• Home
  • >
  • ایران و جهان
  • >
  • با وجود شهادت شاهد عینی و تناقض اظهارات سایر متهمان، دادگاه بر اساس «علم قاضی» برای رضا رسایی حکم «اعدام» صادر کرد

با وجود شهادت شاهد عینی و تناقض اظهارات سایر متهمان، دادگاه بر اساس «علم قاضی» برای رضا رسایی حکم «اعدام» صادر کرد

پیام جوان: یک منبع آگاه از پرونده رضا رسایی، «قصاص نفس» محکوم شده، به صدای آمریکا گفت که با وجود شهادت شاهد عینی و تناقض اظهارات سایر متهمان، دادگاه بر اساس «علم قاضی» برای او حکم «اعدام» صادر کرده است.

منبع مطلع روز جمعه ۲۱ مهر جزئیاتی از پرونده رضا رسایی، معترض اهل صحنه در استان کرمانشاه را که به اتهام «مشارکت در قتل» یک مأمور نیروی انتظامی به اعدام محکوم شده، در اختیار بخش فارسی صدای آمریکا گذاشت.

او گفت که حادثه کشته شدن نادر بیرامی در روز «۲۷ آبان» و پس از کشته شدن مهسا امینی و آغاز «جنبشی که شکل گرفته بود» در شهر صحنه و در مراسمی رخ داد که «طبق رسم هر ساله برای بزرگداشت سید خلیل عالی‌نژاد که از بزرگان یارسان است و بیش از ۲۰ سال است که برگزار می‌شود و از شهرهای مختلف چند هزار نفر جمع می‌شوند» رخ داد.

به گفته او، پیش از مراسم با شماری از شهروندان شناخته شده در شهر صحنه استان کرمانشاه تماس گرفتند و آنها را برای گرفتن تعهد که در مراسم شرکت نکنند احضار کردند، اما رضا رسایی تماس را بی‌پاسخ گذاشته بود. در روز مراسم که دو روز پس از کشته شدن چند شهروند در ایذه از جمله کیان پیرفلک برگزار شد، «در سخنرانی‌ها به کشتارهایی که در کشور انجام می‌شد، اعتراض کردند» و در حالی که محوطه مقبره خلیل عالی‌نژاد در حالت «حکومت نظامی» توسط «مأموران مسلح» محاصره شده بود و افراد لباس شخصی نیز در میان جمعیت حضور داشتند، یکی از مأموران بر سر حجاب اجباری با یکی از زنان حاضر «درگیر شد و نادر بیرامی وارد ماجرا شد و به مردم اسپری فلفل پاشید.»

منبع مطلع توضیح داد که «مردم از این کار خشمگین شدند» و در حالی که «یکی فریاد زد که بسیجی‌ها و مأمورها حمله کرده‌اند»، مردم نیز «آنها را زدند» و «همه مأمورانی که دور بیرامی بودند فرار کردند و بیرامی را آن وسط تنها گذاشتند.»

این شاهد عینی، به صدای آمریکا گفت که نادر بیرامی «با مشت و لگد مورد ضرب و جرح قرار گرفت» و بنا بر آنچه در پرونده آمده، «۹ ضربه چاقو به او زدند. دو تا پشت پا، چهار تا توی کتف و بالای کتف و پشت قفسه سینه که آسیبی به اندام داخلی نرسیده و دنده‌ها و ریه آسیب نرسیده و ضربات پشت غیرکشنده بوده و از جلو سه ضربه اطراف قلبش خورده که دو تا به دنده خورده و فرو نرفته اما سومی وارد قلب شده و و بطن راست را پاره کرده است که اندازه‌اش را پزشکی قانونی اعلام کرده است.»

به گفته او، در تصاویر منتشر شده از صحنه درگیری «رضا در هیچ کدام از فیلم‌ها نیست» و «موقعی رضا می‌رسد» که بیرامی «نیمه‌جان افتاده و مردم دورش جمع شده‌اند و دارند نگاه می‌کنند و رضا هم یکی از افرادی است که آن جا ایستاده و می‌رود نگاه می‌کند.»

  آتش‌سوزی خودرو سمند در پارکینگ

شاهد عینی تصریح می‌کند که رضا رسایی در آن جا «چاقویی از روی زمین برمی‌دارد» و در عکسی که منتشر شده، «آن را در حالت کاملا غیرتهاجمی رو به خودش می‌گیرد.»

منبع مطلع همچنین گفت: «افراد زیادی بازداشت شده‌اند و برخی خودشان اقرار کرده‌اند که ضربه زده‌اند، اما چون ضربات پشت، همگی غیرکشنده بوده، برایشان حکم زندان داده‌اند. پزشکی قانونی و تمامی تحقیقات را به این سمت برده‌اند که چون یک ضربه کشنده بوده پس ما باید یک قاتل پیدا کنیم و قصاصش کنیم. یعنی پرونده را خواسته‌اند از حالت نزاع دسته‌جمعی خارج کنند و یک قاتل برای این فرد پیدا کنند.»

او با بیان این که «برخی افراد حاضر در صحنه از کشور خارج شده‌اند» و «برخی افراد را هم خود مأموران گفته‌اند که دیده‌ایم ضربه زدند اما نتوانستیم چهره‌شان را شناسایی کنیم چون با چفیه صورت‌هایشان پوشیده بوده» است.

منبع مطلع تأکید می‌کند، «کسی که برنامه قتل کسی را می‌ریزد، حداقلش این است که صورتش را می‌پوشاند، در حالی که افرادی که بازداشت شده‌اند، هیچ کدام صورت‌هایشان پوشیده شده نبوده» است و «رضا از اول تا آخر مراسم حتی ماسک هم نزده بود و اگر قصد چنین کاری داشت عقل سلیم می‌گوید که صورتش را می‌پوشاند.»

این منبع آگاه همچنین درباره روند بازجویی‌ها به صدای آمریکا گفت: «اعتراف اجباری از او گرفته‌اند و خودش اصلا یادش نمی‌آید که کی از او اقرار گرفته‌اند، زیرا در شرایط شکنجه بوده. انگشت‌های پایش شکسته، کتفش هنوز بعد از ماه‌ها درد می‌کند. دنده‌هایش را کشسته‌اند و موقعی که به دادسرا برده‌اند آثار ضرب و جرح خیلی زیادی روی بدنش بود. کبودی دور گردن، دست و پایش کبود بود و شرایط خیلی فجیعی را تجربه کرده بود و به حدی که در دادسرا چند نفر از اعضای خانواده‌اش را نشناخته بود و شرایط روحی‌اش به حدی رسیده بود که جملات خیلی ساده را درک نمی‌کرد. یعنی از حالت طبیعی یک انسان نرمال خارج شده بود .»

به گفته منبع آگاه، مطابق «اعتراف اجباری» که از رضا رسایی گرفته‌اند، به او «گفته‌اند بنویس از پشت زده‌ام» و «به نظر می‌آید مأموران در روزهای اول خودشان نمی‌دانستند که این مأمور چطوری کشته شده که این اعتراف را گرفته‌اند و بعدا مشخص شده که ضربه جلو کشنده بوده» است. همچنین «بازداشت‌شده‌های دیگر را مجبور» کرده‌اند که «اعتراف کنید» رضا رسایی «از پشت ضربه زده» است.

منبع مطلع با اشاره به مستندات پرونده گفت که یکی از بازداشت‌شدگان «چهار بار حرفش را عوض کرده. روز اول می‌گوید من خودم زدم، بعد می‌گوید رسایی را دیدم که از جلو زد، بعد می‌گوید من دیدم که یک آقای ریش بلندی از جلو ضربه زد. هی حرفش را عوض کرده و در نهایت قاضی می‌گوید من حرف ایشان را آن تکه‌ای که گفته آقای رسایی زده را می‌پذیرم.»

  در پی وخامت حال جعفر ابراهیمی در زندان قزل‌حصار، این معلم محبوس به بیمارستان منتقل شد

او با تأکید بر این که حکم اعدام بر اساس «علم قاضی» رئیس شعبه ۱ دادگاه کیفری کرمانشاه «محمد رسول حق‌نژادی» صادر شده، گفت: «یعنی حتی بخواهد بر حسب اقرار متهمان دیگر که اقرار اجباری هم بوده یا بر اساس اقرار اجباری خود رضا هم رأی بدهند که اولویت دارد بر تمامی مدارک، باید فقط به او زندان بدهند؛ اما قاضی می‌گوید به علم من ایشان قاتل است. دقیقا با علم قاضی حکم داده‌اند» در حالی که «نه مدرکی علیهش وجود دارد و نه عکس و فیلمی.»

منبع مطلع همچنین با تأکید بر شهادت یک مأمور نظامی در بازجویی‌ها و همچنین در دادگاه، گفت: «امین حاتمی که نظامی است و در درگیری هم حضور داشته در دادگاه گفته از ترس این که مردم به من هم حمله‌ور نشوند، چند ضربه آرام به “شهید” زدم و کشاندمش روی زمین کنار که بتوانم از او محافظت کنم. او اوایل به عنوان متهم حضور داشت و بعد قاضی پذیرفت که بی‌گناه است. او شهادت داده که من وقتی رسیدم به آقای بیرامی، ایشان پشت پا و قفسه سینه‌اش ضربه خورده بود و داشت خونریزی می‌کرد و بعد از آن که ایشان روی زمین افتاد و بی‌جان شد، بعد از آن آقای رسایی را آن جا دیدم. او الآن تبرئه شده و در جلسه آخر قاضی از او خواسته که شهادت بدهد و دست روی قرآن بگذارد و قسم بخورد و این حرفش را تکرار کرده است.»

به گفته او، قاضی در دادگاه از شاهد «می‌پرسد وقتی رسایی رسید چاقویی دستش بود که تیغه‌اش خونی بود؟ که می‌گوید نه اصلا تیغه‌اش خونی نبود.»

بنا بر تأکید منبع آگاه، این در حالی است که «در حکم نهایی و در دادنامه که قاضی برای دیوان عالی نوشته اصلا شاهد را اعلام نکرده است.»

منبع مطلع که خود در روز حادثه حضور داشته و از شاهدان عینی است، به صدای آمریکا گفت که رضا رسایی «در زمان وقوع حادثه همراه خانواده‌اش و دوستانش کناری ایستاده بودند.»

بر اساس اظهارات منبع مطلع، «سه جلسه دادگاه تشکیل شده» و «بعد از جلسه دوم یک بار پرونده برای تحقیقات مجدد رفته» و «در جلسه سوم قاضی پرونده را دوباره برای تحقیقات فرستاده و گفته کامل نیست»، چرا که «نماینده پزشکی قانونی که در جلسه آمده بود نتوانسته به سوال‌های وکیل» رضا رسایی «پاسخ بدهد طوری که قاضی گفته بعدا می‌رویم پزشکی قانونی و صحبت می‌کنیم. یعنی پزشکی قانونی عاجز بوده از جواب دادن.»

او با تأکید بر این که «اندازه‌های زخم کشنده، با چاقویی که رضا از زمین برداشته بود همخوانی نداشت»، گفت: «چاقویی که فرو رفته در قلب، هشت سانتی‌متر فرو رفته و به عرض یک و نیم، و پوست را دو و نیم سانتی‌متر پاره کرده، یعنی سر چاقو باریک‌تر بوده و ته چاقو دو و نیم سانتی‌متر. اما چاقویی که رضا خودش تحویل داده و گفته این را پیدا کرده‌ام، در عمق هشت سانتی، چهار سانتی‌متر پوست را پاره می‌کند و اندازه‌اش با آلت قتاله هم‌خوانی ندارد. پزشکی قانونی از پاسخ به چهار تا عدد منطقی هم عاجز است و انگار گزارش را برایش نوشته‌اند و می‌گوید نمی‌توانم جواب بدهم.»

  خطر سقوط سنگ و بهمن در محور کرج – چالوس

منبع آگاه همچنین گفت که پرونده «بعد از سه جلسه حدود دو ماه برای تحقیقات مجدد» فرستاده شده اما «در تحقیقات مجدد، قاضی جلسه مجددی برگزار کرد و گفت این جلسه آخر است تحقیقات برای من قانع کننده نبود، اما از بالا دستور داده‌اند و گفته‌اند باید جلسه را برگزار کنی و من حتی منشی‌ام مرخصی بوده مجبور شدم بیارمش و من مجبور و موظفم که این جلسه رأی صادر کنم چون دستور از بالا به من رسیده» است.

رضا رسایی که سوم آذر سال گذشته در شهریار استان تهران بازداشت شده، در بند هفت زندان دیزل‌آباد کرمانشاه زندانی است و «رأی در دادگاه بدوی» مبنی بر «قصاص نفس» برای او «سه روز است ابلاغ شده» و «وکلا دارند روی لایحه اعتراض کار می‌کنند که به دیوان عالی کشور بدهند.»

به گفته منبع مطلع، رضا رسایی «شرایط مساعدی ندارد و حتی یک پرونده قبلی یا سابقه قبلی ندارد و حتی یک بار بازداشتگاه یا پاسگاه نرفته است.»

او به صدای آمریکا گفت که چون این معترض بازداشت‌شده جزو «اقلیت مذهبی یارسان است، گویا خواسته‌اند صدای مردم آن منطقه را با این حکم سرکوب کنند.»

منبع مطلع همچنین اضافه کرد رضا رسایی که در «۱۱ سالگی پدرش را از دست داده و نان‌آور خانواده بوده» و اکنون خانواده‌اش «از نظر روحی» شرایط خوبی ندارند و به‌ویژه مادرش «در حال ضجه و گریه است» و از وقتی متوجه حکم صادره شده، چند بار با مشکل تنفسی به بیمارستان منتقل شده است.

رضا رسایی متولد سال ۱۳۶۷ در شهر صحنه استان کرمانشاه است. او لیسانس مدیریت بازرگانی دارد، اما پیش از بازداشت در حرفه «زنبورداری و فروش عسل» فعالیت می‌کرده است.

به گفته منبع مطلع، قاضی «در دادنامه خیلی مسائل مثل اندازه زخم‌ها و اندازه چاقوها را تحریف کرده» به طوری که وقتی رضا رسایی آن را خوانده «گفته اصلا قاضی پرونده مرا نوشته؟ اصلا متوجه شده که چی بوده؟ خیلی چیزها را تحریف کرده از جمله نظریه پزشکی قانونی را که در پرونده نیز ثبت شده است.»

پرونده رضا رسایی در شعبه دوم دادگاه کیفری جریان داشته و به گفته منبع مطلع اتهامات اولیه او «توهین به رهبری، اقدام علیه امنیت ملی، به هم زدن نظم عمومی، مشارکت در قتل، و چند مورد سیاسی دیگر» بوده است و در نهایت «قصاص نفس» برای اتهام «مشارکت در قتل» به او داده‌اند، اما «می‌گویند پرونده امنیتی است.»

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان