آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۴۷

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل هفتم سلسله مقالات ایران باستان (جشن های باستانی)

به نام خداوند رنگین کمان 

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است

ادامه‌ی تاریخ در ایران باستان:

«گروت فند» در مسیر خواندن و رمزگشایی از کتیبه ها، به این مطلب پرداخت که اسامی شاهان را معلوم کند و دریافت که در دودمان هخامنشی طبق منابع یونانی، دو شاه بوده که پدرانشان شاه نبودند، یکی کوروش بزرگ که پدرش کامبیز بود و دیگر داریوش اول که پدرش هیستاسپ نام داشت. بعد گفت در این کتیبه جد شاه را شاه ننوشته اند و این اسم باید هیستاسپ باشد زیرا طول کلمه با طول علامات مطابقت می کند و این شاه هم که نوه هیستاسپ بوده باید کزرسش باشد زیرا اسم او با همان حروفی شروع میشود که کلمه شاه شروع شده (برای فهم مطلب باید در نظر داشت که گروت فند زبان آوستایی را می دانست و تصور می کرد که زبان پارسی قدیم و آوستایی یکی است و در زبان آوستایی حرف اول کلمه «شاه» را در آن زمان با «ک» می خواندند. بعدها معلوم شد که عقیده این عالم اگر چه صحیح نبوده ولی حدس او در این مورد اتفاقا درست درآمده، زیرا شاه را به زبان پارسی قدیم «خشایه» می گفتند و «اکزرسش» هم یونانی شده «خشیارشا» است، بنابراین هر دو کلمه با یک حرف مصمت یعنی «خ» شروع می شود.

در نتیجه تا اینجا رمزگشایی «گروت فند» درست درآمد ولی پس از آن در اشتباه افتاد، زیرا پنداشت که زبان اوستایی و پارسی قدیم یک زبانند. با وجود این موفق شد که نه علامت را از روی اسم شاهان درست معلوم کند. در ۱۸۰۲ این عالم نتیجه زحمات خود را در مجمع علمی «گت تن گن» در آلمان بیان کرد و بهره مندی ای نیافت، ولی در فرانسه زحمات او را قدر دانستند و «بورنف» اسلوب او را پیروی کرده تمام علامات خط میخی پارسی را معلوم کردند. پس از این دو عالم «راولین شن» زحمات زیاد در این راه کشید. این عالم صاحب منصب انگلیسی در خدمت دولت ایران بود و زمانی که در حدود غربی ایران اقامت داشت  (۱۸۳۰) نمی دانست که اروپا در خواندن خطوط قدیمی تا چه اندازه ترقی کرده است. «راولین شن» به خواندن خطوط میخی پرداخت و با وجود اینکه از کتیبه های دیگر شروع کرد به نتایجی رسید که «گروت فند» رسیده بود. بهره مندی «راولین شن»  اهمیت زیادی داشت، زیرا ثابت کرد که زحمات «گروت فند» به نتیجه رسیده و حدس های او صحیح بوده است. از کشفیات بزرگ «راولین شن» کتیبه بیستون داریوش اول است که به سه زبان نوشته شده است (پارسی قدیم، ایلامی و آشوری). او با مخارج زیاد و مخاطره جانی موفق شد از این کتیبه، که در بلندی صد پا از زمین است، اطلاعاتی بردارد. بعد به واسطه خواندن پنجاه اسم که در کتیبه ذکر شده، توانست در مورد چگونگی کارهای علمای قبل تحقیق کند.

براثر این تحقیقات، الفبای زبان پارسی قدیم معلوم گشته و چهارصد کلمه از این زبان به دست آمده است، پس از آن مطابق این کتیبه و لغات آن نحو و صرف زبان مزبور را نوشتند. راولین شن پس از آن، از راه خط میخی پارسی به خط میخی دوم پرداخت و معلوم شد که این خط هجایی است، یعنی هر علامت نماینده یک هجا است. با زحمات او و «تریس» عالم انگلیسی در سال ١٨۵۵ علامات این خط هم کاملا معلوم گردید و محقق شد که این زبان ایلامی یا زبان شوشی جدید است.

بعد به خط سوم پرداختند که اشکالات بیشتری داشت، چون این خط کمتر از دو خط دیگر جا گرفته بود، در ابتدا پنداشتند که هر علامت نماینده کلمه ای است، ولی بعد که دقیق شدند یافتند که این نسخه ترجمه نسخه پارسی است و اسامی شاهان به واسطه چند علامت نوشته شده، پس معلوم شد که اگر این خط الفبایی نباشد لااقل هجایی است.

«مونترا» در ۱۸۰۲ گفته بود که بعضی علامات خط سوم شبیه علاماتی است که بر آجرهای بابلی نوشته شده و از خرابه های بابل به دست آمده. بعدها اکتشافات «لیارد» و «بتنا» در نینوا ثابت کرد که خط سوم کتیبه های هخامنشی، همان خط آشوری و بابلی است و دیگر شکی نماند که شاهان هخامنشی بعد از زبان پارسی قدیم و ایلامی، زبان و خط آشوری و بابلی را، که زبان و خط نخستین مردم متمدن آسیای پیشین بود، بکار برده اند. با تحقیقات بیشتر معلوم شد آن زبان، زبان سامی است و خط از حیث مرحله بندی، بین خط مفهوم نویسی و هجایی قرار دارد، یعنی بعضی علامات نماینده مفهومی خاص و برخی نماینده هجا یا سیلابی است.

پس از آن «آپ پر» عالم فرانسوی و «هینکس» شروع به خواندن خطوط میخی بابلی کردند. در این رشته هم «راولین شن» مستقلاً به خواندن نسخه آشوری کتیبه بیستون پرداخته به نتایجی رسید که دو عالم مذکور هم رسیده بودند، و در ١٨۵١ نتیجه زحمات خود را با فهرست ٢۴۶ علامت خط بابلی و قرائت صحیح علامات مزبور منتشر کرد.

در سال ١٨۵٧ آشورشناسی می بایست نخستین امتحان خود را می داد، زیرا بنا به تقاضای انجمن آسیایی پادشاهی لندن، چهار نفر عالم آشورشناس دعوت شدند که هر یک جداگانه یکی از کتیبه های آشوری را بخوانند. آن چهار نفر عبارت بودند از:

«راولین شن»، «تالبت»، «اپ پر»، «هینکس». هر کدام مستقلاً کار کردند و نتیجه زحمات آنها خیلی شبیه و نزدیک به یکدیگر بود.

چند سال قبل کشف جدیدی توجه علما را به خود جلب کرد. در بابل لوح هایی یافتند از خاک رس که از زمان سلوکی ها است و عین کلمات بابلی به خط یونانی نیز نوشته شده بود. این اکتشاف کاملا ثابت کرد که خط آشوری و بابلی را چنان که می خوانند صحیح بوده است. لوح های مزبور در موزه لندن است.

پس از معلوم کردن الفبای زبان های مزبور، کتیبه و لوح های زیادی خوانده شد. آنچه راجع به ایران است در جای خود ذکر خواهد شد، اما راجع به بابل و آشور و مصر، تعداد این نوع اسناد به قدری زیاد است که فقط فهرست آنها در چندین جلد هم نمی گنجد.

خط مملکت وان- مملکتی که از اوایل قرن ششم قبل از میلاد به بعد موسوم به ارمنستان شد قبل از آن موسوم به دولت وان یا آرارات بود. این مملکت تمدن آشوری و بابلی داشت. کنجکاوی راجع به کتیبه هایی که در اینجا کشف می شد از ١٨۴٠ میلادی شروع گردید. آثاری که به دست آمده بالغ بر صدها مورد است و تعداد زیادی از این خطوط در «اوچ کلیسای» نخجوان است. خواندن این خط میخی در ابتدا خیلی سخت بود، ولی بعد از آنکه نوشته هایی به دو خط وانی و آشوری یافتند کار آسان تر شد. «گویار» در ۱۸۸۰، «سیس» در ١٨٩۴ به خواندن آن موفق شدند و حالا این خط را تقریبا می خوانند. پادشاهان وان در ابتدا به خط میخی آشوری می نوشتند، بعد خطی برای وان ترتیب دادند که آن نیز میخی است. کتیبه های وان غالبا راجع به بناهایی است که ساخته بودند، بجز سالنامه «آژگیشتی» که راجع به وقایع است.

ادامه دارد…

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.                             

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان