استاد اصغر زندوکیلی – خواننده و موسیقیدان

نویسنده و پژوهشگر: علی تیموری 
علی تیموری
علی اصغر زند وکیلی به سال ۱۳۲۰ در ازگل شمیران که در آن زمان از هر طرف پر از گل و چمن و ریاحین و درخت بود و آن ها را احاطه کرده بودند دیده به جهان گشود. پدر و برادر بزرگتر وی که خود اصل موسیقی بودند و با آن آشنائی تام داشتند هر روز و بیشتر اوقات وی را مورد تشویق قرار می دادند تا به هنر موسیقی روی آورد و از صدای خدادادی خود بهره گیرد و به محفل دوستانه و شاعرانه ای که در منزل بیشتر وقت ها توسط او با عرفا و شاعران و موسیقی دانان تشکیل می شد، گرمی ببخشد.
زند وکیلی در این باره می گوید: به قول شاعر
کودکان شاد و بی خبر باشند           فارغ از رنج  و شور و شر باشند
دوران کودکی را در منزل در محیطی پر از احساس که حاکی از موسیقی و شعر و شاعری بود و در خارج منزل و اطراف باغات فراوان با درختان تنومند و باغچه های پر از گل بود، آشنا و پرورش یافتم، در آن عالم رویا پر از شادی و زیبایی و بی خبری، از هر صدای دل انگیزی حالم تغییر می کرد و از خود بی خود می شدم و لذت می بردم مخصوصاً پدر و برادر بزرگم که هر دو موسیقی دان بودند و صدای دل نوازی داشتند می خواندند و مرا به آسمان ها و کهکشان های الهام و شادی و ذوق می بردند.
من از علم موسیقی و نغمه ی جان بخش هر دو استفاده ها کردم و لطف خداوند هم شامل حالم شد تا با سیروس لطیفی که از شاگردان ممتاز مرحوم استاد نورعلی خان برومند آشنا شدم و ترانه های قدیمی و ردیف های موسیقی ایرانی را به خوبی آموختم و او مرا تشویق و ترغیب بسیار کرد و مرتب می گفت که استعداد فوق العاده ای در فراگیری موسیقی داری و اگر کوشش نمایی در این راه موفق خواهی شد به شرط آن که موسیقی که اقیانوسی است بیکران، آن قدر بروی تا به بی نهایت برسی.
در منزل لیلی که خطرهاست به جان           شرط اول قدم این است که مجنون باشی
خوشبختانه با همین شروع و حال برخوردی با استاد احمد عبادی دست داد و افتخار آشنائی با این استاد مسلم موسیقی سنتی پیدا کردم که باید یادآور شوم شخصیت هنری این استاد را از شعر شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی آورد که:
صبر بسیار بباید پدر پیر ملک را          تا دگربار در گیتی چو تو فرزند بزاید
از پیر هنر موسیقی ایران جناب استاد احمد عباسی بسیار آموختم و پس از چندی به خدمت استاد معلم موسیقی اصیل در سبک اصفهانی زنده یاد ادیب خوانساری رسیدم و بیشتر ردیف ها و گوشه های موسیقی ایران را از آن مدتی بعد بخت یاری کرد و در محضر شادوران استاد سلیمان امیر قاسمی رفتم و سالیان دراز در خدمت ایشان بودم و کسب فیض نمودم و اغلب یادم هست که شعر خواجه شیرازی حافظ را به سبک و سیاق و شیوه استاد زمزمه می کردم:
گر بود عمر به میخانه روم بار دگر          بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر
و نشیب و فرازها و زیر و بم های او را در خلوت زمزمه و می خواندم و این اثر را در سایر شاگردان استاد مثل اکبر جقّه، صدیف، امیر عسگری، اخلاقی، سامانی پور و هادی فرزانه مشاهده کردم.
در بهشت معنوی خانه ی استاد امیر قاسمی به گلستان شاداب و سرسبزی چون استاد سعید هرمزی برخورد کردم که نمی دانم چه بگویم از این مرد بزرگ سه تار.
