نویسنده: شهرام خبیر

کلمه جشن از لغت یسن اوستایى آمده است. در ایران باستان، تمام اَعیاد دینى بوده و روزهاى متبرک را جشن مى‌گرفتند که مهمترین آنها عید فروردگان و عید مهرگان است.

جشن گرفتن، تکریم حقیقت و بازگشت به پاکیزه‌سیرتى بوده است. لذا، مطابق عالم اصیل ایرانى، روز جشن، روز مبارکى است که در آن شادى نوینى باز مى‌آید و جان انسان را تازه مى‌کند و با تذکرى که در آن است، این جان را به مبدأ متصل مى‌سازد. این تذکر چنان است که آدمى را وامى‌دارد تا عهد خود با جانان را فراموش نکند و بقیه ایام را هم عیدوار زندگى کند و بداند که معنى عید، او را به گنج بهروزى و روز پیروزى مى‌رساند. انسان با جشن، از روزمره‌گى بیرون مى‌آید و چیزها را در ذات و درخشش‌شان مى‌بیند.

در طلوع عالم ایرانى که این جشن‌ها ظاهر شده‌اند، اسم اصیلى حاکم بوده است. در آن ایام مقدس، روز جشن، روز به‌خود آمدن و دیدار بوده و چنان شأن رفیعى داشته که انسان را از افتادن در عادت و تقلید مى‌رهانیده است. انسان، عالم و اشیاء را آن‌چنان که بوده‌اند مى‌دیده و جایگاه خود را در میان آنها شناسا مى‌شده است. بزرگ داشتن حق، بزرگ داشتن انسان هم بوده و عالم همچون امرى مقدس رُخ مى‌نموده است. در این میان، عید عامل پیوند انسانها و وحدت میان آنها بوده است.

و از این معنى برمى‌آید که عید، پایه بهروزى و بخت سعید است. چون، دل‌افروز است و انسان را به روز از نو، روزى از نو مى‌خواند. در این ایام است که انسان از دام ظلمت مى‌رهد و به روشنى مى‌رسد، چون که از سود و زیان کارها فارغ مى‌شود و عالم و عالمیان را آن‌چنان که باید باشند، مى‌بیند.

در جشن‌هاى آسمان‌وَش که جهان پُرعید مى‌شود، قفل‌ها باز مى‌شوند و عیش حقیقى معنوى به میان مى‌آید. در هواى عید، یُمن و سعادت و بخت و صفا آشکار مى‌شوند و به نوروز محبت مى‌پیوندند.

  آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان - قسمت 8

عید اصلى ایرانیان که با یزش یا پرستش همراه است، از بهر آن است که هر رفته بازآید و تجدیدحیات چیزها و امور برقرار گردد. سال ایرانى که با بهار آغاز مى‌شود و با تعادل شب و روز، با تجدیدحیات و رستاخیز طبیعت توأم است که خود سَمبلى از تجدیدحیات و رستاخیز آینده است. و دین زرتشتى که با فاصله‌اى طولانى از دین آغازین اقوام آریایى ظهور کرده، خود را دین نجاتبخش نامیده و چنین آورده است که در آینده، گوهرهاى بهترین موبد و بهترین شاه در وجود نجاتبخش آینده یعنى سوشیانت یکى خواهند شد و دَروج را نابود خواهند کرد.

اَعیاد و آیین‌هاى آن تذکر پیروزى کامل بر بدى و تجدیدحیات بزرگ واپسین است. در گاهان، دعایى است که چنین مى‌خوانند: «مى‌توانیم از آنهایى باشیم که این هستى را تجدید خواهند کرد». در یسنا نیز در مراسم آیینى سؤال مى‌شود: «کى دَروج را نابود خواهیم کرد؟» و پاسخ این است که: «ما او را نابود خواهیم کرد، وقتى که ما نجات‌بخشان آینده، مایى که تواناییم، او را که ناتوان است، در روى هفت کشور از میان خواهیم برد».

ایرانیان با صیانت از عید بزرگ نوروز و برخى دیگر از اَعیاد باستانى در دوره‌هاى بعدى، در صدد برآمده‌اند تا معناى هستى‌بخش آنها را حفظ کنند و از تذکر ذاتى آنها بهره‌مند شوند. با این حال، در دوره جدید که جشن از میان رفته و جشنواره جاى آن را گرفته است، خطر هم ظاهر شده است.

جشن براى چیست؟ جشن براى دیدار و همپرسگى با خدا و وارد شدن به تاریخ اصیل است: «تاریخ عیش ما شب دیدار دوست بود یاد شباب و دولت احباب یاد باد».

در متون باستانى ایران، در گفتگوى موبدان آمده است که در آخرالزمان، از آن‌رو اهورا بر اهریمن پیروز مى‌شود که اهریمن پیش‌دانشى (حکمت) نمى‌داند. نداى تاریخى ایران هم به گوش آشنا، همین طنین را دارد:

به صبر کوش تو اى دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینى به‌دست اَهرمنى

  شاه کلید دنیای کریپتوکارنسی

نوروز با طرب قرین شده است تا جان انسانها در جهان کهنه نماند و جور زمستان بر آن حاکم نشود. نوروز، روزگار نشاط و ایمنى و انبساط است که به واسطه آن، زمین هم جامه سبز مى‌پوشد تا وقت و بخت انسان را جوان کند و فرخى و روزبهى را به او ببخشد. وقتى پرده نوروز را مى‌نوازند، از آن لطفى آشکار مى‌شود که عین نیک‌اخترى و پیروزى است و تذکر آن نجاتبخش است. نوروز عَجم، اصل اِعتدال و دشمن ظلم است و هر که از آن برخوردار شود، در تاریکى نمى‌ماند. این نوروز که از ایام دیگر ممتاز شده است، قدسى است و انسان را به وقتى دعوت مى‌کند که در آن ظلم از میان برود و عدل روى بنماید. نوروز، تاریخ است و روح آن هم که بزرگوار است، به اصل تاریخ بازمى‌گردد. اصل جشن که موهبت آسمانى است با سُرور و سرود و اِبتهاج رابطه دارد که اگر نباشد، جان انسان از ذوق عشق آگاه نخواهد شد. پس، جشن در جَنب ذوق است و ذوق هر کار از کارفرماى. و چنانکه گفته‌اند، آنجا که ذوق نیست، آدمى تبدیل به کژطبع جانورى مى‌شود که الفاظش چون باد سموم، خشک و چون دندان مار، سرد خواهد بود. انسان بى‌ذوق، دلمُرده است و جانش بیرون از جشن است.

بارى، جان ایرانى، نوروز را جشن بازگشت به مبدأ مى‌بیند. جشنى که همه چیزها را به سرآغازشان بازمى‌گرداند تا تازگى را در آنها جارى سازد و آدمى را از شرّ عادت و انحطاط و عداوت برهاند.

در این جهت، تاریخ قدیم مثالى ایران، تاریخ تجلى خدایى است که زمین و آسمان را آفریده و انسان را آفریده و شادى را براى انسان. و تاریخ ستم‌هاى چندهزار ساله‌اى است که نَفس اماره اهریمنى در هر دور به انسان روا داشته است. در این جهان دو روى که رزمگاه هستى و نیستى است، انتظار نقش اساسى دارد و چشم‌اندازش معطوف به پایان هر هزاره است که الف قدى بیاید و با غلبه بر ظلمت و ظلم، چون بارانى بر جهان تشنه ببارد و آن را نو و یک روى کند و داد و دین را بگسترد. این نظر کرده و نجات‌دهنده که صِحت‌بخش و سَرو بالاست، کلاهدارى و آیین سَروَرى را مى‌داند و به اَسرارى واقف است که مى‌تواند تعلق زمین به آسمان را برقرار کند و طرحى نو دراندازد. نو شدن با جشن همراه است که در آن هر چیزى مى‌درخشد و ذاتش آشکار مى‌گردد. این است که ماه نو و سال نو و جشن نو مقابله مى‌کنند با بیمارى و تیرگى و ملالت که اهریمنى هستند و پوشاننده ذات چیزها، از این جهت، تاریخ ایران، تاریخ انتظار است. چون امید و انتظار هرگز از میان نمى‌رود تا دورنمایى فرارسد و عالم سامان خود را بازیابد.

  Cosmology | کیهانشناسی – قسمت پنجم

* * *

درک حقایق معنوى ایران باستان، بیش از هر چیز از طریق علم اشتقاق کلمات امکان‌پذیر است. در این مسیر، ارتباط وجه تسمیه و اسم آشکار مى‌شوند و از طریق مبادى حکمى به فهم مى‌آیند. کلمات که منوط به سابقه تاریخى و اسمایى‌اند، وقتى به میان مى‌آیند که ریشه‌هاى اصیل آنها از حجاب بیرون آیند و تذکر گذشته‌شان به گوش برسند. و از آنجا که تاریخ هر قوم در زبان آن قوم است، زبانهاى باستانى ایران راهگشاى درک معنوى آن دوره‌ها مى‌توانند بود. در کلام دینى ایران باستان، مفهوم براى معنى بوده و درایش به معنى کلام اهریمنى در مقابل سُرایش به معنى کلام یزدانى نمود داشته است. ما با تأمل در سابقه الفاظ و معانى و از طریق زبان است که درمى‌یابیم که بوده‌ایم، که هستیم و که باید باشیم. ایران باستان تابع سنت شفاهى بوده و گفتار بر نگارش تقدم داشته است. با اینهمه، در آن دوران، نگارش هم وجود داشته و سنگ‌نوشته‌ها و متون دینى و تاریخى از الفباى کاملى برخوردار بوده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان