Anxiety

نوجوان و ذهن مضطرب او – قسمت سوم

نویسنده: بدرالدین نجمی، روانشناس
Nbbn1392@gmail.com

توضیح اضطراب شدید

وقتی نگرانی خود را به عنوان اضطراب شدید توصیف می کنید و یا فکر می کنید احتمالاً دچار یک اختلال اضطرابی شده اید ممکن است کمی ترسناک به نظر برسد. ولی داشتن یک اختلال اضطرابی نشانۀ ضعف یا غیرعادی بودن شما نیست. اختلال اضطراب به این معنی نیست كه گرفتار یک مشكل جدی هستید. اختلال اضطراب عبارت از یک پاسخ هیجانی طبیعی كه قرار است از شما محافظت کند، اما به طریقی كه در موقعیتهای خاصی باید باشد عمل نمی كند.

در نظر داشته باشیم، داشتن اسمی برای یك مشكل، اولین گام در پیدا كردن راه چارۀ درست است. در بخشی از مطالبی که در پی خواهد آمد بر اساس اصطلاحات علمی برخی از اختلالات اضطرابی شایع را نام-گذاری کرده و به همراه نمونه هایی عینی توضیح خواهم داد. اما برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اختلال اضطرابی بخصوص بهتر است با والدین، پزشك، یا مشاور مدرسه تان صحبت كنید. آنها ممكن است قادر به پاسخگویی به پرسش های شما باشند یا اینكه شما را برای كسب اطلاعات بیشتری راهنمایی كنند كه ممكن است برای دریافت كمك های مورد نیازتان مفید واقع شود. با این حال، تصمیم گیری بر سر این موضوع كه آیا شما یا شخص دیگری مبتلا به یک اختلال اضطرابی هستید فرایند پیچیده ای می باشد، که بهتر است این مورد به عهده یک متخصص بهداشت روانی با تجربه گذاشته شود.

اختلال اضطراب اجتماعی

اختلال اضطراب اجتماعی یا ترس مرضی اجتماعی، یكی از شایع ترین اختلالات اضطرابی در نوجوانان است. اضطراب اجتماعی به ترس شدید و طولانی گفته می شود که در موقعیت های اجتماعی یا اجرایی (مانند: ورزش كردن، تك نوازی كردن، یا امتحان مهمی را دادن) آشکار می شود و ممكن است باعث خجالت شود؛ به این دلیل که فکر می کنید ممکن است توسط دیگران به طور منفی ارزیابی شوید. تمامی نوجوانان در بعضی مواقع در موقعیتهای اجتماعی احساس نگرانی می كنند و دوست ندارند كه دیگران فكر بدی در مورد آنها كنند، ولی برای بعضی از نوجوانان اضطراب اجتماعی رنج زیادی به همراه دارد و مانع از حضور و مشارکت آنها در فعالیتهای روزمره می شود. نوجوانانی كه مبتلا به اضطراب اجتماعی هستند ممكن است در مورد آنچه مردم فكر می كنند یا دربارۀ آنچه انجام می دهند یا آن چیزهای شرم آور و تحقیرآمیزی كه می گویند، به شدت نگران شوند. آنها ممكن است فكر كنند كه هر اشتباهی به یك فاجعه می انجامد و باعث عصبانیت و توبیخ معلمانشان و یا طرد شدن از سوی دوستانشان و محرومیت از تفریحات دسته جمعی شود.

  افسردگی نوجوانان - قسمت اول

اضطراب اجتماعی می تواند اختصاصی و یا فراگیر باشد. اضطراب اجتماعی اختصاصی به این معنی است که شخص تنها یک ترس اجتماعی دارد. شایع ترین اضطراب اجتماعی اختصاصی ترس از صحبت کردن در جمع است. یعنی نوجوان زمانی كه مجبور است در كلاس سخنرانی كند یا هنگامی كه معلم او را صدا می زند تا جواب سوالی را بدهد به شدت مضطرب می شود. اضطراب های اجتماعی اختصاصی شایع دیگر، شامل ترس از استفاده از دستشویی عمومی، امتحان دادن، سرخ شدن در جمع، یا در هنگام غذا خوردن دچار خفگی شدن یا غذا را ریختن است. نوع فراگیر اضطراب اجتماعی كمتر اختصاصی است و شامل ترس از هر موقعیت اجتماعی و گروهی می شود كه شما فکر می كنید دیگران ممكن است شما را زیر نظر داشته باشند و یا فكر بدی در مورد شما بكنند. برای مثال رضا (۱۵ ساله) می گفت:

در تمام عمرم خجالتی بودم، اما شروع مدرسه متوسطه واقعاً برایم ناخوشایند شد. مدرسه بزرگ بود و دوستان اندکی كه داشتم با بچه های جدید به گردش می رفتند. چیزی که مرا خیلی نگران می کرد این بود كه بچه های جدید فكر كنند من آدم احمق و عجیب و غریبی هستم. تنها گفتگوی من با بچه ها از طریق اینترنت بود. صفحه وب خود را ساختم و شروع به فعالیت در وبلاگ خود كردم. اما بعد از مدتی وبلاگ را بستم چون نگران بودم وقتی بچه ها وبلاگ مرا می خوانند احتمالاً درباره من چه فكری می كنند. فكر می كردم به هر حال زندگی من خیلی كسل كننده و احمقانه است و بچه های دیگر فكر می كنند كه من یک آدم بازنده هستم. در سال اول بیشترین وقتم را یا صرف کمک کردن به معلم كامپیوترم می كردم یا در كتابخانه درس می خواندم. به تدریج داشت از مدرسه بدم می آمد به گونه ای که گاهی اوقات خودم را به مریضی می زدم تا مجبور نباشم به مدرسه بروم. اكنون پیش یك درمانگر می روم. او به من می گوید كه مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی هستم. روی این موضوع كار كرده ام و می توانم بگویم كه حالا درباره آنچه بچه ها در مورد من فكر می كنند كمتر احساس نگرانی می كنم. از آنها می خواهم كه مرا دوست داشته باشند، اما این را یاد گرفته ام كه اگر هم مرا دوست نداشته باشند این آخر دنیا نیست.

اختلال اضطراب فراگیر

اختلال اضطراب فراگیر یا اصطلاحاَ منتشر، دلشوره و نگرانی شدید نسبت به وقایع و فعالیتهایی است كه اكثر روزها اتفاق می افتد و از بین رفتن آن بسیار دشوار است؛ ذهن مضطربی است که همواره بر شتاب حرکت آن افزوده می شود. نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به شدت نگران چیزهایی هستند كه نوجوانان دیگر با نگرانی کمتر به آن موارد می اندیشند (مثل عملكرد در مدرسه، دوستیها، رویدادهای جهانی). به علاوه ، نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اكثر روزها عصبی و آشفته هستند و ممكن است زود خشمگین شوند، حتی ممكن است برای خوابیدن دچار مشكل شوند. نمونه ای از این اختلال را در شرح حال زیر که متعلق به یک نوجوان ۱۷ ساله است ملاحظه می کنید.

  نوجوان و ذهن مضطرب او - قسمت چهاردهم

هنگامی كه نگرانيم شروع می شود به نظر می رسد كه نمی توانم آن را كاهش دهم. دكترم اين نوع نگرانی را اختلال اضطراب فراگیر ناميده است. این اضطراب مانند یک فرد مزاحم هميشه ذهن ما را آشفته می كند. اين همان چيزی است كه فرد مزاحم و بهانه گير انجام می دهد- همه چيز را به هم می ريزد تنها برای اينكه جو را متشنج كند، ناراحت كننده است. از آنجا که من همیشه در زندگی ام نگران و مضطرب بوده ام پاسخ به اين سوال كه ” همه اينها از كی شروع شد؟ ” مشكل است. آنچه می دانم اين است كه شروع شده است و مرا همیشه آزار می داده. مدرسه به طور ناگهانی با حجم كار سنگين تر و چيزهای دیگر خيلی سختتر شد. اخیراً نگران این شده ام که آيا وارد يك دانشگاه خوب خواهم شد یا نه؟ معلمان به من گفتند كه نبايستی خيلی نگران باشم. نمرات من خوب بودند و فردی پر كار بودم. ولی هنوز نگران بودم. بسياری از شبها تا ديروقت بيدار بودم و تكاليفم را بارها و بارها وارسی مي كردم تا مبادا غلطی داشته باشد. اكثر شبها نمي توانستم بخوابم چون ذهن مشوش و نگران من بسيار درگير بود، نگران تمامی چيزهايی بودم كه بايستی انجام می دادم. بعضی اوقات، بيش از يك ساعت طول می كشيد تا خوابم ببرد. هرگز فكر نمی كردم كه نگرانيم خيلی زياد است، تا اينكه فهميدم برای اينكه سعی كنم برای تيم بسكتبال دبيرستان انتخاب شوم هراسان هستم چون خيلی نگران اين بودم كه خراب كنم. بسكتبال را خيلی دوست داشتم و اجازه نمی دادم كه ذهن مضطربم مزاحم كارهايی بشود كه دوست دارم انجام دهم.

اختلال وسواسی جبری

اختلال وسواسی جبری نوع ديگری از اختلال اضطرابی است. اختلال وسواسی جبری شامل وسواسهای فكری و عملی شديد يا غيرمنطقی، يا هر دوی آنها می شود كه وقت گير و رنج آور است يا با عملكرد روزانه شخص تداخل پيدا می كند. وسواس های فكری: عقايد، تصورات يا تكانه هایی هستند كه به ذهن شخص خطور می كند و اغلب باعث می شود فرد احساس اضطراب يا ناراحتی كند. فرد مبتلا به اختلال وسواس جبری تشخيص می دهد كه اين افكار و عقايد بی معنی هستند و سعی بر اين دارد به آنها فكر نكند، اما آنها مرتب برای ساعت ها، روزها، هفته ها يا ماه ها به ذهن خطور می كنند. به علت تهاجم بی وقفۀ اين وسوسه های فكری به ذهن، نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس جبری بی اختيار كارها را خودشان انجام می دهند تا از آن فكر خلاص شوند و يا از اتفاق بدی جلوگيری كنند. یک نوجوان مبتلا به اختلال وسواس جبری امكان دارد ساعت های زيادی را صرف تميز و مرتب كردن اتاقش یا شستن دست هاش كند. نوجوان ديگری ممكن است قبل از اينكه راهی مدرسه شود كوله پشتيش را بارها وارسی كند، یا احتمالاً او اصرار دارد كه در نوشتن، حروفش به درستی شكل بگيرد و دقيقاً بين خطوط صفحه قرار بگيرد كه این امر مستلزم پاك كردن و بازنويسی زياد است. نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس جبری ممکن است ساعت های زيادی را صرف انجام چنين اموری كنند بدون اینکه قادر به توقف آنها باشند. نیلوفر (دانش آموز کلاس دهم) که مبتلا به اختلال وسواس جبری است می گوید:

  شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران - قسمت ششم

ورزش واليبال را خيلی دوست دارم اما سال گذشته چون خيلی نگران اين بودم كه مريض شوم والیبال را کنار گذاشتم. دوست نداشتم بعد از اينكه بچه های دیگر دست به توپ می زدند آن را لمس كنم. می دانم كه عجيب به نظر می رسد اما نگران بودم بيماری بدی بگيرم. حتی نمی توانم بگويم كه چه بيماری!

هميشه سر و پای وجودم ترس از میکروب بود. مادرم پرستار است و اول از همه بر اين تصور بودم كه نگرانی من در مورد اين است كه بيشتر مريض شدن من بخاطر مادرم است. هميشه به من می گفت: دستهايت را بشور و وقتی سرفه يا عطسه می كنی جلوی دهانت را بگير. حالا می دانم كه اين تنها به خاطر مامانم نبود. من اختلال وسواس جبری دارم. قبل از اينكه علاجی برای اختلال وسواس جبريم پيدا كنم، چهار يا پنج بار در روز دوش می گرفتم. دوستانم از من سوال می كردند كه چرا دستانم هميشه اينقدر قرمز و خشك شده است و تعجب می كردم كه چرا من وقت نهار ديگر نمی خواهم با آنها بيرون بروم. آنها نمی دانستند كه می ترسم مريض شوم. براي آنها بی معنی بود. می دانستم، چون كه برای خود من هم خيلی معنا و مفهومی نداشت.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان