برگ‌هایی از تاریخ – قسمت سیزدهم

به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه

از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان (قسمت  سیزدهم)

گردآورنده: شهرداد خبیر

برگرفته از کتاب “از کودتا تا سقوط”

pastedGraphic.png

این طبقه برای حفظ و تثبیت موقعیت و منافع خود تأکید نهاد. از همین رو اصلاحات اقتصادی در برنامه های حزب تجدد، به عنوان بدنه اصلی اصلاح طلبان مجلس مورد توجه و عنایت بود. جلوگیری از احتکار و دلالی کالاهای اساسی، «تشویق تکنیک نو در کشاورزی» و تقسیم زمین های دولتی میان کشاورزان، از شعارهای آنان در بخش اقتصادی بود. نکته مهم این که در این برنامه، از تقسیم اراضی ملاکین سخنی نرفته است و از این لحاظ از طرفداران سوسیالیست رضاخان متمایز و جدا می شدند. در بخش سیاسی نیز آزادی های فردی، احزاب و مطبوعات و حق اعتصاب پیش بینی شده بود و ضمن اعتقاد به حقوق انتخاباتی عمومی، پیشنهادِ داشتنِ دو حق رأی برای باسوادان مطرح شده بود. این امر نشان از اعتقاد این تشکیلات بر حاکمیت نخبگان به جای دموکراسی فراگیر و عمومی دارد. اصلاح طلبان در خارج از مجلس توسط بازرگانانی هم چون عبدالحسین نیک پور، کاشف، محمد خرازی، علی وکیلی و رضا نیک عهد حمایت می شدند. به نظر می رسد این تجّار گروه جدیدی از این صنف بودند که دلبستگی ها و وابستگی های تجار قدیمی را نداشتند. دیگر حزب اصلاح طلب مجلس، حزب سوسیالیست به رهبری سلیمان میرزا اسکندری بود. افکار سوسیالیستی به صورت متعارف آن، در نزد متفکران سیاسی ایران شناخته شده بود. با آغاز مشروطه خواهی در ایران، تشکیلات «سوسیال دموکراسی» تحت عنوان «اجتماعیون عامیون» شروع به فعالیت کرد. یکی از نخستین تشکیلات اجتماعیون عامیون، «شعبۀ ایرانی جمعیت مجاهدین» بود که در مرامنامۀ آن مواردی چون آزادی قلم و بیان و آزادی فردی با تأکید بر مساوات پیش بینی شده بود. هیئت وزیران پاسخگو در برابر مجلس از دیگر اصولِ آن بود. تعلیمات «اجباری مجانی» و «ایجاد قشون ملی از طریق نظام اجباری»، از اصولی بود که در میان بی توجهی همگان مورد امعان نظر این تشکیلات قرار گرفته بود. احسان طبری از اعضای حزب توده___تشکیلات مارکسیستی ایران___در مورد اجتماعیون عامیون دوره مشروطه می نویسد:  نمایندگان سوسیال دموکرات (اجتماعیون عامیون) «مارکسیست» به معنای واقعی کلمه نبودند و در بینش خود تصور احساساتی و رومانیتک درباره دمکراسی، مردم و انقلاب زحمتکشان داشتند و شیوه های پارلمانی، وعظ روحانی و ترور انقلابی افراد ارتجاعی را دنبال می کردند…

  برگ‌هایی از تاریخ به مناسبت 100 سالگی کودتای رضا شاه: از رضا خان به رضا شاه – از احمد شاه به احمد خان – قسمت ششم

حزب دموکرات که در مجلس دوم و سوم از گروههای سیاسی فعال و منسجم بود، میراث خوار تشکیلات اجتماعیون عامیون در عرصۀ پارلمانی ایران بود. با وقوع انقلاب اکتبر روسیه، سلیمان میرزا از اعضای مبرّز حزب دموکرات در نزدیکی به دولت نوپای شوروی تلاش کرد. تشکیلات سوسیالیستی در این زمان، جدا از تشکیلات حزب کمونیست یا فرقۀ عدالت بود. «حزب سوسیال دموکرات» به رهبری سلیمان ميرزا اسکندری و «حزب سوسیالیست های مستقل» به رهبری ضیاء الواعظين و «حزب سوسیالیست های متحد» (سوسیالیست اونی فیه) به سرکردگی محمدصادق طباطبایی، اتحادی از نیروهای اصلاح طلب چپ بودند. دو حزب سوسیال دموکرات و سوسیالیست اونی فیه، در هفدمین سال مشروطه، با اعلام وحدت و یکدلی تحت عنوان اجتماعیون (سوسیالیست) ابراز وجود کردند. سليمان ميرزا، مساوات ومحمود پهلوی (محمود)، از اعضای سابق حزب دموکرات بودند که در حزب جدید عضویت داشتند. اینان بر خلاف دموکرات های فعال در احزاب تجدد و رادیکال، با قرارداد ۱۹۱۹  به مخالفت برخاسته و از قیام های ضد حکومت مرکزی حمایت کرده بودند. سوسیالیست ها برخلاف اصلاح طلبان حزب تجدد، برای توده ها ارزش قائل بوده و «ایجاد حکومت اجتماعی و اتخاذ طرز انتخابی در تشکیل حکومت» را پیش بینی کرده بودند. آنان ضمن قائل شدن به حکومت مرکزی، «تشکیل منطقه های مستقلة ولایتی در ولایات در تحت نظارت انجمن های شورویه» را توصیه می کردند. بر همين اساس بود که همکاری با اتحادیه های کارگری به عنوان یک تشکیلات توده ای جزو برنامه ها و فعالیت های این حزب بود. 

