نویسنده: مینو کسائیان
گروهی از مسافران به سرزمین هند رسیدند و چون گرسنه بودند، خواستند حیوانی شكار كنند. مردی دانا و خردمند با آنها روبرو شد و از سر محبّت و راهنمایی به آنها گفت: “در این سرزمین پهناور، گلّههای فیل بسیار یافت میشود. ولی مبادا بچّه فیل شكار كنید؛ زیرا فیلها بوی فرزندان خویش را به خوبی تشخیص میدهند و اگر شما بچّهی فیلی را شكار كنید و بخورید، بدانید كه فیل، دهان هر رهگذری را بو میكند و اطراف شكم او را مورد جستوجو قرار میدهد تا وقتی خورندهی بچّهی خود را پیدا كرد، انتقام و قدرت خود را به او نشان دهد.”
آن نصیحتكنندهی دانا، به آن جمع گرسنه گفت: “این نصیحت مرا گوش كنید، تا مبادا قلب و روحتان دچار رنج و بلا شود. شما به همین گیاهان و برگها قناعت كنید و به شكار بچّهی فیل نپردازید. من در ابلاغ نصیحت، دِینِ خود را اَدا كردم و در اندرز دادن به شما سنگِ تمام گذاشتم؛ آیا پایان شنیدن اندرز، جز نیكبختی چهچیز دیگر است؟ بهوش باشید تا مبادا حرص و طمع، شما را از راه به در كند و بنیاد هستی شما را براندازد.”
آن نصیحتكننده، این سخنان را گفت و وداع كرد و رفت؛ و تدریجاً بینوایی و گرسنگی آنان شدّت گرفت.
آن جمع گرسنه ناگهان بر سر راه خود، نوزاد فیلی را دیدند كه چاق و پُر گوشت بود. آنها مانند گرگهای گرسنه بر او حمله كردند، و آن بچّهی فیل را كباب كرده و خوردند و دستهایشان را شستند. یكی از همراهان آن جمع كه اندرز آن دانای صالح را به خاطر سپرده بود، از گوشت آن بچّهی فیل چیزی نخورد و به آنها نیز نصیحت كرد كه از خوردن آن صرفنظر كنند.
همهی آنان كه كباب فیل را خورده بودند، روی زمین خوابیدند؛ ولی آنكه چیزی از آن گوشت نخورده بود، مانند چوپان بیدار ماند و از خوابیدگان محافظت میكرد.
در آن اثنا دید كه فیلی هولناك نزدیك میشود. ابتدا فیل به طرف محافظ آن جمع شتافت. سه بار دهان او را بو كرد، امّا هیچ بوی ناگواری از او به مشامش نرسید. فیل چندبار اطراف او دور زد و چرخید و بیآنكه به او آسیبی بزند، راهش را گرفت و رفت.
سپس به سوی جمع خوابیدگان رفت و از بوی دهان آنان دریافت كه قاتلان فرزندش همانها هستند. آن فیل، بیدرنگ آنان را پاره پاره كرد و به هلاكت رساند.
در اینجا حضرت مولانا به نتیجهگیری اخلاقی و اجتماعی میپردازد و میفرماید:
ای كسیكه خونِ مردم را میخوری، از سرِ راه كنار برو تا خون آنها، تو را گرفتار نسازد. یقین بدانكه مال آنان، چون خون آنان بر تو حرام است؛ زیرا آن اموال، بر اثر رنج و زحمت حاصل شده است.
مادر آن نوزاد فیل انتقام میگیرد و كسانی را كه بچّهی او را خوردهاند، به كیفر میرساند. ای رشوهخوار، تو نوازد فیل میخوری؛ دشمن نیرومند، تو را به هلاكت میرساند. بو، سبب شد كه حیلهگران رسوا شوند؛ زیرا فیل، بویِ بچّهی خود را تشخیص میدهد.