قطره چه دارد مقابل دریا         ذره چه گوید برابر خورشید
زنده یاد سعید هرمزی هم استاد موسیقی هم مظهر اخلاق و محبت، انسانیت، صفا، وفا و تواضع بود که باید گفت هر چه خوبان همه داشتند او به تنهایی داشت و همه ی این اوصاف و سجایا در وی جمع بود و من به قدری مفتون و مجذوب این استاد بزرگ و فرزانه بودم که اغلب این یک بیت شعر را در حضورش می خواندم:
از همه بگذشتی و در ملک وجود           کس زبان تو ندانست و درونت نشناخت
به هر حال نواختن سه تار را نزد ایشان آموختم و هم زمان با دوستی و آشنایی با استادان احمد عباسی، سلیمان امیرقاسمی، ادیب خوانساری، سیروس لطیفی با مرحوم حسن یکرنگی که از شاگردان ممتاز شادروان اقبال آذر بود، آشنا شدم و پس از مدتی که به منزل این مرد درویش و وارسته آمد و شد کردم دوستی و جذبه ای عمیق بین ما پیدا شد و این دوستی و برادری طوری گشت که هر زمان که شروع به خواندن می کردم بی اختیار این شعر را می خواندم:
در آغاز محبت دست و پیدا گم کرده ای، ای دل          نمی دانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامت
اغلب با هم خوانندگی و نغمه گری داشتیم، فراموش نمی کنم هر وقت می خواستم یکرنگی بخواند، این شعر را می خواندم:
دنبال بلبل اگر با منت سر یاریست           که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست
در خلال این مدت از نوارهای هنرمند بزرگ و فقید آواز ایران سید حسین طاهرزاده بسیار استفاده کردم اولین نوار من برگ سبز شماره ی ۲۰۰ بود که در سال ۱۳۴۲ همراه با سه تار عبادی از رادیو پخش گردید و حدود پانزده ساعت نوارم در گوشه ها و ردیف های گوناگون موسیقی سنتی ایران تکثیر و در بازار پخش گردیده و چندین آواز همراه با سازهای هنرمندان ارزشمندی چون حسن کسائی، فرهنگ شریف، منصوری صاری، مهندس همایون خرم، امیر ناصر افتتاح اجرا کرده ام و اخیراً  آلبوم جدیدی با آهنگ و تنظیم هنرمند ارجمند و والا حسین یوسف زمانی که روی اشعار سعدی گذارده اجرا نموده ام.
باید یادآور شوم که در سیستم گذشته در رادیو، روابط بر ضوابط مسلط بود که با روحیه و افکار من مغایرت داشت و مرا با باندبازی های آن روزگار  سر و کاری نبود لذا به جای آن که با کارشکنی های آن مبارزه کنم از آن محیط کناره گرفتم و برای اقناع و آرامش روح حساس خود که نوجوانی جذب شاعرانی چون مولوی، حافظ و بابا طاهر و تنی چند از این بزرگان بودم، به محافل عرفا و انجمن های ادبی و شعر و شاعری پناه بردم که خوشبختانه با استقبال روبرو شدم و دلگرم گردیدم و انجمن های ادبی را رها نکردم. درباره هنر خوانندگی و نوازندگی علی اصغر زند وکیلی، شعرای متعددی اشعاری سروده اند که از آن میان قطعه شعر زیبائی را که شاعر گرامی سیدجلال الدین میرآفتابی (افتخار الشعرا) سروده اند انتخاب که از نظر گرامی تان می گذارد:
نوایت که بر جام شیدا نشیند          چو آوای عرشی به دلها نشیند
بود چون نسیم خوش صبحگاهان          که بر پرنیان موج دریا نشیند
بهر نغمه شود آفرین چو یاران          که در کام لب تشنه صحرا نشیند
تو هر آسمانی سرودی که خوانی          فراتر ز بزم ثریا نشیند
ز ” باربد ” را که خاموش ماند          به بزم تو کانجا نیک نشیند
نشیند به بَرم سرور تو جانم           چو مجنون که با یاد لیلا نشیند
تو استاد زند وکیلی هنرور          به جایت تواند کس، آیا نشیند
ز آوای تو جان می گشت خرم          چو شبنم که بر روی گل ما نشیند
تو روشنگر حال صاحبدلانی          چو شمعی که در شام یلدا نشیند
نوا از سه تاری تو از پرده ی دل           چو برخاست بر جان شیدا نشیند
پسِ این افتخارم که در محفل ما نه صاحبدلی جز تو آن جا نشیند متأسفانه استاد علی اصغر زند وکیلی بر اثر سکته قلبی در تاریخ ۹/۲/۷۱ این هنرمند درویش و والا رخت از جهان فانی بربست و قلب دوستان خود و هنر موسیقی سنتی ایران را داغدار ساخت. خداوند روح وی را غرق رحمت خویش فرماید.
  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی - قسمت 27

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان