نوجوان و ذهن مضطرب او – قسمت چهارم

نویسنده: بدرالدین نجمی، روانشناس
Nbbn1392@gmail.com

اختلال هراس و گذر هراسی

اختلال هراس شامل حملات هراسی متناوب و غیره منتظره می باشد.حملات هراس احساسات جسمی بسیار شدید همچون تنگی نفس، خفگی، عرق، درد سینه و تپش قلب و احساسات شدیدی هستند که شما را به این فکر می اندازد، که درحال دیوانه شدن یا از دست دادن کنترل خود هستید. نوجوانان مبتلا به اختلال هراس دچار احساسات هراس برانگیز هستند و از این موضوع بسیار نگرانند که حملۀ هراس دیگری داشته باشند. بسیاری از اوقات اولین حمله هراس موجی از حملات هراس دیگری را به همراه دارد- سه یا بیش از سه حمله در یک هفته – تا وقتی که نوجوان دنبال علاجی رود .

بیشتر نوجوانان مبتلا به اختلال هراس شروع به اجتناب از شرایط خاصی می کنند چرا که آنها معتقدند اگر موردی از حمله هراس داشته باشند یا اینکه اگر نیازمند کمکی باشند که در آن شرایط وجود نداشته باشد، نمی توانند به سرعت از آن خارج شوند. این الگوی اجتناب از مکانها و موقعیتهای خاص را گذر هراسی می نامیم، که اکثر نوجوانان مبتلا به اختلال هراس تا حدودی آن را تجربه کرده اند. نمونۀ مکانها و موقعیتهایی که نوجوانان از آن دوری می کنند شامل مواردی چون: مکانهای شلوغ (مراکز خرید، سالن های تئاتر و سینما)، مکان های بسته( تونلها، متروها، هواپیماها)، وسائل حمل ونقل عمومی ( قطارها، اتوبوسها، هواپیماها ) یا تنها بودن در خانه بدون اینکه دوست یا عضوی از خانواده حضور داشته باشد، است. در اینجا به گفته های محمد (18 ساله) که تصمیم گرفت از یک زندگی فعال و خوش در دبیرستان جدا شود و خود را کاملاً منزوی کند، دقت کنید. درمانگرم به من گفت: اختلال هراس، ترسیدن از ترسی است که تقریباً آن را پنهان کرده است. زمانی که اولین حملۀ هراس را داشتم فکر کردم می خواهم خفه شوم و بمیرم. واقعاً هم همینطور بود. دکترم گفت: من حالم خوب است و تنها دچار حمله هراس شده ام. اما هنوز نگران بودم. حقیقتاً احساس می کردم می خواهم بمیرم و اگر نمی میرم مطمئن بودم که از کوره درمی روم و عمل شرم آوری از من سر می زند، مثلاً جیغ می زنم یا این ور و آن ور می دوم. در ابتدا سعی کردم محکم و مقاوم باشم، همان طور که می دانید سعی کردم خودم را مهار کنم. اما فهمیدم که هر چه بیشتر سعی کنم اضطرابم را مهار کنم بیشتر مضطرب می شوم. از آنجا که نگران بروز حمله هراس بودم و می دانستم نیاز به دریافت کمک دارم خودم را از بیرون رفتن با دوستانم محروم می کردم. نمی خواستم برای آشنا شدن با دانشکده بیرون بروم چون نگران بودم دچار حمله هراس شوم و نتوانم به خانه برگردم. با این حال، چیزی که واقعاً به من نشان داد به کمک نیاز دارم ،زمانی بود که فکر کردم به خاطر ترسم حتی به دانشکدۀ دامپزشکی نروم، که همین جور هم شد. می دانستم که به کمک نیاز دارم.

ترس مرضی اختصاصی

ترس مرضی اختصاصی یک ترس قوی همراه با الزام به اجتناب از شئ یا موقعیت خاص است. ترس مرضی اختصاصی زمانی شکل می گیرد که ممکن است برای فرد اتفاق ترسناکی روی دهد(شخصی که مورد حملۀ یک سگ قرار گرفته) و یا آن شخص مکرراً افرادی را ببیند (یک دوست یا پدر و مادر‌) که از چیزی می ترسند. به علاوه، گاهی اوقات افراد مبتلا به ترس مرضی، ترس معمول دوران بچگی را به همراه دارند که هنوز بر آن غلبه نکرده اند.

اکثر نوجوانانی که ترس مرضی اختصاصی دارند به دنبال علاج نیستند چرا که آنچنان برای جریان عادی زندگیشان، رفتن به مدرسه یا روابط دوستی آنها مزاحمتی ایجاد نمی کند. تحت شرایط مناسب افراد ممکن است از هر چیزی بترسند. به همان اندازه که انواع مختلفی از ترس مرضی اختصاصی وجود دارد شرایط و موقعیت-هایی هم وجود دارد . شایع ترین ترس های مرضی اختصاصی عبارتند از:

  • ترس از حیوانات ( مارها ، شب پره ها، عنکبوت ها، زنبورها)
  • ترس از ارتفاع (طبقات بالای ساختمان ها، نوک کوه ها، پل ها)
  • ترس از پرواز (سقوط ها و برخورد هواپیماها، کاهش فشار داخل کابین، حملۀ تروریست ها و مهاجمان)
  • ترس از پزشکان و دندانپزشکان ( روشهای درمان دندانپزشکی و پزشکی )
  • ترس از رعد و برق
  • ترس از خون یا درد
  • ترس از مریضی یا بیماری

کیمیای 12 ساله ترس خود از عنکبوت را این گونه توصیف می کند:

من همیشه ، تا سر حد مرگ از عنکبوت می ترسیدم. مامانم هم از عنکبوت می ترسد. هرگز ترس من اینقدر زیاد به نظر نمی رسید. آری، هرگز شلوارک نپوشیدم و همیشه زیر یک پتوی سنگین می خوابیدم. همش بخاطر این بود که می ترسیدم عنکبوتی روی بدنم راه برود. بعضی اوقات این موضوع خانواده ام را ناراحت می کرد زیرا نمی توانستم چیزی را از کمدم درآورم یا زیر تختخوابم را تمیز کنم. از آنها می خواستم این کار را بکنند چون همیشه فکر می کردم ممکن است عنکبوتی آنجا باشد. اما بیشترین چیزی که من و خانواده ام را آزار می داد این بود که تابستان هرگز نمی خواستم به تعطیلات بروم. فقط زمستانها می رفتم چرا که احتمال دیدن عنکبوت کمتر بود.

مواردی که از نظر خوانندگان عزیز گذشت نمونه های شایع از اختلالات اضطرابی بود که معمولاً در میان مراجعان کیلینک های درمانی مشاهده می شود. خواه این حالت و احساس را اضطراب بنامیم یا اختلال اضطرابی، هدف من آشنا کردن شما با درجه و شدتی از دلشوره و نگرانی بود که اگر برای بهبودی آن تلاشی نکنیم نه تنها همیشه رنج آزاردهنده ای را تجربه خواهیم کرد بلکه بسیاری از فرصتهای خوب برای پیشرفت وشادی سالم را هم از دست خواهیم داد. امیدوارم، در ادامۀ مطالبی که برایتان خواهم آورد بتوانم شما را با روشهایی آشنا کنم که به نظر گروهی از روانشناسان می تواند به آرام شدن ذهن و جسم مضطربتان کمک کند. البته منظور رهایی کامل از اضطراب و ترس نیست؛ بلکه دور ساختن اضطرابی است که برای ما مفید نیست و نقش محافظتی ندارد و در کار و فعالیت ما اختلال ایجاد می کند. به عبارت دیگر می خواهم به شما در خلاص شدن از اضطراب بیمارگونه کمک کنیم؛ یعنی نوعی از اضطراب که در حقیقت چرخۀ نگرانی شما را می چرخاند. دلشوره ای که باعث می-شود کارها را به تعویق اندازید یا از انجام آنها منصرف شوید و یا اگر هم انجام می دهید استرس زیادی را تحمل می کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان