نواب صفا – شاعر و موسیقیدان

نویسنده و پژوهشگر: علی تیموری

اسماعیل نواب صفا فرزند سید مرتضی به سال ۱۳۰۴ در کرمانشاه متولد شد. پدر وی از صاحب منصبان گمرک بود که سال ها در این شهر ستان مأموریت اداری داشت. وی در شش سالگی پدرش را از دست داد. خانواده ی او از نواب های اصفهان هستند و مادر و پدرش با خاندان معتمدالدوله نشاط ـ نویسنده و شاعر بزرگ دوره ی قاجار نسبت داشتند. پدر نواب صفا که مردی اهل علم و ادب و از دراویش نعمت الهی بود معتقد بود درویش باید از لحاظ ظاهر تمیز باشد نه ژنده پوش و از جهت درون و باطن پاک و درویش باشد.

به هر حال وی تا سال ۱۳۲۳ در کرمانشاه به تحصیل ادامه می دهد و در این زمان به تهران می آید و در دبیرستان دارایی مشغول تحصیل می گردد. از این زمان اقدام به نواختن اولین ترانه ی خود می کند و نیز همکاری وی با مطبوعات آغاز می گردد.

اولین تصنیفی را که سرود، روح بخش خواند و برادران وفا (مجید و حمید) که ارکستر روح بخش را رهبری می کردند روی آن آهنگ گذاردند که فوق العاده مورد توجه مردم قرار گرفت.

دیری نگذشت که وی با شادروان مهدی خالدی که حدود بیست و شش سال داشت آشنا گردید و آشنایی این دو به مرحله ای رسید که شب و روز با هم بودند و هر ماه یک ترانه و آهنگ از ایشان در رادیو پخش می شد.

اولین ترانه ای که نواب صفا سرود و مهدی خالدی روی آن آهنگ گذاشت در مایه ی شور بود که ” ما را از چه پا بند جنون کردی و رفتی ” می باشد. وی ترانه های بسیاری برای خالدی سرود که فوق العاده مورد توجه و استقبال عمومی واقع گردید.

از آن جمله است ترانه های:

” به بزم ساقی شیرین اما باز آمد ” در سه گاه، ” با این همه ناز ای پری دل داده کجا می روی ” در همایون و ” نشاط “.

نواب صفا خود عقیده دارد که این آهنگ نشاط خالدی یکی از کارهای بزرگ و ارزنده ی او می باشد و تا کنون کسی آهنگی چنین زیبا برای بهار و نشاط آفرینی فصل بهار نساخته است.

ولی درباره ی شعر خود می گوید از لحاظ شعر چیزی نمی گویم چون مربوط به خودم هست و باید جامعه قضاوت کند. وی معتقد است که خالدی به طور کلی در موسیقی ایران تحول ایجاد کرد و در شیوه ی آهنگسازی و سبک نوازندگی نوآوری هایی کرد که بسیار آهنگسازان بعد از او تحت تأثیر وی قرار گرفتند و تکه ها و قسمت هایی را از او تقلید، تکرار و اجرا کردند.

نواب صفا حدود چهل ترانه برای خالدی، حدود هشت ترانه برای پرویز یاحقی و چند ترانه ای هم برای شادروان حسین یاحقی و عباش شاپوری و یازده ترانه برای علی تجویدی ساخت.

نواب صفا علاوه بر شعر و شاعری با موسیقی و نواختن آلات آن به خصوص ویولن آشنایی دارد و ردیف ها و گوشه های دستگاه های موسیقی سنتی ایران را به خوبی می شناسد و یکی از صاحب نظران در این هنر ظریف می باشد و چون با موسیقی مأنوس و آشنا است در ساختن ترانه، برگزیدن موضوع جهت یک آهنگ، ابتدا شیوه ی موسیقی یعنی سبُک و سنگینی وزن را در نظر می گیرد و سپس به مقتضای روح موسیقی موضوعی برمی گزیند و عموم ترانه هایش پر سوز و گداز است که خودش می گوید: تصانیف من همیشه آمیخته با دردهای درونی من بوده و ترانه هایی مانند ” تک درخت ” که روی آهنگ هنرمند با ارزش عباس شاپوری ساختم، شاهد آن است.

نواب صفا از سال ۱۳۲۶ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد و با اکثر آهنگسازان بزرگ از جمله روح الله خالقی، مرتضی محجوبی، حسین یاحقی، عباس شاپوری، حسینعلی ملاح، علی تجویدی، پرویز یاحقی و به خصوص مهدی خالدی همکاری کرده است. وی در رادیو برنامه ی کاروان شعر و موسیقی و یک برنامه به نام قصه ی شمع را اداره می کرده و تألیفات فراوانی از خود به یادگار نهاده است. نواب صفا شاعری است وارسته که توجه آن چنانی به مادیات ندارد و همین که رفع نیازهای عادی و معمولی شود برای وی کافی است و اهل تظاهر و تکبر نمی باشد. یکی از غزل های مشهور نواب صفا که خیلی مورد توجه است چنین است:

من چیستم حکایت از دست رفته ای

تصویری از جوانی بر باد رفته ای

صید ز دست رفته سرباز زندگی

با پای خویش در پی صیاد دفته ای

من کیستم ز کوی مرادی که جای توست

نا شاد باز آمده ای شاد رفته ای

در شوره زار هجر تو محبوس مانده ای

در گلشن خیال تو آزاد رفته ای

کی دیده چشم کس به خرابات عاشقی

چون من خراب آمده آباد رفته ای

یاد صفا از خاطره ها کی رود که گفت

من چیستم حکایت از دست رفته ای

متاسفانه استاد نواب صفا در سال 1384 در تهران چشم از جهان گشود.

روحش شاد!

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان