چقدر است؟ برای چه مدتی است که احساس اضطراب می نمایید؟ آیا اضطرابتان یک مشکل مداوم است؟
اگر برای مدتی طولانی به طور نامنظم مضطرب بوده اید، چه بسا که اضطرابتان شدید است. اکثر دوره های اضطراب زودگذر هستند. اگر روزی سوار آسانسور شدید و آسانسور برای چند لحظه بین طبقات متوقف شد ممکن است روز بعد با کمی احساس دلهره و اضطراب قدم به آسانسور بگذارید. با این حال، نگرانیتان به سرعت تمام می شود و به احتمال زیاد آنچه در این یکی دو روز اتفاق افتاده است را فراموش خواهید کرد. به هر حال اگر اضطرابتان شدید باشد، ممکن است در مورد سوار شدن به آسانسور تا آن حد احساس نگرانی کنید که از سوار آسانسور شدن امتناع ورزید. به طور کلی بیشتر ترس ها و نگرانی ها در کمتر از شش ماه کاهش یافته و از بین می رود. اگر اضطرابتان بیش از این طول بکشد شدید تشخیص داده می شود.
بدانید که اضطراب حتی یک اضطراب شدید ومفرط می تواند ساکت و بی سر و صدا باشد؛ و ممکن است قبل از اینکه متوجه شوید نگرانی تان مشکل ساز شده است، برای یک مدت طولانی وجود داشته باشد. در اینجا به مواردی اشاره خواهم کرد که در آنها زندگی یک نوجوان با اضطراب مختل می شود. حال ببینید آیا ذهن مضطرب شما در هیچ یک از موارد مشکلی به وجود آورده است.
• تکالیف مدرسه- آیا به علت نگرانی زیادتان، با به موقع انجام دادن تکلیفتان یا با آرامش آنها را به اتمام رساندن مشکلی دارید؟ آیا خیلی نگران هستید که معلمان و دیگر بچه ها در مورد کار شما چه فکری خواهند کرد؟ آیا موقع امتحانات و یا هنگام ارائه تحقیقات مهم در مدرسه تان، احساس نگرانی زیادی به شما دست می دهد؟
• دوستی و رفاقت- آیا تاکنون تجربه کرده اید که به علت اضطراب زیادتان نتوانید به همکلاسی یا هم محله ای خود سلام کنید؟ آیا به خاطر اینکه نگران هستید دوستان و نوجوانان دیگر در مورد شما چه فکری می کنند با گفتن” نه “مشکل دارید؟ آیا دوست دارید با فردی قرار ملاقات بگذارید اما به علت نگرانی زیاد نمی توانید از کسی دعوت کنید که با او بیرون بروید؟
• زندگی خانوادگی- آیا مرتب از والدینتان می خواهید که به شما اطمینان دهند که همه چیز به خوبی انجام خواهد شد؟ آیا به رغم اینکه دوست دارید زمان بیشتری را با دوستتان باشید به این علت که خیلی نگران اتلاف وقت هستید، زمان بیشتری را با خانواده تان می گذرانید؟ آیا اغلب اوقات با پدر و مادرتان بر سر اینکه آنها به شما اصرار می کنند با ترستان کنار بیایید تا به امور جدیدی بپردازید، بحث می¬کنید؟
• موقعیت های ورزشی- آیا به علت نگرانی زیاد از چگونگی عملکردتان، از ورزش کناره گیری کرده اید؟ آیا به علت ترس از اشتباه در هنگام شوت کردن و یا ضربه زدن به توپ از این فرصت دوری کرده اید؟ آیا هنگام ورزش کردن یا مسابقه دادن آنقدر مضطرب شده اید که عرق یا استفراق کنید؟
• موقعیت های شغلی- آیا تاکنون به کاری مشغول بوده اید که به رغم کسل کننده بودنش، به علت اضطراب پیدا کردن شغلی دیگر به آن ادامه داده باشید؟
آیا به علت نگرانی از اشتباه کردن، زمان زیادی را صرف وارسی اولیه و وارسی مجدد هر کاری که انجام می دهید، کرده اید؟
• سلامتی- آیا برای خوابیدن یا به علت کم خوابی دچار مشکل شده اید؟ آیا کم خوری یا پرخوری می کنید؟ آیا خوددرمانی می کنید؟
به عبارت دیگر، آیا به علت احساس اضطراب، مشروبات الکلی می نوشید، مواد مخدر مصرف می کنید یا دست به رفتارهای پرخطر دیگر می زنید؟
اگر در جواب به این چهار شاخص، در هر یک از این موارد پاسخ مثبت بدهید، احتمالاً اضطراب شما شدید است و باعث مشکل می شود.
زمانی که نگرانی به این حد برسد به این معنی است که شما دچار اختلال اضطراب هستید. اختلالات اضطرابی از اضطراب طبیعی و ترس که ممکن است همۀ افراد در موقعیتی تجربه کنند متفاوت است. در این دسته از اختلالات، اضطراب شدیدتر و طولانی تر ( به گونه ایی که بعد از گذشتن موقعیتهای ناراحت کننده برای ماهها باقی می ماند) است و منجر به ترس های شدیدی می شود که ممکن است دیگر تمایلی به برگشتن به آنها نداشته باشید.