در زمینۀ اقتصادی نیز حزب «تبدیل تملکات خصوصی به تملکات عمومی و تشکیل وسایل اقتصادی اجتماعی برای رفاهیت عمومی» را به توده ها وعده می داد. از این لحاظ نیز بر حزب تجدد که تنها تقسیم زمینهای دولتی را مورد توجه قرار داده بود، پیش بود. حزب سوسیالیست پیش از انتخابات با رضاخان همکاری و همیاری نمود و گویا ریاست وزرا رضاخان بر اثر تلاش این حزب بوده است. تصاحب چند کرسی در کابینۀ رضاخان هم من این زحمات بود، اما سرکوبی و توقیف اتحادیه های کارگری به هنگام انتخابات، این حزب را از پایگاه تبلیغاتی مناسب محروم ساخت.

  آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت 30

اردشير آوانسیان از همکاری بین کمونیست ها و سوسیالیست ها سخن می گوید و حزب اجتماعیون (سوسیالیست) را یک حزب خرده بورژوازی با عضویت «عده ای روشنفکر، کاسب، مستخدم اداری و صنعتگران» می داند. سوسیالیست ها و همکاران کمونیست شان چنان سر گرم مبارزه با امپریالیسم انگلستان و ایادی داخلی آن ها بودند که از توجه به دیکتاتوری رو به پیشرفت رضاخان غافل گشته بودند. سید جعفر جوادزاده (پیشه وری بعدی) در روزنامه حقیقت اشراف را مخالف رضاخان می دانست و در تایید او قلم می زد:

 زيرا او اشراف نیست، رعیت ندارد، ملک ندارد، لقب ندارد، برای او فرق ندارد اشراف منفعت بکنند یا اضرر نمایند. اشراف امروز اولا می کوشند هر طور شده باشد، سردار سپه را در دست خود آلت نمایند. بعد وقتی که فرصت پیدا کردند، او را به زمین زده، ادارۀ قشون را به دست بگیرند … .

ایرج اسکندری به نقل از سلیمان میرزا این اشتباه سیاسی سوسیالیست ها و کمونیست ها را ناشی از سیاست دولت شوروی مبنی بر پشتیبانی از دولت سردارسپه ذکر می کند. این نگاه به قدرت های خارج از مرزهای ایران، در همان سال ها با انتقاد ملک الشعرای بهار مواجه شد. او بر پیروی از دولت های خارجی برای پیشبرد مقاصد داخلی خرده گرفته و به سابقۀ سلیمان میرزا و همفکرانش اشاره کرده و چنین سروده است:

 آگاه ترک و گاه آلمان، گاه روس و انگلیس   

مادر بیچاره را زین در به آن در می کشی 

در مقابل جناح اصلاح طلب، فراکسیون اقلیت به زعامت سید حسن مدرس خودنمایی می کرد. مدرس در عرصۀ پارلمانی، وزنۀ قابل توجهی بود؛ چنان که فرمانفرما در نامه ای به پسرش، نصرت الدوله، در توصیف قدرت مدرس می گوید: « … مدرس اگر مخالفت نماید، دیگر نه علی و نه حوضش هم نمی ماند. و به راستی اگر دفاع مدرس از اعتبارنامۀ نصرت الدوله در مجلس چهارم نبود، او به جهت شراکت در انعقاد قرارداد ۱۹۱۹، از نمایندگی محروم می شد.

  برگ‌هایی از تاریخ به مناسبت 100 سالگی کودتای رضاشاه: از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان - قسمت سوم

اقلیت در مقابل جناح  اصلاح  طلب که تجدیدنظر در برخی مواد قانون اساسی را وجهۀ همت خود قرار داده بود، هواداری از مشروطه و قانون اساسی را محور اساسی برنامه خود ساخته بود. سید حسن مدرس در نطقی، مشروطه را حتى بر فرض حمایت خارجی قابل دفاع دانست:

… اشخاص منورالفکر از داخلۀ مملکت به خیال افتادند که امورات اجتماعی این مملکت از ارادۀ شخصی خارج شود و ارادۀ اجتماعی شود و نسبت به این مسئله هر عاقلی که به درجۀ عقل باشد، تصدیق می کند که اداره کردنِ امور شخصی با ارادۀ اجتماعی اقوى و اقنن است تا اداره کردن امور شخصی با ارادۀ شخصی… اگر منورالفکرهای خودمان به این خیال افتادند که خوب کردند. اگر هم دست غیبی به این خیالشان انداخت، خوب بوده. خیر خوب از هر کسی برسد، خوب است … 

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان